eitaa logo
پیک معرفت اردکان
58 دنبال‌کننده
432 عکس
423 ویدیو
22 فایل
مجموعه مطالب و کلیپ های متنوع به مناسبت های مختلف . لینک کانال @peykemarefat مدیران حجج الاسلام حاجی اسماعیلی ، نیکخو و سعید فتاحی @Saeid1360
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◀️ پیامی از دعای روز نوزدهم ماه مبارک رمضان 🎙با کلام امام جمعه موقت حجت الاسلام ⏳زمان یک دقیقه و ۴۳ ثانیه @peykemarefat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌙 ۱۴۴۱ه_ق ◀️ درس هایی از نهج البلاغه 🔺بنده بودن 🎙با کلام حاج آقا ⏳زمان: ۹۰ ثانیه @peykemarefat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◀️ معرفی کتاب : 👈" القطره " کتابی جالب براي شناخت فضايل امیر المؤمنين ( عليه السلام ) 🎙با کلام حجت الاسلام ⏳زمان کمتر از ۲ دقیقه @peykemarefat
📜نکته ای تفسیری از جزء ۱۹ قرآن کریم 🌧نقش دعا در زندگی «قُلْ مَا یَعْبَؤُاْ بِکُمْ رَبِّی لَوْلاَ دُعَآؤُکُمْ فَقَدْ کَذَّبْتُمْ فَسَوْفَ یَکُونُ لِزَامَا»؛ بگو: پروردگارم هیچ اعتنایی به شما نمی کند، اگر دعای شما نباشد. شما [آیات خدا و پیامبران را] تکذیب کردید و [این عمل دامان شما را خواهد گرفت و] از شما جدا نخواهد شد.» اگر در قرآن، آیه ای جز همین آیه در رابطه با دعا نبود، جا داشت که برای بالا رفتن مقام انسانی و معنوی خود، شب و روز دعا کنیم. 🗣دعا در روایات در روایات در باره دعا سخنان بسیاری گفته شده که جمع آوری همه آنها چندین کتاب قطور می شود. آنچه در این بخش به آن اشاره می گردد، نمونه ای از روایاتی است که اهمیت و ارزش دعا را نشان می دهد: 🧠1. دعا، مغز عبادت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: «الدُّعاءُ مُخُّ الْعِبادَةِ وَلا یَهْلِکُ مَعَ الدُّعاءِ اَحَدٌ؛ دعا مغز عبادت است و کسی با دعا کردن و اینکه اهل دعا باشد هرگز هلاک نمی شود.» ( کلینی ، کافی ، ج۴ ، ص ۲۱۰ ) به راستی تعبیری از این زیباتر و جامع تر نمی توان یافت؛ چرا که اهمیت مغز در انسان و حیوانات بر کسی پوشیده نیست. همه می دانند که مغز نقشی حیاتی در بدن دارد. دعا نیز در میان عبادات چنین نقشی دارد؛ یعنی حیات روحی و معنوی انسان و درست تنظیم شدن امور آن به دعا بستگی دارد. ⚔🔫2. دعا، اسلحه مؤمن رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: «اَلدُّعاءُ سِلاحُ الْمُؤْمِنِ وَعَمُودُ الدِّینِ وَنُورُ السَّماواتِ وَالاْرْضِ؛ دعا اسلحه مؤمن است و ستون دین و نور آسمانها و زمین است.» روشن است که اگر انسان خلع سلاح شود و یا از اسلحه خویش غافل گردد، مورد حمله دشمنان قرار می گیرد؛ پس لازم است که دعا مستمر باشد. خداوند در قرآن کریم می فرماید: «وَدَّ الَّذِینَ کَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِکُمْ وَأَمْتِعَتِکُمْ فَیَمِیلُونَ عَلَیْکُم مَّیْلَةً واحِدَةً »؛ «کافران دوست دارند [و آرزو می کنند[ که شما از اسلحه و اسباب خویش غافل شوید، پس ناگهان بر شما هجوم آورند.» 💊3. دعا، دوای هر درد امام صادق علیه السلام فرمودند: «عَلَیْکَ بِالدُّعاءِ، فَاِنَّ فِیهِ شِفاءٌ مِنْ کُلِّ داءٍ؛ بر تو باد به دعا کردن، پس به راستی دعا شفای هر دردی است.» ☔️🤷‍♂4. دعا، تغییردهنده تقدیرات پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند: «لا یَرُدُّ الْقَضاءَ اِلاَّ الدُّعاءُ؛ قضا [وتقدیرات الهی] را جز دعا چیزی رد نمی کند.» این روایات به خوبی نقش دعا را در زندگی انسان تبیین می کنند. 