۲۰ بار حانیه برگشت سمت منو نگاه کرد من دست تکون دادم ندید🤣🤣ینی ۲۰ باااار🤣
آخر دیگه تقریبا اواخر ایونت بود بلاخره منو دید از دور اینجوری گفت سلااام🤣
هیچی دیگه آخرِ ایونت بعد از مدت ها که ندیده بودمش بغلش کردم خنگولو دلم تنگ شده بود🤣
این خیابونی که نمیدونم اسمش چیه که انتهاش میرسه به خونمون پر از اشکای منه
هتوز لک اشکام کف این خیابونه هست انقدر گریه کردم تو این خیابون🤣