eitaa logo
✳️حکایات فرزانگان✳️
975 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
544 ویدیو
13 فایل
حکایات جالب ،پنداموز و شیرین از ائمه اطهار علیهم السلام ، بزرگان و فرزانگان @pharzanegan شالیزار سبز @shalizar_sabz ویراستی @azims برای ارتباط و ارسال پستهای مناسب این کانال ،از لینک زیر استفاده کنید. https://eitaa.com/a_sanavandi
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸سلام بر مهدي كه خداي عزّ و جلّ امّتها را به وجود او وعده داد، كه به وسيله او سخنها را جمع كند، و پراكنده ها را گرد آورد، و زمين را به او پر از عدل وداد نمايد، و به او جايگاه و قدرت دهد، و وعده اش را به اهل ايمان به وسيله او وفا كند. 📘فرازی از زیارت نامه حضرت مهدی(عج) @PHarzanegan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آمدن هر صبح پیام خداوند برای آغاز یک فرصت تازه است برخیز و در این سرمای زمستان زندگی را زندگی کن تغییر مثبتی ایجاد کن و از یک روزِ دوست داشتنی خـداوند لذت ببر سلام صبحتون بی نظیر و زیبا☕️ 🌷‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌ |عضو شوید 👇 ┏━🇯‌🇴‌🇮‌🇳━━ ⃟⃟ 🌸 ⃟⃟ ┓ eitaa.com/joinchat/3391029539C098f038cbc ┗━ ⃟⃟ ⃟❤️ ⃟ ⃟ ━━━━━━━━┛
مردی خلافی کرد و حاکم او را به زندان انداخت. زنش پیش یکی از دوستانش  رفت و گفت چه نشسته ای که دوستت پنج سال به محبس افتاد، برخیز و مرامی به خرج بده.مرد هم بخاطر دوستش یک شب از دیوار قلعه بالا رفت و از بین نگهبانان گذشت و خودش را به سلول رفیقش رساند. مرد زندانی خوشحال شد و گفت:" زود باش زنجیرها را باز کن که الآن نگهبان ها می رسند." دوستش گفت :"می دانی چه خطرها کرده ام، از دیوار قلعه بالا آمدم، از بین نگهبان ها گذشتم، برای نجات تو خودم را به خطر انداختم."سپس زنجیرها را باز کرد. به طرف در که رفتند، مرد گفت:" می دانی چه خطری کرده ام، از دیوار قلعه بالا آمدم، از بین نگهبان ها گذشتم، برای نجات تو خودم را به خطر انداختم."رفتند پای دیوار قلعه که با طناب خودشان را بالا بکشند.مرد گفت:" می دانی چه خطری کرده ام، از دیوار قلعه بالا آمدم، از بین نگهبان ها گذشتم، برای نجات تو خودم را به خطر انداختم."با دردسر خودشان را بالا کشیدند. همین که خواستند از دیوار به پایین بپرند، مرد گفت :"می دانی چه خطری کرده ام، از دیوار قلعه بالا آمدم، از بین نگهبان ها گذشتم، برای نجات تو خودم را به خطر انداختم." در این حال ناگهان مرد زندانی فریاد زد:" نگهبان ها، نگهبان ها، بیایید این مرد می خواهد من را فراری بدهد!تا نگهبان ها آمدند، مرد فرار کرده بود. از زندانی پرسیدند :"چرا سر و صدا کردی و با او فرار نکردی؟"مرد زندانی گفت:" پنج سال در حبس شما باشم، بهتر است که یک عمر زندانی منت او باشم... بهشت هم با منت، جهنمی بیش نیست". 👈قرآن کریم در سوره‌ی بقره آیه‌ی ٢٦٤ مى ‏فرمايد: اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد! بخشش هاى خود را با منّت و آزار باطل نسازيد: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَ الْأَذى‏». |عضو شوید 👇 ┏━🇯‌🇴‌🇮‌🇳━━ ⃟⃟ 🌸 ⃟⃟ ┓ eitaa.com/joinchat/3391029539C098f038cbc ┗━ ⃟⃟ ⃟❤️ ⃟ ⃟ ━━━━━━━━┛
