"فیفی از خوشحالی زوزه میکشد"
سلام بر امید ِمن؛ به من قول میدهی هرگز حقارت " آدم" هارا فراموش نکنی؟! تا ابد و هرروز بهیاد بیاور
"یک نفر" میشود تمام ِتو؛
و فقط زمانی که او رفته است میفهمی که او تمامت نشده بود، بلکه تمامت را با او معاوضه کرده بودی. در ازای تمام ِحقوق انسان بودنت، اتومبیلی گرفته بودی که اکنون ته ِاقیانوس است.
بله، حالا تو یک بازنده تمام عیار و حرفه ای هستی چرا که بارها تمامیتت را معاوضه خواهی کرد، با اطلاع از سقوط در کف اقیانوس.
و "آدم ها" همینقدر حقیرند! احمق ها فکر میکنند لحظه هایی خندیدن در کنار "او" برای یک عمر رستگاری کافیست، آنها واقعا نیاز دارند بفهمند که شب های اینجا روشن نیست، و وقتی همه آنها بفهمند، بالاخره دنیای لعنتی تمام شده است؛
"فیفی از خوشحالی زوزه میکشد"
and as I lost your love, the music played.
قیافه هرکس در ۵۰ سالگی قطعا همان است که لیاقتش را دارد.
*بحث راجب چهره نیست!
جزء از کل، استیو تولتز
هدایت شده از توییت فارسی
یکی از زیباترین لحظات تاریخ به نظرم دیدار سه روزه شیخ ابوسعید ابوالخیر و بوعلی سینا بوده است
بعد از این دیدار نقل شده که از بوعلی پرسیدند شیخ را چگونه یافتی، گفت «هرچه من میدانم او میبیند»
و از ابوسعید پرسیدند بوعلی را چگونه یافتی گفت «هرچه ما میبینیم او میداند»
• سید محمد آلطٰه •
@farsitweets