eitaa logo
آشنایی با حکمت
81 دنبال‌کننده
124 عکس
14 ویدیو
116 فایل
فایل دوره‌های قدیمی کانال را می‌توانید از آرشیو تلگرام دریافت کنید: https://t.me/PhilosophyStart ارتباط با من : @samanmasoomi
مشاهده در ایتا
دانلود
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
؛ با کتاب برگرفته از آثار جلسه ۲۰ ، فایل ۱ ◀️ درس ۱۶: نکاتی درباره‌ی ملاک صدق و کذب قضایا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
جلسه ۲۰ ، فایل ۲
( Plotinus ؛ Πλωτῖνος ) متولد سال ۲۰۴ یا ۲۰۵ میلادی در لیکوپولیس مصر، و از مهمترین فیلسوفان در کل تاریخ فلسفه است، و بسیاری از فیلسوفان، دانسته یا نادانسته، متاثر از افکار او هستند؛ شاید بتوان گفت، نهضت نوافلاطونی، بدون او، رونق نمی‌گرفت. ملاصدرا نیز، به واسطه‌ی کتاب اثولوجیا، از مباحث او بهره برده است. آثار او به زبان یونانی است؛ متن ذیل، ترجمه‌ی عربی و انگلیسیِ عبارتی از آثار او، درباره‌ی اتحاد مدرِک و مدرَک (اتحاد عالم و معلوم) است:
انئاد پنجم، رساله هشتم، انتهای بخش ۱۰
ترجمه عربی: لكنّ‌ الذين لا يشاهدونه بكامله يتقيّدون بإدراك الحسن فقط‍‌. أمّا الذين تمدّد فيهم هذا الكوثر من طرف إلى طرف،و كأنّه ملأهم و أسكرهم،فلا يتيسّر لهم أن يبقوا على حال المشاهدة آنذاك،ما دام الحسن مستوليا على النّفس كلّها. و الواقع هو أنّا لسنا هنا أمام شيء مرئيّ‌ من الخارج يراه الرائي من الخارج أيضا. بل إنّ‌ صاحب البصر الحديد يكون ، في ذاته، على المرئيّ‌ عند ذاك؛ فالمرئيّ‌ بين يديه حقّا، و لكنّه يجهل هو، غالب الأحيان أنّه قابض على المرئيّ‌،فينظر إليه كأنّه يظهر له من الخارج.و لا غرو،فإنّه ينظر إليه على أنّه شيء مرئيّ‌،فضلا على أنّه يريد أن ينظر إليه أيضا.و مهما نظرنا إليه على أنّه شيء مشاهد،ألفيناه خارجا عنّا.و لكنّ‌ الوجه هنا هو أن ننزل إلى المرئيّ‌ ،و أن نظر إليه على أنّه هو و نحن شيء ، و أن ننظر إليه على أنّه ما نحن عليه في ذواتنا. مثل ذلك مثل من إذا أصبح في قبضة إله استولى عليه،كفويبوس مثلا أو إحدى ربّات الشّعر،أنزل في ذاته مشاهدته للإله،إن كان بوسعه أن يشاهد في ذاته إلها. ترجمه فارسی: آنان که زیبایی را به طور کامل، نمی‌توانند ببینند، تنها نمودی از آن به چنگ می‌آورد. ولی دیگران که از آن نکتار مست می‌شوند، و زیبایی سراپای روحشان را فرا می‌گیرد، دیگر تماشاگر نیستند! و واقعیت این است که چنان نیست که [در «دیدن» نیز] «دیده شده» در جایی بیرون از تماشاگر باشد! و در این سو، خودِ تماشاگر! بلکه کسی که با چشم تیزبین می‌نگرد آنچه را که می بیند دارد، هرچند نمی‌داند که آن را دارد، و آن را چنان می‌نگرند که گویی آنچه می‌بیند در بیرون از اوست؛ ولی او به عنوان چیزی خارج از خود به اشیاء می‌نگرد، چیزی که می‌خواهد ببیند! پس عجیب نیست که [به اشتباه] آن‌ها را خارج از خود در نظر بگیرد! حال آنکه باید در آن‌ها به عنوان چیزی که هستند، بنگرد، به نحوی که ما و آن‌ها، هستیم؛ و دیده شده‌ها، در ذات ما هستند؛ همان گونه که مجذوبان خدا اگر نیروی کافی داشته باشند، خدا را در درون خود می‌بیند.