🚨هر جا كه دعاى ما مستجاب نشود، دليلى دارد، همچون: الف) دعاى ما، طلبِ خير نبوده وما گمان مى‌كرديم خير است. (زيرا دعا، يعنى طلبِ خير) ب) در دعا اخلاص نداشته‌ايم، يعنى اگر به درگاه خداوند رو كرده‌ايم، به ديگران نيز چشم اميد داشته‌ايم. ای یک دله صد دله دل یکدله کن صراف وجود باش و خود را چله کن یک صبح به اخلاص بیا بردر ما گر کام تو برنیامد آن گه گله کن ج ) بزرگترین مانع اجابت دعا ، گناه است . امام علی ( ع) در دعای کمیل می گوید : « اللهم اغفر لی الذنوب التی تحبس الدعا ء » گناه جلوی دعا را می گیرد . البتّه گاهى به جاى استجابتِ آنچه مى‌خواهيم، خداوند حكيم مشابه آن را به ما مى‌دهد و گاهى به جاى خواسته‌ى ما، كه نزد خداوند به مصلحت ما نيست، خداوند بلائى از ما دور مى‌كند و گاهى به جاى برآوردن حاجت در دنيا، در قيامت جبران مى‌كند و گاهى به جاى لطف به ما، به نسل ما لطف مى‌كند كه همه‌ى اين مطالب در روايات آمده است. ( قرائتی ، دقایقی با قرآن ، ص ۳۴۴ ) ⚠️ مولوی، ضمن قصه‌ای درباره اجابت دعا چنین گفته است: شخصی همواره مشغول دعا بود. شبی شیطان به او گفت ای مرد ساده دل! این همه د عا نمودی، اما خواسته‌ات اجابت نشد پس چرا خود را به زحمت می‌اندازی و این کار را ادامه می‌دهی؟ آن شخص باورش آمد و دلش شسکت و سر بر زمین نهاد از غصه خوابش برد در عالم رویا جناب خضر را دید که از او پرسید ای مرد مومن چرا از ذکر و دعا و نیایش با خدای خود بازمانده‌ای و چرا از آن دعا و درخواست‌های خود پشیمان شدی؟ او جواب داد: این همه دعا نمودم، ولی لبیک و اجابتی نشنیدم شاید خداوند مرا از در رحمت خود رانده و دعای مرا اجابت نمی‌کند سپس از جانب حق تعالی به آن شخص گفته شده: گفت آن الله تو، لبیک ماست و آن نیاز و درد و سوزت پیک ماست ترس و عشق تو کمند لطف ماست زیر هر یا رب تو لبیک‌هاست ( مولوی ، جلال الدین محمد ، مثنوی معنوی ، دفتر سوم ، ص ۳۴۹ ) @peykemarefat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💎💎💎 کنیم خدا حکیم است !!! اول طاقت داده بعد تکلیف پس بهونه نیار😊 🎙با بیان :  حجت الاسلام ⏳زمان سه دقیقه و ۵۰ ثانیه @peykemarefat
31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
◀️ کم میدی زیاد می‌گیری ! 🎙با بیان :  حجت الاسلام ⏳زمان سه دقیقه و ۵۷ ثانیه @peykemarefat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◀️ پیامی از دعای روز بیستم ماه مبارک رمضان 🎙با کلام امام جمعه موقت حجت الاسلام ⏳زمان دو دقیقه و ۱۱ ثانیه @peykemarefat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◀️ تنها سؤال حضرت علي از رسول خدا ( عليهما الصلوة و السلام )وقتي سالها قبل ، از شهادتش خبر دادند : 🎙با کلام حجت الاسلام ⏳زمان ۱ دقیقه و ۴۲ ثانیه @peykemarefat
📜نکته ای تفسیری از جزء ۲۰ قرآن کریم 🔍پرسش ۱ . نظر اسلام و قرآن درباره رابطه دختر و پسر چیست؟ 🔍پرسش ۲ . آیا در این زمان نیز رابطه سالم ممکن است؟ «وَ لَمّا وَرَدَ ماءَ مَدْیَنَ وَجَدَ عَلَیْهِ أُمَّةً مِنَ النّاسِ یَسْقُونَ وَ وَجَدَ مِنْ دُونِهِمُ امْرَأَتَیْنِ تَذُودانِ قالَ ما خَطْبُکُما قالَتا لا نَسْقِی حَتّى یُصْدِرَ الرِّعاءُ وَ أَبُونا شَیْخٌ کَبِیرٌ. فَسَقى لَهُما ثُمَّ تَوَلّى إِلَى الظِّلِّ فَقالَ رَبِّ إِنِّی لِما أَنْزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقِیرٌ. فَجاءَتْهُ إِحْداهُما تَمْشِی عَلَى اسْتِحْیاءٍ قالَتْ إِنَّ أَبِی یَدْعُوکَ لِیَجْزِیَکَ أَجْرَ ما سَقَیْتَ لَنا»[ قصص ۲۸، آیه ۲۳.]؛ «و آن گاه که موسى بر سر آب مدین رسید، گروهى از مردم را یافت که گوسفندان خود را آب مى دهند و در نزدیکى آنان، دو زن را یافت که دورى مى گزینند. به آن دو گفت: کارتان چیست و چه مى کنید؟ گفتند: روش ما این است که گوسفندان را آب نمى دهیم؛ تا چوپانان از آبشخور در آیند و گوسفندان خود را از آن خارج سازند. پدرمان پیرى سال خورده است و خود نمى تواند گوسفندانمان را به این جا آورد. آن گاه موسى، گوسفندانشان را آب داد؛ سپس از آبشخور، به سوى سایه رفت و گفت: پروردگارا! من به هر خیرى که به سویم بفرستى، سخت نیازمندم؛ سپس یکى از آن دو زن، در حالى که با نهایت حیا و عفت گام برمى داشت، نزد موسى آمد و به وى گفت: پدرم تو را فرامى خواند؛ تا مزد آب دادنت به گوسفندان را به تو بپردازد». در آیات مذکور، خداوند داستان حضرت موسى (علیه السلام) و دختران شعیب را ذکر مى فرماید و از آن جا که این نقل توسط خداوند در قرآن صورت گرفته و مورد رد و ردع شارع مقدس واقع نشده است، امضا و تقریر شارع نسبت به آن فهمیده مى شود؛ یعنى، عمل شخص حضرت موسى (علیه السلام) آن هم قبل از بعثت او، ممکن است براى ما حجت نباشد؛ ولى تأیید و امضاى آن توسط قرآن، آن را حجت مى کند. در این آیات، راه هاى روابط سالم، بیان شده که عبارتند از: 💎۱. رابطه نباید براى صرف رابطه و لذت غریزى باشد؛ بلکه اگر به اقتضاى یک فعالیت اجتماعى و عملى جائز باشد، اشکال ندارد؛ «فَسَقى لَهُما». 💎۲. نگاه به نامحرم، باید به دور از هوا و هوس باشد؛ «وَجَدَ عَلَیْهِ أُمَّةً مِنَ النّاسِ یَسْقُونَ وَ وَجَدَ مِنْ دُونِهِمُ امْرَأَتَیْنِ»؛ «گروهى از مردم را یافت که دام هاى خود را آب مى دهند و پشت سرشان دو زن را یافت که دورى مى گزینند». در این آیه، براى دیدن مردم و دختران، از واژه «وَجَدَ» استفاده شده، یعنى همان طور که مردم را دید، آنها را نیز دید و دیدن آنها، چشم چرانى نبود؛ بلکه «برخورد نمودن» بود. قرآن کریم مى فرماید: «قُلْ لِلْمُؤمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ»[ نور ۲۴، آیه ۳۰.]؛ «اى پیامبر! به مردان مؤمن بگو: در مقابل زنان، غضّ بصر داشته باشند؛ یعنى نگاه خویش را از تیزى انداخته، به نامحرم، خیره نشوند» و به تعبیر علامه شهید، مرتضى مطهرى، نگاه خریدارانه نسبت به زنان نداشته باشند. پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله) مى فرماید: «النظر الى محاسن النساء سهم من سهام ابلیس فمن ترکه اذاقه اللّه طعم عبادة تسّر[ شیخ عباس قمى، سفینة البحار، ج ۲، ص ۵۹۶.]؛ نگاه وسوسه آلود به زیبایى زنان، تیرى از تیرهاى شیطان است؛ پس اگر کسى آن را ترک کند، خداوند طعم بندگى را به او مى چشاند که دل شاد گردد». 💎۳. زنان در فعالیت اجتماعى، نباید با مردان مختلط شوند؛ «لا نَسْقِی حَتّى یُصْدِرَ الرِّعاءُ»؛ «گوسفندانمان را آب نمى دهیم؛ تا چوپانان دور شوند». «وَ وَجَدَ مِنْ دُونِهِمُ امْرَأَتَیْنِ تَذُودانِ»؛ «پشت سرشان دو زن را دید که دورى مى گزینند». 💎۴. سخن گفتن با نامحرم، اشکال ندارد؛ ولى در سخن گفتن، دو طرف باید مراعات اختصار و متانت را بنمایند؛ «قالَ ما خَطْبُکُما قالَتا لا نَسْقِی حَتّى یُصْدِرَ الرِّعاءُ»؛ «موسى گفت: چرا گوسفندان خود را آب نمى دهید؟ گفتند: ما آنها را آب نمى دهیم؛ تا چوپان ها همگى خارج شوند». پس سخن گفتن زن و مرد با یکدیگر، تا هنگامى که مفسده اى براى طرفین نداشته باشد، آزاد است و مفسده، همان طور که ممکن است از محتواى سخن حاصل گردد - مثل این که سخنان آنان غیرمتعارف و وسوسه انگیز باشد - ممکن است از کیفیت سخن نیز حاصل شود؛ یعنى با کرشمه و ناز سخن بگویند. قرآن خطاب به زنان مى فرماید: «فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ»[ احزاب ۳۳، آیه ۳۱.]؛ «زنان هنگام سخن گفتن با نامحرم، نباید صداى خود را نازک کنند [که کنایه از ناز و عشوه است]؛ زیرا کسانى که در قلبشان وسوسه و مرض روحى وجود دارد، به طمع مى افتند». 💎۵. فعالیت اجتماعى زنان، اشکال ندارد؛ اما تا حد امکان باید کارهاى مردانه و زنانه از یکدیگر تفکیک شوند؛ مگر در موارد ضرورت و از آن جا که شغل چوپانى متناسب با مرد است، آنها دلیل و ضرورت کار خود را بیان کردند؛«و أَبُون
