🌿#چادرانه
حــجــابــــــ
احــتــرام بــه حــرمــت هاے الــهے ســتــ
و
چــادر – حــجـــاب بــرتــر –
بــلــه ے بــلــنــد مــن اســت بــه یــڪــتــا مــعــشــوق عــالــم،بــه خــداے مــهربــانــمــ
ڪــمــے فــڪــر ڪــن …
تــو بــا بــے حــجــابــے بــه چــه ڪــســے بــلــه مــے گــویــیـ
@pezeshk313
🦋دختࢪان ِحیدࢪی🦋
_
مینویسمبسیجۍتوبخوان:
آنانڪھدلشانبسیارمیشڪند..!
امادرچھرهشانهیچپیدانیست(:🪴
🦋دختࢪان ِحیدࢪی🦋
وقتیخودتدلیلحالخوبتباشی،دیگه
هیچکسنمیتونهازتبگیرتش .
بزرگیمیگفت:
اگهجاییراهتندادن؛
برو درِخونهحسین،
اونجاهمهرو راهمیدن . .
#تلنگرانه
وقتےپلیسبہشمـٰامیگـہ
گواھینـٰامہ!
شمـٰااگـہپاسپوࢪٺ،شنـٰاسنـٰامہوڪاࢪتملے ࢪوهَم
نشوݩبِدےبـٰازممیگہگواھینامـہ
اوندُنیـٰاهَموقتـےگـُفتننمـٰاز...
توھࢪچےدَمازمعࢪفٺوانسانیٺو ...بزنے ،
بہٺمـۍگݩهمہےایناخوبہ
امـٰاشُمااَصـلڪاࢪےࢪونشوݩبدھ
🦋دختࢪان ِحیدࢪی🦋
_
نمیدونم قبول دارین یا نه . .
اما من مطمئنم همهی ما آدما ی نقطهی عطف و به خود اومدنی داریم ، یکی زود ، یکی دیر . .
میدونی منظورم چیه؟!
ما بچه که بودیم میرفتیم حرم ، مسجد ، حسینیه ، هیئت ؛ نمیفهمیدیم :)
توانایی درکش رو نداشتیم
که چرا میان اینجا گریه میکنن؟!
اصلا مگه چیشده؟
آره ، رفتیم حرم بابا رضا کلی بازی کردم با مُهرها . .🙂
رفتیم حرم بابا رضا کلی آب بازی کردیم با بچه ها . .
خب؟!
ما بچگیامون حرم رفتنامون اینطور بوده
اما کم کم بزرگ شدیم و فهمیدیم .
هرکدوممون یجایی .
حرم رفته یا نرفته ، یهو دلش تنگ شده ، دلش گرفته . .
معمولا یباری ک میری حرم این درک رو به دست میاری ، اما امان از اون وقتایی که نرفته میفهمی . .
دلتنگی میکشی ، آوارگی ، بیچارگی ، اصلا از کجا معلوم میطلبه؟! اگه هیچوقت مارو نخواست چی؟🙂
و این افکار عین خوره به وجودت میفته . .
اما دُر نجف .
معمولا ما دیرتر به اون درکِ از باباعلی میرسیم ، ولی اون شبای قدر و اون سرشکافتنست که آتیش زیر خاکستر میشه . .🙂
و چی میشه؟
آهان ، آفرین ، تو میفهمی که شاهنجف چه آقاییه . . :))
همهی اینارو گفتم برا این آخری :
میگن جواز کربلارو آقام رضا میده ، قربونت شم آقا رضا ، ما میخوایم جواز نجفمونم شما بدی ؛ میشه؟!
بخدا ما دیگه طاقتمون طاق شده ، اگه ی وقت هیچوقت جوازو صادر نکنی ما بیچاره میشیمااا . .
آقارضا شما به دادمون برس جوازم ندادی فداسرت ، خودت مارو بطلب ؛ ما حرم لازمیم . .