eitaa logo
اردوگاه دورگه ها شعبه سوگورو؛
104 دنبال‌کننده
472 عکس
38 ویدیو
0 فایل
ناشناس: https://daigo.ir/secret/61740839862 ناشناس دوم اگه دایگو نیاورد: https://harfeto.timefriend.net/17647742862820
مشاهده در ایتا
دانلود
مَرد به آسمان نگاه می کرد. به ابر های آزاد و رها که بی هیاهو به راه خود در آسمان ادامه می دادند. به خورشید که روشن تر از همیشه می تابید و پرتو های پرحرارتش را بر علفزار پخش می کرد. صدای پرستو ها را که به تازگی کوچ کرده بودند می شنید. صدای نهری روان در همان نزدیکی را می شنید. صدای نفس های خودش را می شنید. اما چیزی که نمی شنید ، صدایی بود که بیش از همه آرزویش را داشت. صدای خنده های دختری جوان که روز قبل همینجا بود؛ درست همینجا کنار او نشسته بود و شادمان می خندید. دست های دختر را به یاد آورد که با گل های میان چمن ها بازی می کرد. پیش خودش فکر کرد یعنی دختر حالا کجا بود؟ چه کار می کرد؟ احتمالا در کنج خانه‌شان نشسته و مشغول گلدوزی بود. شاید پنجره را باز گذاشته بود و باد مو های ابریشمینش را آشفته می کرد. مرد با این تصور لبخند زد. او لبخند زد و چاله‌ی خون گرمی که زیرش بود ، بزرگ و بزرگ تر شد.
۵ روز دیگه باید ببینم معاون گرامی تصمیم گرفته سال آخرم تو این مدرسه رو جهنم کنه یا نه🎀
بعد میدونی از چی بیشتر میترسم از اینکه دبیرای مورد علاقمون هم نباشن سال گوهیه
راهنماییم واقعا گوه بود امید وارم دبیرستان جبران کنه
هدایت شده از ایستگاه 34 🇮🇷
«بعضی وقتا تو یه خلائی فرو می‌رم که نمی‌دونم چیه یا از کجا اومده، انگار روحم منتظره یه اتفاق بزرگه، منتظره یه کاری بکنم و پر بشه. و من گم میشم، و می‌گردم، آهنگی رو پیدا می‌کنم و میذارم آروم آروم بگذره، بلند میشم و می‌رقصم، و حتی نمی‌دونم چه حسی دارم ولی وقتی دارم دور خودم می‌چرخم، با آهنگ هم‌خوانی می‌کنم و با خودم می‌خندم، فکر می‌کنم شاید معنی زندگی همین باشه که تو یه خلأ بتونی یه معنی پیدا کنی، گرچه شاید حس عجیبی داشته باشه ولی اوه خدای من، احساس زندگی می‌کنم.» ایستگاه34
هدایت شده از  ‌ پری ‌ ‌ ‌‌ ‌
1.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
   𝖻𝖾𝖾 .𝗐𝗂𝗇𝗀𝇃, ‌‌𝖶𝖾 𝖽𝗈𝗇’𝗍 𝗉𝗋𝖺𝗒 𝖿𝗈𝗋 𝗅𝗈𝗏𝖾
هدایت شده از شماره "۱"
BOB SAYS HELLO...