ا شَیْخٌ کَبِیرٌ»؛ «پدر ما، مرد کهن سالى است [و قادر بر این کار نیست]». 💎۶. مکان ارتباط، نباید خلوت و خصوصى باشد؛ «وَ لَمّا وَرَدَ ماءَ مَدْیَنَ»؛ «و هنگامى که به محل آب شهر مدین رسید». 💎۷. زنان در هنگام حضور در منظر نامحرم، باید با کمال حیا حاضر شوند و پوشش و نوع راه رفتن و برخوردها، نباید جلب توجه کند؛ «تَمْشِی عَلَى اسْتِحْیاءٍ»؛ «در حالى که دختر شعیب با نهایت حیا گام بر مى داشت». 💎۸. طرفین، ارتباط را از خانواده خویش مخفى نکنند و سعى کنند آنها از این گونه مسائل، مطلع شوند و حتى پدر مى تواند محرم این گونه امور باشد؛ «قالَتْ إِنَّ أَبِی یَدْعُوکَ»؛ «دختر شعیب به موسى گفت: پدرم تو را مى خواند». 💎۹. اگر جوانى نیازمند تشکیل خانواده و ازدواج است، به جاى روابط ناسالم و گناه، بر خدا توکل کند و رابطه خویش را با او نزدیک نماید؛ «ثُمَّ تَوَلّى إِلَى الظِّلِّ فَقالَ رَبِّ إِنِّی لِما أَنْزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقِیرٌ»؛ «موسى رو به سایه آورد و گفت: پروردگارا! هر خیر و نیکى براى من بفرستى، به آن نیازمندم». این بحث ها براى زمان هاى گذشته که این همه عوامل تحریک و روابط اجتماعى وجود نداشته، قابل قبول است؛ ولى آیا در این زمان نیز رابطه سالم ممکن است؟ مسئله دوستى دختر و پسر، بر خلاف تصور برخى افراد که گمان مى کنند محصول شرایط زمان فعلى ماست، از دیرزمان با همین عنوان، مطرح بوده است. ( علیرضا مستشاری ، تفسیر آیات برگزیده ( پرسش ها و پاسخ های قرآنی ج ۲ ، ص ۹۳ )     @peykemarefat           
4_5902501150334125989.m4a
5.74M
😔مظلوميت و تنهايي اميرالمؤمنين عليه السلام 🔺خطبه ٢٧ نهج البلاغه 🎙با کلام حجت الاسلام ⏳زمان دو دقیقه و ٥٦ثانیه @peykemarefat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◀️ بهترین تقاضا در شب قدر 💎💎💎شخصی از رسول خدا پرسید اگر شب قدر را درک‌کردم از خدا چه بخواهم؟ . . . 🎙از زبان : حجت الاسلام ⏳زمان : سه دقیقه و ۱۲ ثانیه                         @peykemarefat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◀️ پیامی از دعای روز بیست و یکم ماه مبارک رمضان 🎙با کلام امام جمعه موقت حجت الاسلام ⏳زمان دو دقیقه و ۴۰ ثانیه @peykemarefat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌙 ۱۴۴۱ه_ق ◀️ درس هایی از نهج البلاغه 🔺خشم بزرگ خدا 🎙با کلام حاج آقا ⏳زمان: ۱۰۶ ثانیه
📜نکته تفسیری از جزء ۲۱ قرآن کریم 🏆 سفارش سفارشی « و وصينا الإنسان بوالديه حملته أمه وهنا على وهن و فصاله في عامين أن اشكر لي و لوالديك إلي المصير »: « و انسان را درباره والدینش سفارش کردیم ؛ مادرش به او باردار شد در حالی که ضعفی بر ضعفش اضافه می شد و بازگرفتنش از شیر در دوسال است .شکر گزار من و والدینت باش که بازگشت بسوی من است . » ✳️این آیه جملۀ معترضه ای است که از سوی خدا در میان کلام لقمان بیان شده و واجب بودن شکر والدین را متذکّر می شود و می فهماند اگر شکر والدین بجا آورده شود نوعی شکر و عبادت خداست. چون به سفارش خدا عمل شده است .سپس به پاره ای از زحمات و مشقات مادر در حمل فرزند و تربیت او اشاره می نماید تا شنونده را به شکر والدین بخصوص مادر وادار نماید. در آخر با لحنی تهدید آمیز می فرماید : بازگشت همۀ شما بسوی من است لذا به حساب کوتاهی های شما خواهم رسید. ❤️ نکتۀ مهم اینست که جز در مورد نهی از کشتن فرزندان ، اصلاً سفارشی به والدین در مورد فرزندان نشده حال آنکه بطور مکرر توصیه به رعایت حقوق والدین آمده است ، این بخاطر آنست که والدین به حکم عواطف قوی شان کمتر فرزندان را بدست فراموشی می سپارند امّا زیاد دیده می شود که فرزندان ، والدین را بخصوص به هنگام پیری فراموش کنند . @peykemarefat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💎💎💎دفاع خدا از بنده اش 🎙از زبان : حجت الاسلام ⏳زمان : سه دقیقه و ۵۰ ثانیه                         @peykemarefat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◀️ بیان مظلومیت و فضیلت حضرت علی ( علیه السلام ) از زبان عالم اهل سنت 🎙با کلام حجت الاسلام ⏳زمان ۱ دقیقه و ۵۴ ثانیه @peykemarefat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◀️ پیامی از دعای روز بیست و دوم ماه مبارک رمضان 🎙با کلام امام جمعه موقت حجت الاسلام ⏳زمان دو دقیقه و ۲۸ ثانیه @peykemarefat
📜نکته ای تفسیری از جزء ۲۲ قرآن کریم ص ۴۴۱ قرآن عثمان طه پرسش ۱.اصحاب القریه چه کسانی و اهل کجا هستند ؟ پرسش ۲.مؤمن آل يس چه کسی است و سرنوشت او چه شد ؟ « وَاضْرِبْ لَهُم مَّثَلاً أَصْحَابَ الْقَرْیَةِ إِذْ جَآءَهَا الْمُرْسَلُونَ ( سوره مبارکه یس آیه ۱۳ ) براى آنها اصحاب قریه را مثال بزن که فرستادگان خدا به سوى آنها آمدند. ✅از این آیه تا هفده آیه‏ دیگر سرگذشت تعدادى از انبیا نقل شده که مأمور هدایت مردم منطقه‏ خود بودند. 👈در تفاسیر گفته ‏اند که مراد از قریه در این آیه، منطقه انطاکیه است که از شهرهاى قدیم روم بوده و هم اکنون جزو خاک ترکیه و از شهرهاى تجارى آن مى ‏باشد. از مجموع این هجده آیه بر مى ‏آید که مردم این شهر بت ‏پرست بودند و پیامبران براى دعوت آنها به توحید و مبارزه با شرک آمده بودند. 🤷‍♂سرگذشت مؤمن آل یاسین 👤حبیب نجّار مردی حقگرا است که پس از ورود پیامبرانی (پس از عیسی ) به شهر انطاکیه و شنیدن دعوت آسمانی‌شان، به آنان ایمان آورد، و چون خانه‌اش در دورترین بخش شهر، و در کنار دروازه‌ای از دروازه‌های شهر بود، با شنیدن خبر تکذیب پیامبران از سوی قوم و تصمیم خطرناک آنان به کشتن ایشان، بی‌درنگ برای یاری رساندن به حق و عدالت و هدایت قوم، خود را به آنجا رسانید. قرآن نقل می کند که دو رسول به قریه ای فرستاده شدند و بعد خدا سومی را در تأیید آنها فرستاد (قرآن فقط می گوید " قریه "، می گویند شهر انطاکیه بوده، رسولان از فلسطین می روند انطاکیه. انطاکیه جزء روم قدیم بوده است و حالا شاید جزء ترکیه یا سوریه باشد). در این میان مردی پیدا می شود مؤمن که به آنها ایمان می آورد و رسالتشان را تبلیغ می کند. چون (سرگذشت این مؤمن) در سوره یاسین ذکر شده اسم او مؤمن آل یاسین شده است. قرآن نمی گوید مؤمن آل یاسین، می گوید: «رجل من اقصی المدینة». درباره مؤمن آل فرعون می گوید: «مؤمن آل فرعون». به قیاس آن، این را هم گفته اند مؤمن آل یاسین، والا در قرآن کلمه مؤمن آل یاسین نداریم.«و جاء من اقصی المدینه رجل یسعی قال یا قوم اتبعوا المرسلین، و در این میان مردی از دورترین جای شهر دوان دوان آمد و گفت ای قوم من! از فرستادگان پیروی کنید» داستان تا آنجا می رسد که او می میرد. البته قرآن نه اسم موت می آورد و نه اسم قتل ولی تفاسیر می گویند به چه وضعی او را کشتند، قرآن می گوید: «قیل ادخل الجنة قال یا لیت قومی یعلمون بما غفر لی ربی و جعلنی من المکرمین؛ به او گفته شد وارد بهشت شو، آن وقتی که خودش را در مقابل آن سعادتها دید، گفت: ای کاش این قوم من می دانستند که من الان در چه وضعی هستم که خدا چگونه از گناهان گذشته من درگذشت و چگونه مرا مکرم و مورد احترام ساخت» سرگذشت مؤمن آل یاسین دلیلی بر وجود حیات پس از مرگ است.ین آیه این طور حکایت می کند که این (شخص مؤمن) مرد، بعد از مردن او را داخل در یک نوع بهشت کردند (بهشتها هست: بهشت عالم برزخ و غیر عالم برزخ. اگر حیات پس از مرگ را از قرآن استفاده کرده ایم، این مطلب را هم استفاده می کنیم)، او در آن دنیا به فکر مردم این دنیا بود، می گفت ای کاش این را می دانستند. هنوز قیامتی نیست، این قضیه مربوط به قبل از قیامت است. ◀️نحوه ارشاد و احتجاج ← نخواستن اجر هدایت مؤمن آل یاسین در اولین احتجاج خود از این در وارد می شود که: از کسانی پیروی کنید که از شما اجر و مزدی در برابر دعوت خود نمی‌خواهند. این خود نخستین نشانه صدق آنها است که هیچ منفعت مادی در دعوتشان ندارند، نه از شما مالی می‌خواهند، و نه جاه و مقام، و نه حتی تشکر و سپاسگزاری و نه هیچ اجر و پاداش دیگر.این همان چیزی است که بار ها در آیات قرآن در مورد انبیای بزرگ به عنوان نشان‌های از اخلاص و بی نظری و صفای قلب پیامبران روی آن تکیه شده، سپس می‌افزاید: به علاوه این رسولان چنانکه از محتوای دعوت و سخنانشان بر می‌آید افراد ی هدایت یافته‌اند. «واضر ب لهم مثلا اصحاب القر یة اذ جاءها المر سلون» «و برای آنها، اصحاب قریه(انطاکیه) را مثال بزن هنگامی که فرستادگان خدا به سوی آنان آمدند» «وجاء من اقصی المدینة ر جل یسعی قال یا قوم اتبعوا المر سلین» «و مردی (با ایمان) از دورترین نقطه شهر با شتاب فرا رسید، گفت: «ای قوم من! از فرستادگان (خدا) پیروی کنید! » «اتبعوا من لا یسالکم اجر ا وهم مهتدون» «از کسانی پیروی کنید که از شما مزدی نمی‌خواهند و خود هدایت یافته‌اند! » ( منابع : سایت ویکی فقه و تفسیر حجت الاسلام قرائتی ) @peykemarefat                                                 
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 ماجرای مصطفی دیوونه 🎙از زبان : حجت الاسلام ⏳زمان : ۶ دقیقه و ۳۰ ثانیه                         @peykemarefat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◀️ پیامی از دعای روز بیست و سوم ماه مبارک رمضان 🎙با کلام امام جمعه موقت حجت الاسلام ⏳زمان یک دقیقه و ۴۴ ثانیه @peykemarefat
📜نکته ای تفسیری ازجزء ۲۳ - سوره یس، آیه ۸۱ معاد جسمانى یا روحانى 🤷‍♂ پرسش ۱ . معاد در روز قیامت، آیا جسمانى است یا روحانى؟ پرسش ۲ . اگر معاد جسمانى است، چه پاسخى براى شبهه آکل و مأکول دارید؟ «أَ وَ لَیْسَ الَّذی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِقادِرٍ عَلى أَنْ یَخْلُقَ مِثْلَهُمْ بَلى وَ هُوَ الْخَلاَّقُ الْعَلیمُ»[ یس ۳۶، آیه ۸۱.]؛ «آیا کسى که آسمان ها و زمین را آفریده، توانا نیست که [باز ]مانند آنها را بیافریند؟ آرى، اوست آفریننده دانا». این بحث ممکن است ظاهرش ساده باشد؛ ولى خیلى جاى فکر دارد و در میان عالمان (به ویژه بین فیلسوفان و متکلمان)، اختلاف نظرهاى جدى وجود دارد.📚 ◀️ابوعلى سینا مى گوید: «از نظر عقلى، نمى توانیم ثابت کنیم که معاد، جسمانى است و راهى براى اثبات آن نیست؛ ولى چون صادق مصدّق، رسول اکرم (صلى الله علیه و آله) فرموده، از باب وحى، من قبول مى کنم».[ بوعلى سینا، شفا، مقاله نهم الهیات.] ظاهر آیات قرآن و روایات این است که معاد، جسمانى است. خداوند در سوره قیامت مى فرماید: «بَلى قادِرینَ عَلى أَنْ نُسَوِّیَ بَنانَهُ»[ قیامت ۷۵، آیه ۴.]