eitaa logo
✳️حکایات فرزانگان✳️
974 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
544 ویدیو
13 فایل
حکایات جالب ،پنداموز و شیرین از ائمه اطهار علیهم السلام ، بزرگان و فرزانگان @pharzanegan شالیزار سبز @shalizar_sabz ویراستی @azims برای ارتباط و ارسال پستهای مناسب این کانال ،از لینک زیر استفاده کنید. https://eitaa.com/a_sanavandi
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸دوستان عزیز سلام ،عصر بخیر ، اگر حکایات مرحوم نخودکی پشت سر هم ارسال شود ،خسته کننده میشود . لذا در بین این پستها ،از مطالب و حکایات دیگر استفاده میکنیم.🌸
👈 شیشه و آیینه👇 جوان ثروتمندی نزد عارفی رفت و از او اندرزی برای زندگی نیک خواست. عارف او را به کنار پنجره برد و پرسید: چه می‌بینی؟ گفت: آدم‌هایی که می‌آیند و می‌روند و گدای کوری که در خیابان صدقه می‌گیرد. بعد آینه بزرگی به او نشان داد و باز پرسید: در آینه نگاه کن و بعد بگو چه می‌بینی؟ گفت: خودم را می‌بینم. عارف گفت: دیگر دیگران را نمی‌بینی، در حالی که آینه و پنجره هر دو از یک ماده اولیه ساخته شده‌اند. اما در آینه لایه نازکی از نقره در پشت شیشه قرار گرفته و در آن چیزی جز شخص خودت را نمی‌بینی. این دو شیئ شیشه‌ای را با هم مقایسه کن؛ وقتی شیشه فقیر باشد، دیگران را می‌بیند و به آنها احساس محبت می‌کند. اما وقتی از جیوه (یعنی ثروت، کبر، غرور، پلیدی و…) پوشیده می‌شود، تنها خودش را می‌بیند. تنها وقتی ارزش داری که شجاع باشی و آن پوشش جیوه‌ای را از جلو چشم‌هایت برداری تا بار دیگر بتوانی دیگران را ببینی و دوستشان بداری. 🌸به جمـــــــع مــــــــــا بپیــــــوندید🌸 🌸 کانال حکایات شیـــخ نخــــودکی🌸 https://eitaa.com/joinchat/3391029539C098f038cbc
6.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺️اعتکاف چجوریه؟؟!!! 🔸کاری از گروه معارف شبکه ۳ سیما _____________________ 🌸به جمـــــــع مــــــــــا بپیــــــوندید🌸 🌸 کانال حکایات شیـــخ نخــــودکی🌸 https://eitaa.com/joinchat/3391029539C098f038cbc
قابل توجه خانمها. وقتی مردی از زنش تـعریف میـکنه زن نباید هیچوقت بگه نه اینجوریم نیست که میگی یا نگه مرسی نظر لطفته یا امثال این جمله ها باید بگه خب مشخصه وقتی عشق توام بایدم اینجوری باشم یا بگه عشق توام دیگه یاخانوم شما هستم دیگه وقتی آقامون انقدر خوبه خب مشخصه یه فرشته نصیبش شده ذهن مردها یجوری تنظیم شده که از اول خودتو هرجور نشون بدی تا آخر هم همونطوری هستی. 📚 دکتر_انوشه 🌸به جمـــــــع مــــــــــا بپیــــــوندید🌸 🌸 کانال حکایات شیـــخ نخــــودکی🌸 https://eitaa.com/joinchat/3391029539C098f038cbc
6.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺️رهن کامل رباست؟!!! 🔸کاری از گروه معارف شبکه ۳ سیما ___ 🌸به جمـــــــع مــــــــــا بپیــــــوندید🌸 🌸 کانال حکایات شیـــخ نخــــودکی🌸 https://eitaa.com/joinchat/3391029539C098f038cbc
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸خدایا وقتی شب میرسد ⭐️افڪارم از تو و عشقت 🌸آرامــش مــی‌گـیــرد ⭐️خوابـم از امنیت و مهرت 🌸اطـمـیـنـان می‌یــابــد ⭐️مـرا از واسطه‌های آرامش 🌸بـنـدگانـت قــرارده به جمـــــــع مــــــــــا بپیــــــوندید🌸 🌸 کانال حکایات شیـــخ نخــــودکی🌸 https://eitaa.com/joinchat/3391029539C098f038cbc
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌معبودم شب مرا به نور صبح رسانیدی زندگی مرا هم به نور هدایت خودت منور ساز صبح مان و روزمان را سرشار از خیر و بخشش و استقامت برمسیر بندگی‌ات قرار بده 🌸 در کانال صبـــح زیبــــا عضو شویــد🌸 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3582132467C4a49277d69
