23.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ شبیلدای امسال ما (طولانیترین شب سال ۱۴۰۳ ما ایرانیها) شبی بود که خبر حادثه بالگرد حامل رئیسجمهور منتشر شد و تا صبح بهانتظار خبری از سلامتیاش، چشمانتظار و دستبهدعا بودیم... 😭
════════ 💠 ════════
📽 این فیلم، سخنان استاندار شهید دکتر مالک رحمتی بود که ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳ به شهادت رسید. بشنوید که یک استاندار طراز چگونه است
════════ 💠 ════════
🔰 کانال پیوستهای تدریس محمود رفیعی، استاد سطوح عالی حوزه و دانشگاه
🇵🇸🇱🇧🇮🇷 @Peyvastha 🇮🇷🇱🇧🇵🇸
استاد محمود رفیعی (پیوستها 🕋)
❌مهلت تحویل کلیه تکالیف درسی کلاسهای استاد رفیعی در ترم جاری (ترم اول ۴۰۳) روز نهم دی (۱۴۰۳٫۱۰٫۰۹)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امتحان مجدد روش تحقیق. تابستان 1403.pdf
136.6K
نمونه سؤال درس «روش تحقیق عمومی»
استاد محمود رفیعی
🇵🇸🇱🇧🇮🇷 @Peyvastha 🇮🇷🇱🇧🇵🇸
رسائل نموداری- مبحث شک 2.pdf
448.9K
نمودار کتاب «رسائل» شیخ انصاری (ره) در مبحث شک
════════ 💠 ════════
🔰 کانال پیوستهای تدریس محمود رفیعی، استاد سطوح عالی حوزه و دانشگاه
🇵🇸🇱🇧🇮🇷 @Peyvastha 🇮🇷🇱🇧🇵🇸
🆘اطلاعیه🆘
قابل توجه طلاب و دانشجویان ارجمندی که بهدلیل غیبتِ کم، حذف درس شدهاند یا دلیل موجه بر غیبت منجربهحذف داشتند، یا بهدلایلی برای ارائه تکلیف نیازمند زمان بیشتری هستند
⭐️بسیاری از مجموعههای علمی، برای اساتیدشان اختیاراتی در ارفاق نمره، ثبت نکردن یک غیبت، و... درنظرمیگیرند، و این اختیارات بدینشکل انجام میشود:⭐️
1⃣ درصورت غیبت، با خلاصه نویسی وارسال خلاصه از جلسهای که غایب بودهاید -تا زمانی که سامانهٔآموزش بهاستاد دسترسی میدهد- امکان حذفغیبت درحداختیاراتاستاد وجوددارد. طبیعتا این ارفاق بدینمعناست که درصورت نقص درفایل ارسالی، از نمره نهایی کسر میشود
(تبصره: بهدلیل وجود تلخیصها و قابلیت استفاده از هوش مصنوعی و... بهناچار باید فایل ارسالی «فقط بهصورت دستنویس» وبهصورت «عکس باکیفیتبالا» ارسال شود، تا نسبت به مطالعه و فهم مطلب توسط دانشپژوه اطمینان حاصل شود)
2⃣ از اوایل ترم، بازه زمانی مهلت تحویل تحقیق کلاسی اعلام شده بود. ارفاقاً درصورت نیازمندی به زمانِبیشتر برای تحویلدادن تحقیق درسی، نهایتا تا یکروزبهامتحان فرصت هست، ولی -بستهبهمدتتأخیر- از نمرهٔ تحقیق کسر میشود
════════ 💠 ════════
🔰 کانال پیوستهای تدریس محمود رفیعی، استاد سطوح عالی حوزه و دانشگاه
🇵🇸🇱🇧🇮🇷 @Peyvastha 🇮🇷🇱🇧🇵🇸
۱۳۹۸۱۰۱۰.jpg
169.8K
❤️ خاطره یک دیدار عاشقانه❤️
دیدار چهره به چهره محمود رفیعی با رهبر
════════ 💠 ════════
این خاطره تدریجا در پستهای بعدی منشر میشود
🇵🇸🇱🇧🇮🇷 @Peyvastha 🇮🇷🇱🇧🇵🇸
🧩 خاطره یک دیدار عاشقانه ٫ بخش اول
