اردوگاه دورگه ها شعبه سوگورو؛
من نشنیدم یارو چندسالش بوده؟
نمی دونم یه زن بزرگ بوده
داشته راجب اینکه می خواسته بره طلافروشی فکر کنم طلا هاشو بفروشه حرف می زده. راننده هه هم کشتتش طلا هاشو دزیده💔
هدایت شده از 𝙼𝚋𝚝𝚒 شب فور نزن
683.3K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هدایت شده از ایستگاه 34 🇮🇷
راستی سولی و آدرین.
مذاکرات با تلخین ها نتیجه خوبی نداشت💔
قراره فردا شب بهشون حمله کنم.
اگر خواستی سلاحت رو آماده کن بریم پیششون.
طبق اطلاعاتم ۲۷ تا تلخینن.
بقیه خبر ها رو تو اردوگاه خواهم گذاشت🤣
#mahya
°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•
ای وایییییییی😀😀🗡🤝
ولی ایده باحالی میشهها! گزارش لحظه به لحظه و داستانگونه از ماجرا توی اردوگاه بزاری😂😭✨✨
اردوگاه دورگه ها شعبه سوگورو؛
راستی سولی و آدرین. مذاکرات با تلخین ها نتیجه خوبی نداشت💔 قراره فردا شب بهشون حمله کنم. اگر خواستی
حیف آتنا مسلمون نیست بگم واسم نذر صلوات کنه سالم بیام💔🤣
بچه های اردوگاه ؛
به ساتیر هامون گفتم سلاحا و سپرا رو برق بندازن و آماده کنن.
درسته فقط یه گردان تلخینن که کلاهخود مقدس آتنا رو دزدیدن ولی شاید یه نیت پلید دیگه پشتش باشه. ما که خبر نداریم.
پس آماده باشید!
خب الان سوار یه پگاسوس شدم . یکی از بچه های پوسایدون گفته بود اسمش ویولاس.
تنها پشتیبانی که با خودم اوردم چند تا بمب ساخته دست بچه های کابین هفاستوسه.
اردوگاه دورگه ها شعبه سوگورو؛
خب الان سوار یه پگاسوس شدم . یکی از بچه های پوسایدون گفته بود اسمش ویولاس. تنها پشتیبانی که با خودم
خیلی داره گرم میشه.
یه آتش فشان این نزدیکی هاست که اصلا فکر نمی کنم تو نقشه ها ثبت شده باشه.
طبق اطلاعات الان نزدیک مقرشونم.
ولی با قوی ترین جادو ها و طلسم ها که از هکاته دزدیده شدن مخفی شده پس فقط باید منتظر بمونم تا اونا منو پیدا کنن💔