انئاد پنجم، رساله هشتم، بخشی از ۱۱
ترجمه عربی: و لعمري،كيف يكون المرء في الحسن ما لم يشاهده‌؟ و إن شاهدته على أنّك أنت شيء و هو شيء آخر، شاهدت منه الحسن و لمّا تحلّ‌ فيه. أمّا إذا صرت أنت بذاتك الحسن بذاته، فإنّك حينئذ قائم في الحسن حقّا. فإن كان إبصارك إبصار شيء خارج،وجب في إبصارك الاّ يقع،أو إن وقع،فبحيث تكون أنت و المبصر . و الأمر هنا مثلما هو بين و تعقّب الذات، مع العلم بأنّ‌ في الاجتهاد البالغ في تعقّب الذات إقصاء بالذات عن الذات. ترجمه فارسی: چگونه ممکن است کسی در زیبایی باشد وقتی آن را نمی‌بیند؟ تا هنگامی که زیبایی را به عنوان «دیگری» می‌نگرد در زیبایی نیست! ولی همین که ذاتِ خودش، همان ذاتِ زیبایی شد، به معنی واقعی در زیبایی است؛ اگر که دیده متوجه چیزی بیرونی می‌بود، «دیدن» محقق نمی‌شد! وقتی دیدن محقق می‌شود که «تو» با «آنچه دیده می‌شود» باشد! و عین آن باشی! و آنچه در اینجا [:دیدن] رخ می‌دهد، همانند یافتنِ خویش، و شدن به خویش است؛ و در عین حال آدمی باید به هوش باشد که به سبب اشتیاقی بیش از اندازه به آگاه شدن، از خود خویش دور نگردد.
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
؛ با کتاب برگرفته از آثار جلسه ۲۱ ◀️ درس ۱۷: ضرورت و امکان و معانی آن‌ها
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
؛ با کتاب برگرفته از آثار جلسه ۲۲ ◀️ درس ۱۸: امکان استعدادی، و استعداد؛ و نسبتش با امکان ذاتی
📸 اقامه نماز رهبر انقلاب بر پیکر آیت‌الله مصباح یزدی 🔻 حضرت آیت‌الله خامنه‌ای صبح امروز با حضور در کنار پیکر آیت‌الله مصباح یزدی، ضمن قرائت نماز و فاتحه با آن برادر قدیمی و حکیم مجاهد وداع کردند. ۹۹/۱۰/۱۳ 💻 @Khamenei_ir
سرفرازِ سرفرود (در جستجویِ سرباز سلیمانی) 🔽
«مردان الهی» مردانی هستند که، حضور الله را، دوباره بر ما یادآور می‌شوند! و زمانی به ما می‌دهند، که یادی از عهد فراموش شده کنیم، و بتوانیم، در ایام الله، حیات برتری به دست آوریم. فهم الهی بودن این مرد، با دیدن اسماء الهی که در این شهید بزرگوار، نمایان شده است، ممکن می‌شود؛ تا إن شاء الله با تمسک به این اسماء، خداوند را در این ایام، بطلبیم. امید دارم که در این متن، یکی از این اسماء را، که با نگاه به شهید، سرباز قاسم سلیمانی، درک می‌شود، بیان کنم. ما در عالَمی زندگی می‌کنیم، که پر است از «دارایان» و «نداران»؛ آنان که دارند و آنان که ندارند! حال هر فردی، دارا، یا ندارِ چیزی است! پول! شوکت! علم! آبرو! قدرت! کسوت! و ...؛ پول‌داران، پول دارند، و نداران، ندارند! عالمان، علم دارند و نداران، ندارند! قدرتمندان، قدرت دارند، و نداران، ندارند! این جهانِ دارا و ندار، نظم و نظامی بنا کرده است؛ نداران برای «کسب» آنچه می‌خواهند، باید به دارایان مراجعه کنند؛ بخواهند تا بدهند! از این سو، ابراز نیاز و از آن سو اعطا! دارایی و نداری، زندگی ما را تنظیم کرده است! به ما می‌گوید کجا برویم! کجا نرویم! که را محترم شماریم، و از کنار چه کسی، ساده بگذریم! با چه کسی ازدواج کنیم و چه کسی را کنار گذاریم! بگو چه داری و چه نداری، تا بگویم، کجای این جهان، می‌توانی خانه کنی! نداران می‌گویند: «رضایتِ دارا را باید جلب کرد! باید تلمذ کرد! باید حرف دارا را شنید! نکند رنجیده شود و مرا محروم کند! ...» و سر فرود می‌آورند! و خود را رعیت