"فیفی از خوشحالی زوزه میکشد"
امشب دلم براش تنگ شده That girl☆
خب بهش پیام دادم
فکر کنم همه چی از اونجا شروع شد که دیگه شبی دوتا غزل از سعدی نخوندم
"فیفی از خوشحالی زوزه میکشد"
فعلا از سمفونی نهم بتهوون لذت ببرید، تا فردا هم خدا بزرگه.
دو دیقه رفتم اینستا
یعنی چی که داستایفسکی/کامو رو انقد عمومی کردید؟ :)
وای یادمه اون سالی که من داستایفسکی خوانی رو شروع کردم، وقتی اسمشو میگفتم همه خیلی جدی مسخره میکردن
و تنها کسی که میتونستم باهاش راجب داستایفسکی حرف بزنم و اون درک کنه و اونم اصولی خونده باشه و بفهمه چی میگم استاد سهتارم بود. و چقدر اون ۴۰ دقیقه ای که ۲۰ دقیقهش رو راجب ادبیات به خصوص روسیه حرف میزدیم لذت بخش بود