eitaa logo
اردوگاه دورگه ها شعبه سوگورو؛
104 دنبال‌کننده
472 عکس
38 ویدیو
0 فایل
ناشناس: https://daigo.ir/secret/61740839862 ناشناس دوم اگه دایگو نیاورد: https://harfeto.timefriend.net/17647742862820
مشاهده در ایتا
دانلود
اردوگاه دورگه ها شعبه سوگورو؛
نو؛ سیزدهمین حرف! (Νوν) _تلفظ هم تو یونانی مدرن و هم یونان باستان ، همین "ن" خودمون بوده. _ریشه و
_کاربرد ها تو ریاضیات و فیزیک: - نماد تعداد ذرات یا فرکانس (ν) - تو فیزیک کوانتومی: ν برای نوترینو (neutrino) - تو آمار: درجه آزادی (degrees of freedom) تو زیست‌شناسی: - گاهی برای نشون دادن زیرگونه‌ها یا متغیرهای خاص استفاده میشه.
https://eitaa.com/Nummer_ett/6341 جان دلم https://eitaa.com/Nummer_ett/6342 دیگه در اون حد هنوز گودرتمند نشدیم انشالله در سال های آینده💔
هدایت شده از شماره "۱"
سه آرزو برای دختر تازه متولد شده، نفرین پری بد ذات برای شانزده سالگی. آرورا کنجکاوی می کند و چرخ نخ‌ریسی او را به خوابی فرو می‌برد که شکسته نمی شود. درون تالار دختر زیبایی خوابیده است، همه می‌دانند عشق حقیقی تنها نجات دهنده‌ است. پس با ابراز عشق زیبای خفته از خواب بر می‌خیزد و من این داستان را به‌تو هدیه می‌کنم. و شما را شو، آمو، یوپی، تورو و کیکی می‌نامم (اسم پنج تا شخصیت اصلی مانهوای wee) دوست دارت
اردوگاه دورگه ها شعبه سوگورو؛
مرسیی یویتقحسحس خیلی قشنگه😭😭😭✨ حالا کدوم مال کدوممونه؟😔
هدایت شده از شماره "۱"
صدای بوق بیمارستان داخل گوشامه. همه رو بیرون کردن و در آخرین لحظاتم فقط تد کنارمه، دستم رو گرفته روی صندلی خوابش برده. امید من خیلی خیلی قشنگه. با دستان لرزان وصیت‌نامه می‌نویسم، آخرین کاری که از لیستم باقی مونده: تد، منبع امید زیبای من. یک ماه آخری که برایم مانده بود را با اشتیاق برای نرگ سپری می‌کرد تا اینکه تو آمدی، تو آمدی و همه چیز را تغییر دادی. آنقدر که شب آخر با هم بودنمان در گاراژ آرزوی زنده ماندن کردم. اما چه میشه کرد، خدا به آرزو های قبلیم گوش میده و باید از هم خداحافظی کنیم. خواهش می‌کنم زیاد خودتت رو ناراحت نکن و حتما عشق و ازدواج رو از خودت دریغ نکن. عشق من، کتابم رو کامل کن و به چاپ برسونش و به همه بگو من ناراحتی نداشتم و حالا حالم خوبم است. درد نمی‌گذارد زیاد چیزی بنویسم امیدوارم متوجه شده باشی که اندازه تمام دنبا ها و فراتر دوستت دارم، آنقدر که در کلام و اشک نگنجد. آنقدر که می‌خواهم برایت زنده بمانم. تدیاس ماینر، امید من. عاشقتم. عاشقتم. عاشقتم. عاشقتم. عاشقتم. عاشقتم. عاشقتم. عاشقتم. عاشقت... عاشق... عاش.. عا.. ع.. صدای بوق یک‌نواخت و رها شدن قلم و کاغذ روی زمین تدیاس را از خواب بیدار و پرستاران را به اتاق کشاند. دختری از دنیا رفته بود، اما همه می‌توانستند لبخند را روی لبانش تشخیص دهند. پایان.
از این پوسترا دوباره😔🤣