eitaa logo
پیله ی پرواز|حسین محسنات
248 دنبال‌کننده
79 عکس
21 ویدیو
0 فایل
شاعرم زبانم لال
مشاهده در ایتا
دانلود
ای از تمام سروران سرتر ابوفاضل آقای ما، مولای ما، سرور ابوفاضل در این هیاهو، سفره ی مشکل گشای او دنیای ما را میکند بهتر، ابوفاضل تا روز محشر پرچم عشق است بر دوشش در لشکر عشاق سرلشکر ابوفاضل الگوی ایثار و وفا و اسوه ی غیرت بهر حجاب فاطمی ، سنگر ابوفاضل در صحنه ی صفین لشکر یکصدا گفتند آمد به میدان حیدری دیگر، ابوفاضل آن نوجوانی که رجز میخواند و می انداخت لرزه بر اندام سپاه شر ابوفاضل آنکه برای کارزار بی بدیل او تکبیر گفته مالک اشتر، ابوفاضل ذُخر الحسین روز وانفسای عاشورا فرمانده ی همواره جنگ آور ابوفاضل عموی زیبای رقیه ، هستی زینب استاد رزم قاسم و اکبر ، ابوفاضل ام البنین ای ناز شصتت روز عاشورا دیدیم معنای ادب را در ابوفاضل از علقمه آن لحظه ای که تشنه بر میگشت سقای عطشان علی اصغر ابو فاضل از شرم چشمان رباب و گریه ی طفلان شد مثل مشک پاره اش، پر پر ابوفاضل از مشک، آب رفته هرگز بر نمی‌گردد مثل سری که رفته از پیکر ابوفاضل افتاد و با افتادنش ، افتاد ثارالله ... افتاد و شد اهل حرم مضطر، ابوفاضل افتاد و با افتادنش ، گودال ، غوغا شد به حنجره، نزدیک شد خنجر، ابوفاضل حتی تنش مانند مولایش به غارت رفت همراه آن انگشت و انگشتر ابوفاضل ذکر تمام دختران فاطمه این بود در لحظه های غارت معجر، ابوفاضل مانند روز علقمه، روز قیامت هم با دستهایش میکند محشر ابوفاضل @pileyeparvaz | کانال اشعار
نیزه فرو شده به تنت آه یا حسین قربان دست و پا زدنت آه یا حسین مشغول خطبه بودی و پیشانیت شکافت شد سنگ پاسخ سخنت آه یا حسین لشکر که خوب نیزه و شمشیر را زدند بر خاک و خون گذاشتنت آه یا حسین دیدم به روی سینه ی تو بی حیا نشست با خنجری سر از بدنت.... آه یا حسین در پیش چشم اهل حرم زیر و رو شدی حتی نمانده پیرهنت آه یا حسین بر روی خاک جسم تو عریان رها شده شد تکه بوریا کفنت آه یا حسین حالا به روی نیزه نماز تو کامل است کرب و بلا شده وطنت آه یا حسین @pileyeparvaz | کانال اشعار
ای عزیز زینب ... می سوختی و زخم گُل می کرد پرواز کردی و پَرت جا ماند ای رستخیز روز عاشورا ققنوس من خاکسترت جا ماند پَر پَر شدی و پر در آوردی بر روی نیزه سر در آوردی سرمست از شوق لقا الله با سر دویدی پیکرت جا ماند مبهوت عرش کبریا بودی از عالم و آدم جدا بودی آنقدر مشتاق خدا بودی رفتی ندیدی خواهرت جا ماند من روی تل بودم تو در گودال غرق به خون من را که میدیدی... در چشمهای بی قرار من اشک نگاه آخرت جا ماند سرمایه ی زینب به غارت رفت خود را به غارت دادی و رفتی آه ای سلیمان غریب من از تو فقط انگشترت جا ماند آتش به جان خیمه تا افتاد من بی امان خاموش می کردم یک لحظه افتادم، کم آوردم دیدم در آتش دخترت جا ماند من ماندام تنهاتر از تنها من مانده ام با غربت زنها با تازیانه می روم اما قلبم کنار حنجرت جا ماند @pileyeparvaz | کانال اشعار
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
غروب عاشورا ... غربت حرم سید الشهدا... وحشت و مظلومیت کودکان اباعبدالله ... امروز در غربت کودکان غزه جاریست... طفل صغیری ز حرم گم شده واویلا .... @pileyeparvaz | کانال اشعار