نام زینب می‌برم شعرم پریشان می‌شود نام زینب می‌برم این ابر باران می‌شود نامِ زینب بردم و دریا مودب ایستاد باز اقیانوس نا آرام طوفان می‌شود چادرش قدری بتابد آب می‌گردد زمین روزها در سایه‌اش خورشید پنهان می‌شود در دعا می‌ایستد محراب حیرت می‌کند از مناجات شبش سلمان مسلمان می‌شود در مدینه سالها زهرا صدایش می‌کنند وقت تفسیرش خود جبریل دربان می‌شود خم نشد زانوی عباسش بجز در پای او تا به محمل می‌رود اکبر شُتربان می‌شود یک قدم خانم بیاید کوفه می‌پیچد بهم یک قدم بی‌بی بکوبد شام ویران می‌شود واژه‌هایش خطبه شد نهج البلاغه جمع شد خطبه نه تیغ علی انگار عریان می‌شود کیست این؟زهرا علی؟شایدحسن شاید حسین حق بده آئینه از این اوج حیران می‌شود ** بادهایِ کربلا خاکسترش را پس دهید نیزه‌داران سایبانِ بسترش را پس دهید لحظه‌های آخرش چشمش به این درخُشک شد تیرهایِ حرمله آب آورش را پس دهید خوب شد پیراهنی دارد گذارد بر دلش گفت از بس یادگار مادرش را پس دهید آه خیلی پیش او جایِ رقیه خالی است می‌شود ای شامیان نیلوفرش را پس دهید پیشِ او می‌گفت دختر_مرد شامی می‌زدش لااقل انگشترش انگشترش را پس دهید این طرف او داد می‌زد آن طرف با او رباب نیزه‌های بی مُروت حنجرش را پس دهید آفتاب و نیزه و سنگ است... چیزی مانده است؟ کاشکی می‌شد بگوید اصغرش را پس دهید ساعتی در دستتان اُفتاد دندانش شکست خیزران در دستها دیگر سرش را پس دهید شاعر: 🌸 کانال حکایات شیـــخ نخــــودکی🌸 https://eitaa.com/joinchat/3391029539C098f038cbc
سلام شب بخیر دوستان برای مطالعه حکایات ،لیست آن به بالای صفحه سنجاق شده.
امام زمان(عج)فرمودند: به شیعیان ما بگویید خدا را بحق عمه ام حضرت زینب (ع) قسم دهند که فرج مرا نزدیک گرداند. به جمـــــــع مــــــــــا بپیــــــوندید🌸 🌸 کانال حکایات شیـــخ نخــــودکی🌸 https://eitaa.com/joinchat/3391029539C098f038cbc
هدایت شده از سناوندی
دو تن از کسبه بازار مشهد برای من تعریف کردند که از تنگی معیشت سخت در مضیقه بودیم و برای رفع این گرفتاری، به خدمت مرحوم حاج شیخ حسنعلی اصفهانی شرفیاب شدیم. جماعتی در انتظار نوبت بودند و ما هم منتظر نشستیم. اما ناگهان، حضرت شیخ ما دو تن را از میان آن گروه، به نزد خود طلبیدند و به یکی از ما فرمودند: تو باید کاری بکنی ولی نمی کنی و به دیگری فرمودند: تو کاری که نباید بکنی، انجام می‌دهی؛ بروید و به وظیفه خود عمل نمائید تا وضع شما اصلاح شود. اعتراف می‌کنیم که یکی از ما نماز نمیگزارد و آن دیگر شراب می‌نوشید. به توصیه حاج شیخ، وظائف خود را مراعات کردیم و در اثر آن، معیشت ما از تنگی به وسعت باز آمد. 🌸به جمـــــــع مــــــــــا بپیــــــوندید🌸 🌸 کانال حکایات شیـــخ نخــــودکی🌸 https://eitaa.com/joinchat/3391029539C098f038cbc
این مدتی که می گذرد در عزای تو روزی نبوده اشک نریزم بپای تو با یاد آخرین شب پیش تو بودنم یک شب نبوده روضه نگیرم برای تو یکسال و نیم شمع شدم سوختم حسین یک سال و نیم آب شدم در ازای تو ای کاش لحظه ای که رسد جان من به لب بودم کنار قبر تو در کربلای تو ای کاش لحظه ای که می آیی به دیدنم از تن سرم بریده شود پیش پای تو جان می دهم به بستر مرگم در آفتاب مثل تن به خاک بیابان رهای تو بر روی سینه پیرهنت را گرفته ام تا اینکه باز زنده شود ماجرای تو گودال بود و ولوله ی نیزه دارها گم بود بین هلهله هاشان صدای تو گودال بود و پیرهن و نعل اسب ها ای کاش بود خواهرت آنجا به جای تو چیزی برای ما ز تو باقی نذاشتند تقسیم شد عمامه و خود ردای تو من بودم و نظاره ی تاراج خیمه ها در دست باد روسری بچه های تو عباس چون نبود به سیلی سپرده شد بوسه زدن به دخترک بینوای تو جز آن شبی که دور شدم از تو در سفر تو روی نیزه بودی و من پا به پای تو بر دامنم نیامدی آن شب دگر گذشت اما حسین، کنج تنور است جای تو؟ یادم نرفته سنگ لب پشت بام بود پاداش هر کسی که بپا کرد عزای تو یادم نرفته وقت تلاوت نمودنت شد خنده ها جواب صدای رسای تو ما را مدام خارجی آنجا صدا زدند ای غیرت خدا همه عالم فدای تو تا رفع اتهام کنی از حریم خویش با آیه های سرخ بر آمد ندای تو اما یزید حرف تو را زود قطع کرد با خیزران مقابل طشت طلای تو 🌸کانال حکایات شیخ نخودکی 🌸 https://eitaa.com/joinchat/3391029539C098f038cbc