محمود رفیعیام، ۵سال پیش، بعد از ۵سال انتظار، بالأخره توفیق دیدار چهره در چهرهٔ ولیامر مسلمین جهان نصیبم شد: روز سهشنبه ۱۳۹۸٫۱۰٫۱۰
════════ 💠 ════════
اما ماجرا چی بود؟ 🤔
از سال ۱۳۹۳ که شاگرد درس خارج استاد سیدمجتبی خامنه شدم، همواره پرسؤال بودم و هرمطلب علمی که برایم حل نمیشد از ایشان میپرسیدم و تحقیق میکردم و دوباره مراجعه میکردم و... مثل درس سایر اساتیدم. گهگاه (چندماه یکبار) نیز از ایشان تقاضایی میکردم؛ تقاضا میکردم دیداری -ولو چنددقیقهای- از رهبر برایم هماهنگ کنند. ایشان هربار با محبت پاسخی نهچندان قطعی میداد. دیگر شناخته بودمشان، میدانستم او آدمی نیست که از اسم و موقعیت و شهرتش سوءاستفادهای بکنه حتی در حد یه سفارش ساده که مداخله در امور بیت رهبری حساب بشه. او اصلا اهل پارتیبازی و سوءاستفاده نبود، من هم کَنِه و سِمِج نبودم؛ پس هیچوقت هیچ اتفاقی نمیافتاد... ☹️ تا سال۹۸
سال۹۸ یکروز بعداز درس استاد خامنه، مجددا برای سؤال رفتم نزدیکتر، ایشون میخواستند آماده بشوند که برگردند تهران، گفتند بیا اینطرف (قسمتی که جزء محل درس نبود و از آنجا راهرویی داشت برای رفتن به بیرون) گاهی تا آنجا میرفتم و سؤال میپرسیدم.
آنروز هم بعد از سؤال درسی باخودم گفتم بگذار الان هم یکبار از ایشان درخواستم را تکرار کنم (چندماهی بود که درخواستم را تکرار نکرده بودم) و باز همان پاسخ بالبخند همیشگیاش را شنیدم... ایندفعه گفتم: «استاد توروخدا یهبار یهجواب قطعی بهم بدید، دلم برا دیدن حضرتآقا پرپر میزنه، اگه میشه یهکاری بکنید تا خودم و خانوادهام چندلحظه ایشونو از نزدیک ببینیم، حتی در این حد که وقتی دترن میرن سخنرانی کنن توی مسیر درحد یهدقیقه😭»
ایشون اینبار گفت: باشه، به مسئولش میگم! 😱
میدونستم ایشون ادمی نیست که اهلدخالت تو کارهای دفتر و... باشه. کمی خجالت کشیدم که بهخاطر من، ایشون میخوان استثناءا منش خودشو ترک کنن و به بروبچههای دفتر حضرت آقا بگن که منو توی یهبرنامهای بچاپونند، اما چون داشت منجر به دیدار حضرت آقا میشد، سعی میکردم به این حس بد کمتوجهی کنم و بیشتر ذوقزده بمونم 😁
چندروزگذشت، گوشیم زنگ خورد، یهآقایی بود گفت آقای رفیعی سهشنبه ساعت ۱۱:۳۰ میتونید بیایید تهران دفتر هبری؟ گفتم هان؟ گفت دیدار حضرت آقا، گفتم بله بله حتما چشم 😍😂
گفت پس کمی زودتر از درب خیابون شهید کشوردوست با مدرکشناسایی بیایید.
دیگه سرازپا نمیشناختم تا رفتیم. من دقیقا نمیدونستم چهکار باید بکنم، رفتم گفتم اومدم حضرتآقا رو ببینم، حاجآقا مجتبی معرفیام کردند 😅. گفت اسمتون؟ گفتم، توی سیستم زد و گفت بفرمایید اونجا، از اونجا به درب بعدی و... خلاصه رسیدیم همونجایی که توی مستند لشگر زینبی نشون میده؛ حدود ۲۰-۳۰ نفر اونجا بودند، نمیدونستم الان چیکار باید کنم، از یهنفر پرسیدم چهخبره؟ گفت حضرتآقا چنددقیقه دیگه تشریف میارن برای اقامه نماز 😍. قند تو دلم آب شد!