می‌پندارند. دارایان که این سخنان را می‌شنوند، گردن فراز می‌کنند که «جناب همایونی‌مان، می‌بخشد!» «به الف بده؛ خوب خم شد! به ب نده؛ چون به من توهین کرد! به ج کمی بده! آنچنان که باید، تلمذ نکرد!» دارایان، خود را کدخدا می‌پندارند! یا حتی اگر خود چنین نپندارد، دیگران او را کدخدا می‌پندارند! و شاید به این واسطه، باورش شود که کدخداست! این چنین، هر فردی از جهتی، خدا می‌شود، و از جهتی بنده! برای کسی خدایی می‌کند، و برای کسی بندگی! بر دوش کسی زندگی می‌کند، و زیر پای کسی پهن می‌شود! در برابر کسی کوتاه می‌آید، و در مقابل کسی می‌ایستد، تا دستش را ببوسند! و الهِ‌ها پدید می‌آیند! خدایان زاده می‌شوند، و جهانِ اسطوره‌ای و افسانه‌ای، محل زندگیِ ما می‌شود! به دنبال زئوس نگردید! دارم با شما حرف می‌زنم! همین من و تو و ترامپ را می‌گویم! همین من‌ای که برای خود، دارایی قائل است و برای دیگران، دارایی‌های دیگری! به اطرافت نگاه کن! همین انسان‌ها را می‌گویم! در افسانه‌ها زندگی می‌کنیم! خدایی در میان خدایان! آنجا که بتوانیم، فریاد می‌زنیم، و آنجا که نتوانیم، فریاد می‌خوریم! آنجا که بخواهیم، احترام می‌گذاریم، و آنجا که نخواهیم، ساده می‌گذریم! به بعضی با چشم حقارت می‌نگریم که «ندارد!» و واله و شیدای دیگری می‌شویم، که «دارد!»؛ البته در این میدان دارایی و نداری، هر کسی دارایی‌هایِ خاصی را پیگیری می‌کند؛ یکی طالب شهرت است، یکی ثروت، یکی آبرو، یکی فلسفه، یکی علم، یکی اخلاق، یکی عرفان، و یکی ... . در این عالَمِ شرک‌آلود است که «مردان الهی» با هویتی خاص، به میدان می‌آیند، تا خداوندِ یکتا، رخ بنماید، و یومی از ایام الله، به وقوع بپیوندد. کدام هویت؟ هویتی می‌تواند طالب ظهور اسماء الله شود، که بتواند با آن اسماء، زندگی کند. یکی از مهم‌ترین اسمائی که در شهید بزرگوار، سرباز قاسم سلیمانی، می‌بینیم، اسم «عزیز» است. «عزیز» غالبی است که هیچ چیزی، از هیچ وجهی، بر او، غلبه نمی‌کند! قاهری است که هیچ کس بر او پیروز نمی‌شود! به دژی «عزیز» می‌گویند، که به هیچ وجه، هیچ کسی توان ورود به آن را ندارد، مگر با اجازه‌ی حاکم آن؛ هیچ کس، نمی‌تواند به خداوند، دسترسی یابد، مگر به اذن او! حال از هر نظر! «...يَعْلَمُ ما بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ وَ لا يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلاّ بِما شاءَ...» (بقره: ۲۵۵) از هر نظر بر ما آگاه است، ولی ما به هیچ وجه، به علم او (که شامل آگاهی بر خود ما نیز هست) دسترسی نداریم، مگر به اذن او! حال چه کسی می‌تواند، با این اسم، مرتبط شود؟ کسی که چیزی برای خود قائل است، و خود را «دارا» می‌داند، به همان اندازه، خود را صاحب مقام، و دارای نفوذ، و دارای موقعیت می‌داند! او دژی هرچند کوچک، در برابر دژ الهی، برای خود قرار داده است! دژی که برای داشتنش، نیازی به اذن خداوند نیست! یا شاید بگوید «خدا نمی‌تواند اجازه ندهد!» این چنین «خودداراپنداری» نمی‌تواند با اسم عزیز، مرتبط شود! همچنین کسی که، هرچند، خود ندار است، اما غیر خدا را، دارا حساب می‌کند! او نیز اهل اسم عزیز نیست! دارا و ندار، احساس می‌کنند، دژ الهی، درب ندارد! هر کسی که راه بیفتد، به دژ راه می‌یابد، و متاعی را با خود از این دژ، بیرون می‌آورد؛ حال باید نداران، به این دارا، رجوع کنند!