زنی از خانه بیرون آمد و سه پیرمرد رابا ریش هاي بلند جلوی در دید. به انها گفت: « من شما را نمی شناسم ولی فکر میکنم گرسنه باشید، بفرمائید داخل تا چیزی برای خوردن بشما بدهم.» آن ها پرسیدند:« آیا شوهرتان خانه است؟» زن گفت: « نه، او به دنبال کاری بیرون از خانه رفته.» آن ها گفتند: « پس ما نمیتوانیم وارد شویم.» عصر وقتی شوهر به خانه برگشت، زن ماجرا را برای او تعریف کرد. شوهرش به او گفت: « برو به انها بگو شوهرم آمده، بفرمائید داخل.» زن بیرون رفت و آن ها رابه خانه دعوت کرد. آن ها گفتند: « ما باهم داخل خانه نمیشویم.» زن با تعجب پرسید: « چرا!؟» یکی از پیرمردها به دیگری اشاره کرد و گفت:« نام او ثروت است.» و به پیرمرد دیگر اشاره کرد و گفت:« نام او موفقیت است. و نام من عشق است، حالا انتخاب کنید که کدام یک از ما وارد خانه شما شویم.» زن پیش شوهرش برگشت و ماجرا را تعریف کرد. شوهـر گفت:« چه خوب، ثـروت را دعوت کنیم تا خانه مان پر از ثروت شود! » ولی همسرش مخالفت کرد و گفت:« چرا موفقیت را دعوت نکنیم؟» عروس خانه که سخنان انها را می شنید، پیشنهاد کرد:« بگذارید عشق را دعوت کنیم تا خانه پر از عشق و محبت شود.» مرد و زن هردو موافقت کردند. زن بیرون رفت و گفت:« کدام یک از شما عشق است؟ او مهمان ماست.» عشق بلند شد و ثروت و موفقیت هم بلند شدند و دنبال او راه افتادند. زن با تعجب پرسید:« شما دیگر چرا می‌آیید؟» پیرمردها باهم گفتند:« اگر شما ثروت یا موفقیت را دعوت می‌کردید، بقیه نمی آمدند ولی هرجا که عشق است ثروت و موفقیت هم هست! » |عضو شوید 👇 ┏━🇯‌🇴‌🇮‌🇳━━ ⃟⃟ 🌸 ⃟⃟ ┓ eitaa.com/joinchat/3391029539C098f038cbc ┗━ ⃟⃟ ⃟❤️ ⃟ ⃟ ━━━━━━━━┛
شنبه 👈۱۲ اسفند / حوت ۱۴۰۲ 👈۲۱ شعبان ۱۴۴۵👈۲ مارس ۲۰۲۴ 🕌 مناسبت های دینی و اسلامی. 🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی. 📛امروز ساعت ۱۷:۲۶ قمر از برج عقرب خارج می گردد.(ولی تا فردا صبح یکشنبه احتیاطا از کارهای اساسی اجتناب گردد.) ❇️صبح اولین روز هفته را با صدقه شروع کنید‌ تا از نحوست در امان باشید. @PHarzanegan 🚖 مسافرت: سفر رفتن مکروه و در صورت ضرورت همراه صدقه باشد. 👶مناسب زایمان نیست. 🔭 احکام و اختیارات نجومی. 🌓 امروز قمر در برج عقرب و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است: ✳️استعمال دارو. ✳️معجون گذاشتن بر زخم و دمل. ✳️استحمام. ✳️بذر پاشی و کاشت. ✳️آبیاری. ✳️درختکاری. ✳️جراحی و مداوای چشم. ✳️کشیدن دندان. ✳️بیرون آوردن خال و زگیل. ✳️از شیر گرفتن کودک. ✳️و انواع حفاری ها نیک است. 