هدایت شده از مدرسه علوم انسانی اسلامی آیه
17.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌 گفتاری در تاریخچه علوم انسانی و موقعیت ( انسانِ مسلمانِ انقلابی)
💢 انقلاب اسلامی در گام های رشد و تحول خود، بدون حرکت به سوی تولید علم و تحول در علوم انسانی، موفقیت چندانی به دست نخواهد آورد. چراکه #علوم_انسانی نقش نرمافزاری دارد و این نرمافزار باید متناسب با بافت فکری و فرهنگی جامعه طراحی و تولید شود.
#مدرنیته
#عصر_روشنگری
لینک کانال #علوم_انسانی_اسلامی ↙️↙️
https://eitaa.com/joinchat/2315124922C2faae9826b
هدایت شده از رادیو پژوهش پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی
چیستی رمان دینی با تکیه بر مفهوم توحید و قیامت در قرآن.mp3
31.46M
📒نشست علمی چیستی رمان دینی با تکیه بر مفهوم توحید و قیامت در قرآن
🎙ارائه دهنده: جناب آقای ابراهیم اکبری دیزگاه
✍️دبیر علمی: دکتر محمد سوری
📅زمان: شنبه 19 فروردین ماه 1402
🗒مکان: قم- پردیسان- انتهای بلوار دانشگاه-پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی،طبقه دوم- تالار سردار شهید سلیمانی
🗒مجری: پژوهشکده فلسفه و کلام و مرکز همکاری های علمی و بین الملل
https://eitaa.com/isca_seda/6319
⬅️پژوهشگاه را در فضای مجازی دنبال کنید
🌐 https://takl.ink/Isca.ac.ir/
✅✅ از سوی پژوهشکده فلسفه و کلام اسلامی منتشر شد:
🖌🖌🖌 کتاب برون گرایی در محتوا و لوازم معرفت شناختی آن به قلم دکتر محمود مروارید منتشر شد.
معرفی کتاب برونگرایی در محتوای حالات ذهنی
به قلم دکتر محمود مروارید
فلسفه ذهن شاخهای از فلسفه است که به کاوش فلسفی درباره ذهن و حالات ذهنی میپردازد. یک دسته مهم از امور ذهنی حالتهایی هستند که محتوا دارند؛ به این معنا که درباره چیزی هستند و چیزی را بازمینمایند . به این حالات ذهنی معمولا حالات التفاتی یا گرایشهای گزارهای گفته میشود، مانند باور داشتن، خواستن، امید داشتن، آرزو داشتن، تصمیمگرفتن و.... نشانه زبانی این حالتهای ذهنی آن است که در گزارش آنها، جملات پیرو همراه با واژه «که» به کار میروند. برای مثال، میگوییم: «علی باور دارد که آب در صد درجه به جوش میآید». جمله پیرو که پس از «که» میآید بر محتوای حالت التفاتی گزارش شده دلالت دارد.
در هر گرایش گزارهای میتوان میان دو جنبه تفکیک کرد: نوع گرایش گزارهای و محتوای گرایش گزارهای. برای مثال، وقتی علی باور دارد که آب در صد درجه به جوش میآید، نوع گرایشی که علی دارد باور است، و محتوای آن این است که زمستان امسال هوا کمتر آلوده است. یکی از مباحث مهمی که درباره محتوای حالات التفاتی مطرح شده است این است که آیا محتوای این حالات برونگرایانه است یا درونگرایانه؟ پرسش یاد شده، به شکل صریح آن، برای نخستین بار در دهه هفتاد میلادی از سوی هیلاری پاتنم و تایلر برج مطرح شد. این دو به استناد آزمایشهای فکریای که طراحی کردند، دیدگاه برونگرایی در محتوا را در بسیاری از موارد پذیرفتند. مطابق برونگرایی در محتوا، ممکن است دو نفر از جهت ویژگیهای درونی دقیقا مانند هم باشند، ولی محتوای حالات التفاتی آنها تفاوت داشته باشد. به دیگر سخن، برونگرایی میگوید تفرّد محتوایِ دست کم برخی از حالات ذهنی وابسته به محیط پیرامونی شخص است.
پس از استدلالهای پاتنم و برج، برونگرایی در محتوا به دیدگاهی غالب در فلسفه ذهن تبدیل شد، و تاثیرات جالب توجهی در دیگر مباحث، همانند مسئله رابطه نفس و بدن، مسئله علیت ذهنی، و ... به جای گذاشت. همچنین، ادعا شده است که برونگرایی در محتوا لوازم معرفتشناختی برجستهای دارد. پژوهش حاضر به بررسی برخی از مهمترین نتایج معرفتشناختیای میپردازد که ادعا شدهاست برونگرایی در پی دارد.
یکی از مهمترین مسائلی که در همین راستا مطرح شده این است که آیا برونگرایی در محتوا با آموزه دسترسی ویژه ناسازگار است یا خیر. مطابق این آموزه، انسانها در شرایط متداول میتوانند معرفت پیشینی (مستقل از تجربه) به محتوای حالات ذهنی خود داشته باشند. سازگار بودن برونگرایی با آموزه دسترسی ویژه اهمیتی حیاتی برای برونگرایی دارد؛ چرا كه به نظر میرسد شهود بسیار نیرومندی به نفع آموزه دسترسی ویژه وجود دارد. از این رو، برخی از برونگرایان تصریح کردهاند که اگر برونگرایی با آموزه دسترسی ویژه ناسازگار باشد، آنچه باید كنار نهاده شود برونگرایی است، نه آموزه دسترسی ویژه. به همین دلیل بیشتر برونگرایان تلاش دارند از سازگاری این دو آموزه دفاع كنند، و اصطلاحاً سازگارگرا هستند.
مسئله سازگاری یا ناسازگاری میان برونگرایی و آموزه دسترسی ویژه خود شامل دو مسئله کوچکتر است: مسئله دستیابی و مسئله پیامد . مسئله دستیابی این است که اگر محتوای یک حالت ذهنی به واسطه امور خارجی متفرد شود، چگونه میتوان به آن محتوا معرفت پیشینی داشت. در مسئله پیامد، پرسش این است که صدق هر دو آموزه برونگرایی و دسترسی ویژه به محتوای حالات ذهنی، چه نتایجی میتواند دربرداشته باشد، و آیا این نتایج پذیرفتنی هستند یا نه.
از دیگر مسائل مرتبط این است که آیا برونگرایی در محتوا با درونگرایی در توجیه سازگار است یا خیر. به تقریب فراوان، درونگرایی در توجیه دیدگاهی است که بیان میدارد وضعیت توجیهی هر شخصی کاملا وابسته به «امور درونی» او است (البته انگاره «امور درونی» را میتوان گونههای متفاوتی فهمید). به هر روی، کاوش پیرامون لوازم معرفتشناختی برونگرایی در محتوا حجم عظیمی از ادبیات فلسفه ذهن و معرفتشناسی معاصر را به خود اختصاص داده است که در طی آن، ارتباطات چند سویه میان مفاهیم اساسی در فلسفه ذهن و معرفتشناسی آشکار و تدقیق شده است.
فصل نخست نوشتار حاضر، به صورتبندیِ برونگرایی و درونگرایی در محتوا، و بیان مهمترین استدلالهایی که به نفع برونگرایی در محتوا ارائه شده است میپردازد. فصلهای دوم تا چهارم این نوشتار در راستای مسئله دستیابی قرار دارند. فصل دوم به گزارش و بررسی یکی از مهمترین استدلالهایی که (در قالب مسئله دستیابی) برای ناسازگاری میان برونگرایی و آموزه دسترسی ویژه طراحی شده است، یعنی برهان جابجایی آرام میان زمین و همزاد زمین، اختصاص دارد. در این فصل استدلال خواهد شد که برهان یادشده ناموفق است. فصل سوم روایت دیگری از برهان جابجایی آرام (یعنی جابجایی آرام میان زمین و زمین خشک) را مد نظر قرار میدهد. در این فصل به نفع این ادعا استدلال میشود که اولا شرط اعتمادپذیری موضعی برای معرفت باید گونه قویتری صورتبندی شود، و ثانیا مطابق این صورتبندی قویتر، دیدگاه توهمی با آموزه دسترسی ویژه ناسازگار است. موضوع فصل چهارم گزارش و بررسی برهان توهم است. این فصل در پی آن است که با ارائه صورتبندی قویتری از شرط اعتمادپذیری عمومی ، ناسازگاری دیدگاه توهمی با آموزه دسترسی ویژه را نشان دهد.
فصلهای پنجم و ششم در راستای مسئله پیامد قرار دارند، و به ترتیب به برهانهای مکنزی و بوگوسیان میپردازند. هدف هر دو برهان این است که نشان دهد ترکیب دو آموزه برونگرایی و دسترسی ویژه، این نتیجه ناپذیرفتنی را در پی دارد که میتوان به برخی از واقعیتهای محیطی معرفت پیشینی داشت؛ و از این رو، دو آموزه یادشده نمیتوانند با هم درست باشند. در این دو فصل، انتقادهای گوناگونی که علیه این دو برهان مطرح شده، گزارش و بررسی میشود و در نهایت این نتیجه به دست میآید که برهان مکنزی ناموفق است، و برهان بوگوسیان نیز تنها میتواند ناسازگاری میان دیدگاه توهمی و آموزه دسترسی ویژه را نشان دهد.
فصل هفتم به بررسی سازگاری یا ناسازگاری برونگرایی در محتوا با درونگرایی در توجیه میپردازد. در این فصل نخست دو استدلال برای ناسازگاری گزارش و بررسی میشوند، و سپس استدلالی جدید برای نشان دادن ناسازگاری (میان برونگرایی در محتوا و درونگرایی در توجیه) پیشنهاد خواهد شد.
✅✅ از سوی پژوهشکده فلسفه و کلام اسلامی منتشر شد:
🖌🖌🖌 کتاب خدای داوکینز ؛ از ژن خودخواه تا توهم خدا اثر الیستر مک گراث با ترجمه دکتر میثم توکلی بینا منتشر شد.
معرفی کتاب خدای داوکینز
به قلم آلیستر مک گراث
ترجمة میثم توکلی بینا
چهرة نامدار خداناباوری در دنیای امروز فردی به نام ریچارد داوکینز است. وی شهرت خود را مدیون سه چیز است: یکم، بیان و قلم روان که آن را برای عمومیسازی علم به کار میگیرد؛ دوم، افراطیگری و تلقی علمزدة وی از جهان است و سوم، تندزبانی و ادبیات بیپروای اوست که باعث میشود به راحتی دیگران را با کلماتی سرکوبگرانه و سلطهجویانه تحقیر کند و خود را با نگاهی توأم با تکبر علمی بر کشد.
چند سؤال اساسی مطرح است: اول آنکه تا چه حد گزارش داوکینز از دانش تجربی و علم زیستشناسی با واقعیت مطابقت دارد و تا چه حد با تفسیرهای افراطی او آمیخته است؟ استدلالهای او تا چه حد منطقی و معقول هستند؛ بهخصوص که میدانیم نویسندگان و خطیبان حوزۀ عمومی پیش فرضهایشان را در پس گفتههایشان زیرکانه پنهان میکنند تا کمتر مورد نقد و بررسی قرار گیرد. نیز این دغدغه وجود دارد که چه انتقاداتی به تفسیرها و برداشتهای وی وارد است؟
آلیستر مکگراث که نویسندهای توانا و حداقلنویس است، در این کتاب بدون آنکه درگیر بینزاکتی و رفتارهای ناپسند داوکینز قرار گیرد، به نقد و بررسی ایدههای وی پرداخته است.
مکگراث در فصل اول تصویر واضح و عاری از تفسیر از نظریه تکامل داروینی و نیز ژنتیک ارائه میدهد تا ارکان و قلمرو آن شناخته شود. اهمیت این فصل از این جهت است که بتوان فهمید گزارش داوکینز از نظریه تکامل تا چه حد منطبق با دانش آکادمیک و تا چه حد محصول انتزاعی و نظری اندیشة داوکینز است که به نام همان علم ترویج میشود.
در فصل دوم به «ژن خودخواه» که اصطلاح مشهور داوکینز و نام کتاب وی است میپردازد. نگاه داوکینز نوعی انحصارطلبی و خلاصهکردن تمام سطوح انتخاب طبیعی در ژن است. همه چیز به ژن و جهشهای تصادفی آن باز میگردد. مک گراث در این قسمت، نقدهای خود را متوجه عدم انطباق این نظر با سطوح دیگر انتخاب طبیعی و نیز ناکافیبودن آن در توضیح همۀ جوانب موضوع متمرکز میکند. علاوه بر این، او میکوشد نشان دهد که این نظر داوکینز تقریر خاص خود اوست و لزوما در زیستشناسی تکوینی این چنین انحصارطلبی وجود ندارد؛ ضمن آنکه با شواهد علمی نیز حمایت نمیشود.
در فصل سوم شاهد نقد فلسفی و منطقی مکگراث بر نگاه ضد دینی داوکینز هستیم. او ابتدا معیار و ملاک عقلانیت و مقبولیت ایمان دینی را معرفی میکند و سد علمزدگی را از پیش رو بر میدارد. در ادامه، با معرفی سنت دینی و ایمانی به عنوان موضوعی که تمامی معیارهای عقلانیت را ارضا میکند، سخنان ضد دینی داوکینز را که دین را پدیدهای کورکورانه و فاقد اعتبار تلقی میکند رد میکند. یکی از مهمترین نکات این بخش نقد بسندگی به علم در روزگار معاصر است که ما آن را با طبیعتگرایی یا علمزدگی میشناسیم.
در فصل چهارم، کتاب ساعتساز نابینای داوکینز نقد میشود. مکگراث در این فصل بهخوبی نشان میدهد آنچه داوکینز بدان تاخته، اولاً گزارشی غیردقیق از دین است و با شواهد روشن نشان میدهد که داوکینز گزارش خطا از مضامین دینی ارائه داده است. سپس ظرف زمانی و مکانی کلیسای ویکتوریایی دوران کهن را توضیح میدهد تا نشان دهد آنچه داوکینز مورد انتقاد و گاه هتاکی قرار میدهد، عقیدهای در یک دورۀ تاریخی خاص مسیحیت است که لزوماً نه مسیحیت بدان معتقد است و نه عموم مسیحیان را شامل میشود. بهخصوص وی به تقریر ویلیام پیلی میپردازد و میکوشد تقریری ارائه دهد که مشکلات تقریر پیلی را برای علم مدرن نداشته باشد. سپس به این نکته میپردازد که اگر کسی مدعی است اعتقاد به خدا تبیین تام و تمامی برای همه چیز نیست، حتی بر این فرض، حق ندارد مدعی شود که داروینیسم تبیینی تام است و تمام ساحتهای انسانی و جهانی را تبیین میکند؛ آن گونه که خود داوکینز بدان معتقد است!
در فصل پنجم شاهد نقد یکی از نوآوریهای فرهنگی داوکینز هستیم. او اصطلاح میمتیک و میم را در تناظر با ژنتیک و ژن به ادبیات علمی اضافه کرد تا بتواند نقیصهای را بر طرف کند. ژنتیک خودخواهانۀ داوکینز از تبیین ساحتهای فرهنگی و معنوی و اجتماعی و اخلاقی ... انسان عاجز است. وی با طرح موضوع میمتیک میکوشد این نقیصه را هم برطرف کند. مکگراث نشان میدهد هر چقدر ژن با شواهد علمی پشتیبانی میشود، میم فاقد شواهد علمی است و صرفاً تناظر و تمثیلی ذهنی برای حل مشکل است. این روش نمیتواند علمی به حساب آید. ضمن اینکه اگر کسی بخواهد از طریق میمتیک به مفاهیم خداباورانه بتازد، به طریق مشابه میتوان از این ابزار برای تاختن به خود فرهنگ علمی و نیز اخلاق و موضوعاتی مشابه سود جست؛ به تعبیر دیگر استنباط نتایج همراه با قضاوت در مورد صحت و سقم، اشتباهی معرفتشناسانه است که نباید حتی در فرض پذیرش میمتیک بدان تن داد. این اشتباه دوم داوکینز است که از نظریۀ خود نتایج قضاوتآلوده بر میگیرد.
هدایت شده از مدرسه اخلاق پژوهی روشمند
🔺سلسله نشستهای علمی درآمدی به اخلاق قرآنی (انجمن علمی معارف دانشگاه شهید بهشتی)
✅عنوان: انگیزش زیست اخلاقی براساس چگونگی جاودانگی انسان در قرآن
✔️دکتر علیرضا آلبویه؛ استادیار فلسفه اخلاق پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی
📅زمان: دوشنبه ۲۱ فروردین؛ ساعت ۲۱
👈لینک ورود: https://webinaronline.ir/Link/S2314189309