اما اهالی اسم‌ عزیز، نه دارا هستند و نه ندارِ غیرِ خدا! بلکه دارای ذُل عبودیت هستند! ذُلِ عبودیت، یعنی هیچ عزتی برای خود قائل نیست! دیوانه نیستند که در برابر خدا، دژی برای خود قائل شوند! و آنچنان خود را می‌شناسد، که دارایی را به خود نسبت ندهد! اینان می‌دانند که «...إِنَّ الْعِزَّةَ لِلّهِ جَمِيعاً...» (یونس: ۶۵) تمام عزت، منحصر در خداوند است، و جز او، هیچ عزتی ندارند! اهالی اسم عزیز، چون عزت را منحصر در خداوند می‌دانند، به هیچ کسی، باج نمی‌دهند! هیچ کسی را به جهت دارایی‌اش، احترام نمی‌کنند؛ و هیچ کسی را به جهت نداری‌اش، رها نمی‌کنند! زیر بار هیچ کسی نمی‌روند، و هیچ مستکبر و بالاسری را، به رسمیت نمی‌شناسند! مگر این که، خداوند، از آن‌ها چیزی را بخواهد! اگر اراده‌ی الهی باشد، آنان به هر نداری، و به هر بدبختی، بیش از هر دارایی، احترام می‌گذارند! ملاک خداست، نه دارایی و نداری! و ملاک خدا، دارایی نیست! و البته کسی که ذُل عبودیت دارد، با کسی درگیری نیز ندارد! چیزی از کسی نمی‌خواهد، تا با او درگیر شود! طلبی از کسی ندارد، که اگر وصول نشد، بر او غضب کند! طلبِ سلطنت ندارد، که اگر کسی گردن‌خم نکرد، بخواهد، گردنش را بشکند! لبخند سردار را تصور کنید! همه آرامش و زندگی‌مان را بدهکار اوییم؛ اما ذره‌ای در نگاهش، طلبکاری و منت نیست! رفتار او، نرم است! آرام است! به دل نمی‌گیرد! حتی ظاهراً گوش است! «...يَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ...»(توبه: ۶۱) با کسانی که فکرش را نمی‌کنیم، هم صحبت می‌شود! باور کنید، این چنین کسی، اگر کفار هم، مانع راه خدا نشوند، با آنان نیکی خواهد کرد! (جاثیه: ۱۴؛ ممتحنه: ۸) مگر این که، مستکبری در صحنه باشد و اراده‌ی الهی، چیز دیگری را رقم بزند! و قرار باشد، ایام الهی، رخ دهد! اگر ما از عزّ ربوبیت، و ذُل عبودیت، دور افتادیم، که هیچ! عالَم، عالَمِ دارایان و نداران می‌شود! ولی اگر مردانِ الهی، مردانی با ذُل نفس، به میدان آیند، خداوند نیز، نام عزیزش را، آشکار می‌کند! موسی را به مصر می‌فرستد، تا آنان که به عزت فرعون‌ها تمسک می‌کنند را، باز گرداند! (شعراء: ۴۴ تا ۴۸) و ما را از دنیای اساطیری و غیر واقعی‌مان، خارج کند! چوپان زاده‌ای به میدان می‌آید! در جهانی که بزرگ‌ترینِ مستکبرین و دارایان، قد عَلَم کرده‌اند! و فریاد «...أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلى» (نازعات: ۲۴) سر داده‌اند! ما دنیای مدرن‌ایم! ما ابزار داریم! ما قدرت داریم! و ایران ندارد! ایران باید در پیشگاه ما، سر خم کند! چه غلط‌ها! ایران و اقتدار! اقتدار از آنِ ماست! خاورمیانه از آنِ ماست! عربستان که مهد اسلام بوده، به کمک ما زنده است! لحظه‌ای عربستان را رها کنیم، پوچ می‌شود! هر روز بزرگان عرب، در پیشگاه ما، سرخم می‌کنند! ایران باید بداند، خدا کیست؟ اگر این بندگانِ دارای ذُل نفس، نبودند، شاید خداوند، می‌گذاشت که این دارایان و نداران، گیج و مبهوت، احساس دارایی کنند، تا در قیامت، هر دو برای هم، تقاضای عذاب مضاعف کنند! (اعراف: ۳۸ و ۳۹) اما چوپان‌زاده‌ای، به عزت الهی، قیامتی بر پا کرد! سربازِ خمینی، قاسم سلیمانی، نشان داد که تنها خداست، و فقط خداست! عزت الهی، به دستان این مرد میدان، در برابرِ تمامِ تمامِ دارایان، ایستاد، و نداران را، انگشت بر دهان، رها کرد! شاید که باز گردند!
رفیقان! سوره‌ی شعراء را از ابتدا تا انتها، به یاد سردار شهید، سرباز قاسم سلیمانی، بخوانیم! و ببینیم که خداوند، چندین بار در این سوره، تکرار می‌کند که: «إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً وَ ما كانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ؛ وَ إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ» خداوند فریاد می‌زند که من را در این صحنه ببینید!ببینید و بازگردید! مومنانی همچون سردار، کم‌اند! اما خداوند، عزتش را به این مردان، اعطا می‌کند! «يَقُولُونَ لَئِنْ رَجَعْنَآ إِلَى الْمَدِينَةِ لَيُخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَلَّ وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَلَٰكِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَا يَعْلَمُونَ» (منافقون: ٨) منافق نباشیم! باید بدانم، و باید بدانیم، که مومن، قلیل است! ما طوری رفتار نمی‌کنیم که با اسم عزیز خداوند، در تناسب است! و برای همین، در حد خود، یا همچون فرعون، و یا همچون زیردستانِ فرعون، قلبی نخواهیم داشت و دیوانه خواهیم بود! (غافر: ۳۵ تا ۳۷) سردار نیستیم! ولی چرا تلاش نکنیم، شبیه او باشیم!؟ چرا فکر می‌کنیم، اگر کسی پولی به ما ندهد، می‌میریم؟ چرا فکر می‌کنیم، آبروی ما، دست مردم است؟ چرا رئیس اداره را می‌پرستیم؟ چرا یادی از خدا نمی‌کنیم؟ باور کنیم که خدا، از سلطان حسین، بالاتر است! از رییس کارخانه، از مدیر موسسه، از استاد دانشگاه، بالاتر است! وای بر من با این مقایسه‌ها... و از همه سخت‌تر، این که باور کنیم «کسی نیستیم» حاکم نیستیم! حق فرمان‌روایی نداریم! حق فریاد زدن نداریم! خون ما رنگین‌تر نیست! و آنچه در کنار ماست را، نداریم! وای چه قدر فرعونیت از زبانمان فوران می‌کند، وقتی می‌گوییم «تنها چیزی را می‌پذیرم، که خودم آن را بفهمم!!» نکند همچون کفاری شویم، که می‌گفتند، تنها بر وحی که بر خودِ من نازل شود، ایمان می‌آورم! بت پرستی، شاخ و دم ندارد! بت، لازم نیست، از جنس سنگ و چوب باشد! بلکه اصلِ بت‌پرستی و بت‌تراشی، ندیدن خداست! و اگر خدا چیزی را ندهد، یعنی هیچ نیست! دارایی‌ها و نداری‌های ما، تنها نام‌هایی هستند، که ما یا گذشتگان‌مان، تراشیده‌ایم! سردار با شکستنِ یکی از بزرگ‌ترین مستکبران و بت‌های زمانه‌ی ما، آمد، تا نشان دهد، این قدرت‌ها، جز نامی بدون استناد به خداوند، چیزی نیستند! چه ترسی و چه طلبی و چه جدالی داریم، بر سر اسمائی که خود تراشیده‌ایم؟! چرا ساخته‌ی خود و‌ پدرانمان را بپرستیم؟ «...أَتُجَادِلُونَنِي فِيٓ أَسْمَآءٍ سَمَّيْتُمُوهَآ أَنْتُمْ وَآبَآؤُكُمْ مَا نَزَّلَ اللَّهُ بِهَا مِنْ سُلْطَانٍ! فَانْتَظِرُوٓا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ» (اعراف: ٧١)
*این یک _ _ است!* مکتبِ سردار عزیز اسلام یاور مظلومین به‌خاک‌افتاده در برابر خداوند فلذا استوار در برابر مستکبرین قاسم سلیمانی هویتی که باید همچون او، باشیم...
✅ الگوی شایسته 🔸️ چنین شخصیتی عالمی است که خود را در ، بی‌درنگ به میدان می آورد و در این راه سرزنش و زخم زبان دیگران را به چیزی نمی گیرد. در واقع تکریم حضرت آقای مصباح، تکریم «راه‌حق» و نشان دادن «مصداق» و «الگوی شایسته» است. 🔺️بیانات مقام معظم رهبری در دیدار اعضای موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (رحمه‌الله‌علیه) ۱۳۸۹/۰۸/۰۳
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
؛ با کتاب برگرفته از آثار جلسه ۲۳ ◀️ درس ۱۹: ماهیت
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
؛ با کتاب برگرفته از آثار جلسه ۲۴ ◀️ درس ۲۰: حکم حیث ذات ماهیت ◀️ درس ۲۱: اعتبارات سه‌گانه‌ی ماهیت
درس ۲۱: «انسان از حیث ذات» موجود نیست. «انسان از حیث ذات» معدوم نیست. ❌ 👆 ارتفاع نقیضین است ❌ «انسان» «موجود به نحو ذاتی» نیست. «انسان» «معدوم به نحو ذاتی» نیست. ☝️ارتفاع نقیضین نیست! فقط نحو از بودن و نبودن را نفی کرده است! و هیچ اشکالی ندارد، که به نحو دیگری، مثلا بالغیر (به حیثیت تقییدیه) موجود باشد! چنان که در علیت نیز، خواهیم گفت، مثلا درباره‌ی یک شخصِ موجود از انسان (سامان): نباید گفت: «سامان، بالذات» موجود نیست. «سامان، بالذات» معدوم نیست. ❌ چراکه 👆 ارتفاع نقیضین است ❌ بلکه باید گفت: سامان، «موجود بالذات» نیست. همچنین: سامان، «معدوم بالذات» نیست. اما: سامان، «موجود بالغیر» است. پس سلبِ «وجود ذاتی» و «عدم ذاتی» از یک فرد، با پذیرش موجودیت آن، سازگار است.
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
؛ با کتاب برگرفته از آثار جلسه ۲۵ ◀️ درس ۲۲: تقسیمات علیت
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
؛ با کتاب برگرفته از آثار جلسه ۲۶ ◀️ درس ۲۳: تصوراتی درباره‌ی علیت
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
؛ با کتاب برگرفته از آثار جلسه ۲۷ ◀️ درس ۲۴: ملاک و میزان احتیاج به علت ◀️ درس ۲۵: جبر علّی معلولی
الامام علی عليه السلام: لَاتأمَنَنَّ‌ على‌ خَيرِ هذهِ‌ الاُمّةِ‌ عذابَ‌ اللّهِ‌ لقولهِ‌ تعالى‌: «فَلا يَأْمَنُ‌ مَكْرَ اللّهِ‌ إِلاَّ الْقَوْمُ‌ الْخاسِرُونَ‌» (اعراف: ۹۹) ولا تَيأسَنَّ‌ لِشَرِّ هذهِ‌ الاُمّةِ‌ مِن رَوحِ‌ اللّهِ‌ لِقولهِ‌ تعالى‌: «إِنَّهُ‌ لا يَيْأَسُ‌ مِنْ‌ رَوْحِ‌ اللّهِ‌ إِلاَّ الْقَوْمُ‌ الْكافِرُونَ‌» (یوسف: ۸۷) امام على عليه السلام: بهترين فرد اين امّت را [هم] از عذاب خدا ايمن مدان؛ زيرا خداوند متعال مى‌فرمايد:«تنها زيانكارانند كه خود را از مكر خدا ايمن مى‌پندارند» و براى بدترين فرد اين امّت [نيز] از رحمت و لطف خدا نوميد مباش؛ زيرا خداوند متعال مى‌فرمايد:«تنها كافرانند كه از رحمت خدا نوميد مى‌شوند».
👆این‌طوری باشیم، چطوری می‌شیم؟!؟
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
؛ با کتاب برگرفته از آثار جلسه ۲۸ ◀️ درس ۲۵: سنخیت علّی معلولی ◀️ درس ۲۳: علیت صدرایی