؛ «آرى [بلکه ]تواناییم که [خطوط] سر انگشتانش را [یکا یک] درست [و بازسازى ]کنیم». این تعبیر، خیلى زیبا است. خداوند مى توانست از تعبیرهاى مختلفى استفاده نماید؛ اما گفت: سرانگشتان شما را بر مى گردانیم؛ چون سرانگشت همه انسان ها با همدیگر فرق مى کند و هر چه انسان ها شبیه هم باشند، ولى محال است سرانگشت دو انسان با همدیگر یکسان باشند؛ به همین جهت از مجرم ها و متهم ها و براى برخى سندها، اثر انگشت مى گیرند و این که مى گویند: با پیشرفت علم، لطائف قرآن بیشتر معلوم مى شود، به خاطر همین نکات است. خداوند نمى فرماید که قیافه ها، ابروها و یا بینى هاى شما را مثل اول درست مى کنیم. گرچه بینى دو نفر یا چشم هاى دو نفر نیز هیچ وقت مثل هم نیستند و در تمام عالم نمى توانید حتى دو عدد عدس پیدا کنید که کاملاً شبیه هم باشند؛ ولى در هر حال، تعبیر سرانگشت، داراى ظرافت و دقت بیشترى است و ظاهر این تعبیر، آن است که معاد، جسمانى مى باشد. 🕕تقریباً همه آیاتى که درباره معاد است، معاد را جسمانى تصویر مى کنند؛ زیرا در آنها مطالبى مانند سوختن گوشت و پوست، شهادت دادن دست و پا بر ضد انسان و... آمده است و نیز در آیات مربوط به بهشت، مطالبى مانند جام هایى از نقره، لباس هاى حریر، حورالعین و... ذکر شده که همه آنها حکایت از معاد جسمانى دارد. در روایات هم مطالب فراوانى در مورد قیامت، بهشت و جهنم یافت مى شود که ظهور اکثر قریب به اتفاق آنها در معاد جسمانى است. 🌍شبهه آکل و مأکول برخى درباره معاد جسمانى اشکال کرده اند و اصل مسئله را زیر سؤال برده اند. «ابن کمونه»، شبهه اى را مطرح کرده و گفته است: یک قبر بیاورید و خاک آن قبر را وزن کنیم؛ مثلاً صد کیلو خاک داشته باشد و دورش را هم به تعبیر ما، بتون کنیم که فرسایشى نداشته باشد و در این قبر، مردگان متعددى دفن کنید؛ مثلاً هر پنجاه سال، یک مرده در این قبر دفن کنید و از این قبر، گیاهانى بروید و انسان بعدى از آن تغذیه کند و بعد از مرگش، در همان قبر دفنش کنند و در مجموع که حساب کنیم، مى بینم پانصد کیلو بدن آدمى در این قبر دفن کرده ایم؛ ولى در مجموع، پانصد کیلو خاک نداریم. چطور خدا مى خواهد از این صد کیلو خاک، پانصد کیلو آدم درست کند؟ علاوه بر این، چه بسا از این خاک، گیاهى سبز شود و مقدارى از اجزاى بدن آن مرده، جذب گیاه شود و آن گیاه را انسان بعدى بخورد و جزء بدن او شود و در واقع، یک جزء در دو بدن یا بیشتر قرار مى گیرد. حال در روز قیامت، آن جزء با کدام بدن ظاهر مى شود و پاداش یا عذاب مى بیند؟ این، شبهه «ابن کمونه» است. جواب هاى متعددى به این شبهه داده شده که برخى عبارتند از: 💡پاسخ اول: برخى مى گویند در انسان سلول هاى لایتجزایى وجود دارد که سلول هاى اصلى جسم هستند و آنها تجزیه نمى شود و این سلول ها، جزء اعضاى بدن هیچ کس نمى شوند و در نتیجه، این سلول ها مى مانند و انسان مورد نظر، از همان سلول هاى بنیادى بازآفرینى مى شود. اگر قضیه سلول هاى غیرقابل تجزیه درست باشد و بپذیریم که همه بدن از تکثیر آن سلول یا سلول ها تشکیل مى شود، این پاسخ، قابل قبول است. 💡💡پاسخ دوم: خداوند، قدرت دارد زیرا خودش مى فرماید: «...أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدیرٌ»[ بقره ۲، آیه ۱۰۶.]؛ «...مگر ندانستى که خدا بر هر کارى تواناست»؟ بنابراین، خداوند، قدرت دارد و مى تواند این کار را هم انجام دهد. در قرآن آمده است: «وَ ضَرَبَ لَنا مَثَلاً وَ نَسِیَ خَلْقَهُ قالَ مَنْ یُحْیِ الْعِظامَ وَ هِیَ رَمیمٌ»؛ «و براى ما مَثَلى آورد و آفرینش خود را فراموش کرد؛ گفت: چه کسى این استخوان ها را که چنین پوسیده است، زندگى مى بخشد»؟
بعد خدای متعال جواب این اشکال را می دهد ؛👈«قُلْ یُحْییهَا الَّذی أَنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ هُوَ بِکُلِّ خَلْقٍ عَلیمٌ»[ یس ۳۶، آیه ۷۹.]؛ «بگو: همان کسى که نخستین بار آن را پدید آورد و اوست که به هر [گونه ]آفرینشى، داناست». پس همان کسى که اولین بار این انسان را خلق کرد، مى تواند دوباره او را بازآفرینى کند. 💡💡💡پاسخ سوم: ظاهر آیات و روایات، دلالت دارند که در قیامت و بهشت و جهنم، انسان ها داراى بدن هستند و نمى توان تنها به معاد روحانى اعتقاد داشت؛ ولى نیازى به این جسم که در دنیا بوده، نیست. خداوند براى روح هر انسان، جسمى شبیه همان جسمى که در دنیا داشته، خلق مى کند؛ به طورى که قابل شناخت و قابل تطبیق است و به عبارت دیگر، «صورت» و شخصیت هر کس، ثابت است؛ اگرچه ماده او متفاوت باشد و اصلاً نیازى نیست که همین جسم باشد؛ زیرا اولین اشکالش این است که خداوند، جسم چند سالگى را مى آورد؟ هفت سالگى؛ بیست سالگى یا هفتاد سالگى؟ چون جسم انسان، حتى در این دنیا، تغییر مى کند و پس از چند سال، سلول هاى بدن عوض مى شوند؛ بنابراین، باید جسم متناسب با نعمت هاى بهشتى و عذاب هاى جهنمى، آفریده شود. مگر نه این است که در روایت بیان شده: زبان غیبت کننده در قیامت تا آن شهرى که شخص غیبت شونده زندگى مى کرده دراز مى شود؟ پس با ظاهر روایت، سازگار نیست که همین جسم باشد. بنابراین، لازم نیست همین سلول ها و همین مولکول ها موجود شوند؛ بلکه شبیه آنها خلق مى شود و حتى با اثر انگشت در دنیا هم مطابقت دارد و از نظر «صورت»، شبیه آن است؛ اما از نظر «ماده»، با آن متفاوت مى باشد. حال اشکال دیگرى مطرح مى شود و آن این که چطور خداوند مى خواهد یک جسم دیگر را بسوزاند؛ در حالى که او با جسم و سلول هاى دیگرى که در دنیا داشته گناه کرده است؟ جوابش این است که جسم گناه نکرده؛ بلکه روح و حقیقت انسان گناه کرده است و تمام شادى ها، غم ها، سختى ها و عذاب ها، متعلق به روح است و جسم، فقط ابزار انتقال درد و شادى به روح مى باشد؛ یعنى با دیدن صحنه اى فرح انگیز، روح شاد مى شود و نیز در هنگام سوختن با آتش، این روح است که درد مى گیرد. سؤال: اگر بنا باشد روح عذاب شود یا لذت ببرد، پس چه نیازى به بدن هست؟ آیا همان معاد روحانى کفایت نمى کند. جواب این است که ما دو نوع عذاب و دو نوع شادى داریم؛ برخى غم و شادى ها، درونى هستند؛ مانند محبتى که از تصور محبوب در قلب ما ایجاد مى شود و احساس شادى و خوشى درونى پیدا مى کنیم و یا غمى که از احساس درونى و یا اندوه قلبى نسبت به پوچى و بى هدفى در زندگى، براى ما ایجاد مى شود. گاهى نیز غم ها و شادى هاى روحى، از عوامل بیرونى سرچشمه مى گیرند؛ مانند شادى اى که بر اثر دیدن صحنه اى زیبا یا ناراحتى اى که بر اثر سوختن بدن، به روح وارد مى شود و در هر دو نوع، روح، نیازمند جسم است. در نوع اول، اگر مغز نباشد، تصور محبوب یا هدف، ممکن نیست و در نوع دوم، اگر چشم یا پوست نباشد، آن حس و درک، ممکن نیست. اگر کسى کور مادر زاد باشد، امکان ندارد بفهمد سرخى گل سرخ یعنى چه؛ چون از طریق چشم که ابزار دیدن رنگ هاست، آن روح آگاه مى شود و اگر بخشى از این ابزارهاى جسمى نباشد، بخشى از آگاهى هاى روح قطع مى شود و امکان رسیدن به آن، به طور شفاف و کامل، ممکن نیست. در نتیجه، به جهت این که لذت ها و عذاب ها در قیامت، به طور کامل به انسان ها برسند، لازم است علاوه بر معاد روحانى، معاد جسمانى نیز باشد؛ اگرچه «بدن قیامتى»، متناسب با نظام قیامت مى باشد. ( مستشاری ، علیرضا ، تفسیر آیات برگزیده ( پرسش ها و پاسخ های قرآنی ) ج ۲ ، ص ۱۸۱ ـ ۱۸۷ ) @peykemarefat                                              
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◀️ بیان احکام 👈 کفاره افطار عمدی روزه 🎙توسط حجت الاسلام _رضا_ جعفری ⏳زمان یک دقیقه و ۲۸ ثانیه @peykemarefat