🟣امور کتابت ادعیه و حرز و نماز و بستن آن خوب نیست. @PHarzanegan 💇💇‍♂️ اصلاح سر و صورت. طبق روایات، اصلاح مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، باعث دولت و ثروت می شود. 💉💉 حجامت: فصد زالو انداختن خون دادن یا حجامت در این روز از ماه قمری، باعث روشنی دل می شود. 😴 تعبیر خواب. خوابی که (شب یکشنبه) دیده شود تعبیرش طبق ایه ی ۲۲ سوره مبارکه ” حج” است. کلما ارادوا ان یخرجوا منها من غم اعیدوا فیها… و مفهوم آن این است که برای خواب بیننده پیش آمدی است که موجب ملال خاطر وی می شود و هر چه سعی کند از ان خلاص نگردد صدقه دهد تا بر طرف گردد. و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید. @PHarzanegan 💅 ناخن گرفتن. شنبه برای گرفتن ناخن، روز مناسبی نیست و طبق روایات ممکن است موجب بیماری در انگشتان دست گردد. 👚👕دوخت و دوز. شنبه برای بریدن و دوختن،لباس نو روز مناسبی نیست آن لباس تا زمانی که بر تن آن شخص باشد موجب مریضی و بیماری اوست.(این حکم شامل خرید لباس و پوشیدن نمی شود) 🙏🏻 استخاره: وقت استخاره در روز شنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۰ و بعداز اذان ظهر تا ساعت ۱۶ عصر. 📿 ذکر روز شنبه ،یارب العالمین ۱۰۰ مرتبه 📿 ذکر بعد از نماز صبح ۱۰۶۰ مرتبه یاغنی که موجب غنی و بی نیاز شدن میگردد. 💠 ️روز شنبه طبق روایات متعلق است به حضرت رسول اکرم (ص). سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد. منبع باغستان نیوز |عضو شوید 👇 ┏━🇯‌🇴‌🇮‌🇳━━ ⃟⃟ 🌸 ⃟⃟ ┓ eitaa.com/joinchat/3391029539C098f038cbc ┗━ ⃟⃟ ⃟❤️ ⃟ ⃟ ━━━━━━━━┛
278.mp3
1.18M
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ» 📖 تلاوت نور هر روز تلاوت ترتیل صفحه ای از قرآن کریم. امروز: صفحه ۲۷۸ 🎙استاد شهریار پرهیزکار ━━ @PHarzanegan ━━ برای تلاوت صفحات قبل اینجا را کلیک کنید نذر سلامتی صلوات برای ارایه نظر اینجا را کلیک کنید.📝 حکایات فــــــــــــــــرزانگان 👇 ⃟⃟ ⃟❤️ ⃟ ⃟ @PHarzanegan━🚥 ⃟⃟ ⃟❤️ ⃟ ⃟ ━━ @Sobheziba━🚥
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍اﺯ ﺭﻭﺍﻧﺸﻨﺎﺳﯽ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ: ﺑﺮﺍﯼ ﭘﯿﺮﻭﯼ درزندگی ﭼﯿﺴﺖ؟ ﮔﻔﺖ: ‏« ﮐﻮﺩﮐﺎﻥ‏» ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺍﻟﮕﻮ ﻫﺴﺘﻨﺪ. ﮔﻔﺘﻨﺪ : ﮐﻮﺩﮐﺎﻥ ﮐﻪ ﻫﯿﭻ ﻧﻤﯽﺩﺍﻧﻨﺪ . ﮔﻔﺖ : ﺳﺨﺖ ﺩﺭ ﺍﺷﺘﺒﺎﻫﯿﺪ . ﮐﻮﺩﮐﺎﻥ ﺷﺶ ﺧﺼﻮﺻﯿﺖ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﮐﻪ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﻫﯿﭻﮔﺎﻩ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﮐﺮﺩ . 🔸ﺍﻭﻝ ﺍﯾﻨﮑﻪ، ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﯽﺩﻟﯿﻞ ﺷﺎﺩ ﻫﺴﺘﻨﺪ. ﺩﻭﻡ ﺍﯾﻨﮑﻪ، ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺳﺮﺷﺎﻥ ﺑﻪ ﮐﺎﺭﯼ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺍﺳﺖ . ﺳﻮﻡ ﺍﯾﻨﮑﻪ، ﻭﻗﺘﯽ ﭼﯿﺰﯼ ﺭﺍ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﺗﺎ ﺑﺪﺳﺖ ﻧﯿﺎﻭﺭﻧﺪ ﺩﺳﺖ ﺍﺯ ﺍﺻﺮﺍﺭ ﺑﺮ ﻧﻤﯽﺩﺍﺭﻧﺪ . ﭼﻬﺎﺭﻡ ﺍﯾﻨﮑﻪ، ﺑﻪ ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰ ﺩﻝ ﻧﻤﯽﺑﻨﺪﻧﺪ. 🔹ﭘﻨﺠﻢ ﺍﯾﻨﮑﻪ، ﻭﻗﺘﯽ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺩﻋﻮﺍ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ ﺳﺮﯾﻊ ﺁﺷﺘﯽ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﻫﻢ ﮐﯿﻨﻪ ﺑﻪ ﺩﻝ ﻧﻤﯽﮔﯿﺮﻧﺪ. ﺷﺸﻢ ﺍﯾﻨﮑﻪ، ﺑﻪ ﺭﺍﺣﺘﯽ ﮔﺮﯾﻪ می کنند.. |عضو شوید 👇 ┏━🇯‌🇴‌🇮‌🇳━━ ⃟⃟ 🌸 ⃟⃟ ┓ eitaa.com/joinchat/3391029539C098f038cbc ┗━ ⃟⃟ ⃟❤️ ⃟ ⃟ ━━━━━━━━┛
🌸🍃🌸🍃 ✍صداى ساز و آواز بلند بود. هركس كه از نزديك آن خانه می ‏گذشت، می توانست حدس بزند كه در درون خانه چه خبرهاست؟ بساط عشرت و میگسارى پهن بود و جام «مى» بود كه پياپى نوشیده می شد. كنیزك خدمتكار درون خانه را جاروب زده و خاكروبه ها را در دست گرفته از خانه بیرون آمده بود تا آنها را در كنارى بريزد. در همین لحظه مردى كه آثار عبادت زياد از چهره اش نمايان بود و پيشانی اش از سجده هاى طولانى حكایت می كرد از آنجا می ‏گذشت، از آن كنيزك پرسيد: 🔹 «صاحب اين خانه بنده است يا آزاد؟». - آزاد. - معلوم است كه آزاد است. اگر بنده مى‏بود پرواى صاحب و مالك و خداوندگار خويش را می داشت و اين بساط را پهن نمی کرد. ردوبدل شدن اين سخنان بين كنيزك و آن مرد موجب شد كه كنيزك مكث زيادترى در بيرون خانه بكند. هنگامى كه به خانه برگشت اربابش پرسيد: 🔸«چرا اين قدر دير آمدى؟». كنيزك ماجرا را تعريف كرد و گفت: «مردى با چنين وضع و هيئت می گذشت و چنان پرسشى كرد و من چنين پاسخى دادم.» شنيدن اين ماجرا او را چند لحظه در انديشه فرو برد. مخصوصا آن جمله (اگر بنده می بود از صاحب اختيار خود پروا می كرد) مثل تير بر قلبش نشست. بى اختيار از جا جست و به خود مهلت كفش پوشيدن نداد. 🔹با پاى برهنه به دنبال گوينده سخن رفت. دويد تا خود را به صاحب سخن كه جز امام هفتم حضرت موسى بن جعفر عليه السلام نبود رساند. به دست آن حضرت به شرف توبه نائل شد، و ديگر به افتخار آن روز كه با پاى برهنه به شرف توبه نائل آمده بود كفش به پا نكرد. او كه تا آن روز به «بشربن حارث بن عبد الرحمن مروزى» معروف بود، از آن به بعد لقب «الحافى» يعنى «پابرهنه» يافت و به «بشر حافى» معروف و مشهور گشت. تا زنده بود به پيمان خويش وفادار ماند، ديگر گرد گناه نگشت. تا آن روز در سلك اشراف زادگان و عياشان بود، از آن به بعد در سلك مردان پرهيزكار و خداپرست درآمد جلد18ص286 |عضو شوید 👇 ┏━🇯‌🇴‌🇮‌🇳━━ ⃟⃟ 🌸 ⃟⃟ ┓ eitaa.com/joinchat/3391029539C098f038cbc ┗━ ⃟⃟ ⃟❤️ ⃟ ⃟ ━━━━━━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا