eitaa logo
"فی‌فی از خوشحالی زوزه میکشد"
27 دنبال‌کننده
111 عکس
6 ویدیو
0 فایل
مسیح_ا حِرمان زده؛ قسم به حقارت واژه و شکوه سکوت،که گاهی شرح ِحال ِ آدمی در سکوت است! و "دارای اختلال دو قطبی،یک دیوانه"
مشاهده در ایتا
دانلود
گونه اونایی که امشب برام آهنگ فرستادن و سعی کردن حواسم رو پرت کنن و از حالم پرسیدن رو می‌بوسم.
"فی‌فی از خوشحالی زوزه میکشد"
https://harfeto.timefriend.net/16992760001057 محض احتیاط
کاش یه برادر بزرگ مثل تو داشتم که بلد بود وافل بپزه و سعدی بخونه و وقتی ناراحت بود گریه کنه و وقتی خوشحال بود بخنده ` کاش یه خواهر/برادر مثل تو داشتم که انقدر فهیم و فاخر باشه و باعث بشه اینجوری لبخند بزنم :》》》》
"فی‌فی از خوشحالی زوزه میکشد"
پرنده‌ای آبی در قلب من هست که می خواهد پر بگیرد اما درون من خیلی تنگ و تاریک است برای او می‌گویم اش
there's a bluebird in my heart that wants to get out but I'm too tough for him, I say, stay in there, I'm not going to let anybody see you. there's a bluebird in my heart that wants to get out but I pour whiskey on him and inhale cigarette smoke and the whores and the bartenders and the grocery clerks never know that he's in there. there's a bluebird in my heart that wants to get out but I'm too tough for him, I say, stay down, do you want to mess me up? you want to screw up the works? you want to blow my book sales in Europe? there's a bluebird in my heart that wants to get out but I'm too clever, I only let him out at night sometimes when everybody's asleep. I say, I know that you're there, so don't be sad. then I put him back, but he's singing a little in there, I haven't quite let him die and we sleep together like that with our secret pact and it's nice enough to make a man weep, but I don't weep, do you?
شرزین‌: این کتاب می‌گوید تازیان در نهایت نیکخواهی‌ به ما حمله کردند و ما در کمال ناسپاسی از خود دفاع کردیم. آنها با خوشقلبی‌ تمام شهرهای ما‌را ویران کردند، و ما از شدت بد‌دلی تسلیم نشدیم. آنها در کمال دلرحمی‌ مارا قتل عام کردند، و ما در نهایت سنگدلی سر زیر تیغ نگذاشتیم‌ و دست به دفاع برداشتیم. تا آنجا که می‌گوید ((_آن معاندان نابکار خونخوار را به قعر اسفل درکات‌ دوزخ‌ فرستادیم.)) [کتاب را می‌بندد] یعنی ما! کتابی سراسر ناسزاست‌ به رگ و پی و ریشه و تبار من. آمیخته به انواع دروغ و بهتان‌! ` فیلم‌ نامه، طومار شیخ شرزین‌؛ بهرام بیضایی
حافظ به طرز غریبی‌ به قلب آدما آرامش میده، نمیدونم اگه چیز دیگه ای هم میتونه این حجم از آرامش رو به کسی بده یا نه.
سینمای ایران، عملا به یه سانتیمانتالیسم مضحک ِ بی محتوای بدرد نخور ِ(مطلقا)فقط عامه پسند تبدیل شده!
هدایت شده از چامه؛
دلا! خو کن به تنهایی؛ که از تن‌ها بلا خیزد.
"فی‌فی از خوشحالی زوزه میکشد"
سلام بر امید ِمن؛ از رودهای پرتلاطم بهشت بگذر و آنطرف خط در جهنم به من بپیوند. بیشتر از هرچیزی آزمند
سلام بر امید ِمن؛ به من قول میدهی‌ هرگز حقارت " آدم" هارا فراموش نکنی؟! تا ابد و هرروز به‌یاد بیاور که چقدر حقیر و بیهوده‌اند. برای اینکه تو آرامش بیشتری خواهی داشت و من نیز. _نامه های ِکوتاه ِمسیحا
"فی‌فی از خوشحالی زوزه میکشد"
سلام بر امید ِمن؛ به من قول میدهی‌ هرگز حقارت " آدم" هارا فراموش نکنی؟! تا ابد و هرروز به‌یاد بیاور
"یک نفر" می‌شود تمام ِتو؛ و فقط زمانی که او رفته است می‌فهمی که او تمامت نشده بود، بلکه تمامت‌ را با او معاوضه کرده بودی. در ازای تمام ِحقوق انسان بودنت، اتومبیلی گرفته بودی که اکنون ته ِاقیانوس است. بله، حالا تو یک بازنده تمام عیار و حرفه ای هستی چرا که بارها تمامیتت‌ را معاوضه خواهی کرد، با اطلاع از سقوط در کف اقیانوس. و "آدم ها" همینقدر‌ حقیرند! احمق ها فکر می‌کنند لحظه هایی خندیدن در کنار "او" برای یک عمر رستگاری کافیست، آنها واقعا نیاز دارند بفهمند که شب های اینجا روشن نیست، و وقتی همه آنها بفهمند، بالاخره دنیای لعنتی تمام شده است؛