اذان ظهر شد، ولی ایشون نیومد!
════════ 💠 ════════
این خاطره ادامه دارد...
════════ 💠 ════════
🔰 کانال پیوستهای تدریس محمود رفیعی، استاد سطوح عالی حوزه و دانشگاه
🇵🇸🇱🇧🇮🇷 @Peyvastha 🇮🇷🇱🇧🇵🇸
7.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مولودی «مست نجف...»
مداح: کربلائی علیاکبر حائری
🇵🇸🇱🇧🇮🇷 @Peyvastha 🇮🇷🇱🇧🇵🇸
💐💐 میلاد گل سرسبد و اسوه سرمد، حضرت باقر ابوجعفر المحمد، و آغاز ماه رجب مبارک💐💐
════════ 💠 ════════
رُوِّينَا عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ أَنَّهُ ذَكَرَ اَلَّذِينَ حَارَبُوا عَلِيّاً صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ فَقَالَ : أَمَا إِنَّهُمْ أَعْظَمُ جُرْماً مِمَّنْ حَارَبَ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ قِيلَ لَهُ وَ كَيْفَ ذَلِكَ يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ قَالَ لِأَنَّ أُولَئِكَ كَانُوا جَاهِلِيَّةً وَ هَؤُلاَءِ قَرَءُوا اَلْقُرْآنَ وَ عَرَفُوا فَضْلَ أُولِي اَلْفَضْلِ فَأَتَوْا مَا أَتَوْا بَعْدَ اَلْبَصِيرَةِ .
💠ترجمه:
امام باقر (علیه السلام) درباره کسانی که با امام علی (علیه السلام) جنگیدند سخن گفت و فرمود: جُرم اینها از جُرم کسانی که با پیامبر (صلی الله علیه وآله) جنگیدند بیشتر است؛ سؤال شد چرا؟ فرمود: چون آنان در [روزگار] جاهلیت بودند، و اینان قرآن خوانده بودند و از فضیلتِ برترینها آگاه بودند، و آگاهانه وبابصیرت به آن [ایجاد فتنه و جنگ با ولیّ خدا] اقدام کردند.
منبع: دعائم الإسلام، ج۱، ص۳۸۸
════════ 💠 ════════
هدیه به امام و شهدا، مخصوصا سردار دلها شهید سلیمانی عزیز صلوات
🇵🇸🇱🇧🇮🇷 @Peyvastha 🇮🇷🇱🇧🇵🇸
استاد محمود رفیعی (پیوستها 🕋)
🧩 خاطره یک دیدار عاشقانه ٫ بخش دوم
...گفت حضرتآقا چنددقیقه دیگه تشریف میارن برای اقامه نماز 😍. قند تو دلم آب شد!
اذان ظهر شد، ولی ایشون نیومد!
میدونستم که ایشون کاملا مقید هست که نوتفل رو بخونه، نافله ظهر هم ۴تا ۲رکعتی بعداز اذان ظهره، پس حدس زدم ۱۰دقیقهای باید صبر کنم تا نافله را بخوانند و بعد بیان برای نمازظهر.
حدودا یکربع از اذان گذشت که اونجا پرنور شد، نور حضور حضرت عشق امام خامنهای عزیزم❤️
ازخود بیخود شدم و زل زدم به چهره و قامت ایشون و اشک شوق میریختم...
سالها قبل یهبار دیگه ایشونو از نزدیک دیده بودم، حدودا چهارپنج ساله بودم، اونبار با پدرعزیزم یهجایی شبیه همیناتاق (شایدم همین اتاق) اومده بودم، والان من با پسر چهارپنج سالهام اومده بودم👨👦
امام خامنهای مثل بعضی امامجماعتها نبود که هایپرسونیکوار از دمِدر برن داخل سجاده بنشینند. کمی آرام قدم برمیداشت و سلامعلیکی هم با حاضرین داشتند. از میان مردم عبور کردند و در سجاده نشستند. یهو صفنماز متراکم شد! قبله کمی به راست تمایل داشت، صفها به اتاق دوم هم کشیده شد.
هِی منتظر بودم یکی بیاد بگه آقای رفیعی پاشو برو، تو فقط یهلحظه دیدار خواسته بودی که دیدی؛ اما هیشکی نیومد😁
من گمانم صف سوم نشستم. چون فکر میکردم صفاولدوم مخصوص آدمای خاصّه (آخه یکیدوتا از مسئولین کشوری هم بودند) اما بعدش فهمیدم که هرکی زرنگتر بود، میتونست بره صف اول و حتی پشت سر حضرتآقا 👌 چه فرصتی از دستم رفت!😫 حالاکه چندسال گذشته و عکسوفیلمهاش یهذره منتشر شده، باخودم میگم اگه صف اول بودم، عکسش هم حسابی برا قابعکس و پروفایل جون میداد 😎
چندبار نمازهای خاص رو دیده بودم، یهبار با داداشم رفته بودیم نماز آیتالله بهجت (ره)، یهبار پشت سر آیتالله مکارم، واز همه ماندگارتر نماز پشت سر رهبر؛ انصافا ذکرگفتنهای ایشون و نمازش یهصفایی داشت... جای همهتون خالی! 😍
حُسنش نتوان کرد مجسّم به بَرِ چشم
جان در بَرِ اَنظار مجسّمشدنی نیست
بعد از نماز ظهر، حضرت آقا روی صندلی کنار سجادهشون نشستند و تسبیحات حضرت زهرا علیهاالسلام و تعقیبات گفتند، بعدش ۴تا ۲رکعت نافله عصرو همونجا نشسته خواندند. با طمأنینه گویا واقعا داشت با یکی حرف میزد، اره دیگه روایت داریم: اگر میخواهید با خدا حرف بزنید نماز بخوانید... ایشون واقعا اینو درک کرده بود، مثل ایتالله بهجت اعتقاد داشت که خدا میبیندش و داره باخدا حرف میزنه.. اللهم ارزقنا 🤲
نماز عصرو که خواندیم، دیدم صندلی را سریعذبردند زیر قاب عکس امام راحل ره گذاشتند. یاد عکس و فیلمهایی که از حضرت اقا دیده بودم، افتادم. چشام برق زد🤩، باخودم گفتم لابد حضرت اقا الان اونجا میشینن و مردم از جلوی ایشون تا کنار دیوارها خودشونو جا میدن. باپسرم گفتم اینبار دیگه رَکَب نمیخوریم (مثل صف نماز)🤨، تا حضرت اقا بلند شد و رفت سمت صندلی، با پسرم دویدیم جلوی صندلی (۰٫۵ متری روبهروی حضرت آقا) نشستیم👏، بقیه هم اومدند. فکرکنم محافظها یهمتری ما جلوتریها را به عقب هدایت کردند، اما الان بالأخره نزدیکِنزدیک بودیم.
گفتم تا کسی نیاد بگه «آقای رفیعی جلسه برای شما نیست، پاشو برو بیرون» از جام جُم نمیخورم. خداروشکر باز هم کسی نیومد 😁 میکروفن را که جلوی حضرت آقا گذاشتند، خیالم راحت شد
ازاینجایی که نشستیم، کاملا بر چهره حضرتآقا و حتی جنس لباسشون اِشراف داشتم. همه چیز اونجا جالب بود. از موکت کف اتاق تا پیراهن ایشون...
════════ 💠 ════════
این خاطره ادامه دارد...
════════ 💠 ════════
🔰 کانال پیوستهای تدریس محمود رفیعی، استاد سطوح عالی حوزه و دانشگاه
🇵🇸🇱🇧🇮🇷 @Peyvastha 🇮🇷🇱🇧🇵🇸