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای کاش ماجرای بیابان دروغ بود ... این حرف های مرثیه خوانان دروغ بود @pileyeparvaz
عالمی گریان صبح و شام تو جان من قربان صبح و شام تو من کویرم تشنه ی یک قطره از بارش باران صبح و شام تو رود رحمت را چه جاری کرده است چشمه ی جوشان صبح و شام تو درد بی پایان تو پیداست در اشک بی پایان صبح و شام تو جمله بکایین عالم میزنند بوسه بر چشمان صبح و شام تو بی نشانی پس یقینا مادرت میشود مهمان صبح و شام تو گریه بسیارش عطش خیز است آه از لب عطشان صبح و شام تو @pileyeparvaz | کانال اشعار
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺ماجرای دعوای آقا مرتضی آوینی با یوسفعلی میرشکاک و دخالت حضرت زهرا (س) ! @pileyeparvaz
🌸یا صاحب الزمان🌸 چشم اگر چشم به راهت نگذارد چه کند دل اگر دل به نگاهت نسپارد چه کند گل اگر پای تو پرپر نشود میخشکد در فراغ تو اگر ابر نبارد چه کند زلف بر باد بده تا بدهی بر بادش عطر گیسوی تو را باد نیارد چه کند آسمان هستی و بی رشته ی وصل تو زمان مردمان را به زمین وانگذارد چه کند ماه و خورشیدی و بی رؤیت رویت تقویم روز و شبهای سیه را نشمارد چه کند شب تاریک به نور سحری محتاج است ظلماتی که سحرگاه ندارد چه کند @pileyeparvaz | کانال اشعار
استقامت گامهای استوار زینب است صبر عالم قطره ای از چشمه سار زینب است او دعا کردست گر در روضه آهی میکشیم حال ما در امتداد حال زار زینب است بی قراری پیشه کرد و رنگ آرامش ندید این طریق بی قراری خود قرار زینب است در اسارت با جسارت باز قامت خم نکرد کوه مبهوت از شکوه و اقتدار زینب است سیل اشکش نقشه های فتنه را بر آب کرد فاطمه ام البکاء ، آموزگار زینب است زن نگو هر آینه در جلوه ای از حیدر است خیبر او شام و خطبه ذوالفقار زینب است با قیامش آیه آیه کربلا تفسیر شد هفت بطن عاشقی در عمق کار زینب است کس نمی داند چهل منزل چه آمد بر سرش کوچه کوچه، شام و کوفه رازدار زینب است غم مخور بانو اگر ایل و تبارت رفته اند در عوض امروز شیعه پاسدار زینب است ما همه عباس های جان نثارت میشویم دلبر ما شهریار نی سوار زینب است دم ز مولا میزنیم و راه عزت میرویم خوی ذلت ناپذیری یادگار زینب است خوب میدانیم در این راه سخت عاشقی هرکه بی سر شد مرید تاجدار زینب است @pileyeparvaz
🏴بسم رب العشق : 🚩«همنوا با کاروان زینب کبری (س)» ▪️مراسم روضه و عزاداری▪️ 🔸«دهم» و «یازدهم» مردادماه به مدت ۲شب/ ساعت ۲۱:۳۰ .. 🔸آدرس : بهبهان، خیابان اصلی ذوالفقاری(شهید بهروش)، چهارکوچه بعد از درمانگاه، سمت چپ، منزل محسنات. 🔻«مراسم در فضای باز برگزار میشود»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جهان محو تماشای قیام اربعینی هاست نجف تا کربلا عرش معلای زمینی هاست نجف تا کربلا ، تعریف راه عاشقی این است عبای سبز عاشق انتهای راه خونین است نجف تا کربلا یعنی برای جنگ قبراقیم ولی فرمان دهد بهر شهادت سخت مشتاقیم نجف تا کربلا یعنی بشر دنبال مقصود است جهان چشم انتظار رویت مهدی موعود است در این جاده نشانی از شکوه برج و بارو نیست و این یعنی زمین لبریز از شوق دگرگونیست همه با هر نژادی خادم سلطان خوبانند نجف تا کربلا مستضعف و اشراف یکسانند در این راهی که ایرانی برادر با عراقی هاست کجا دلها اسیر مرزبندی های بی معناست همه مانند هم ، پای پیاده ، روزها شب ها توانی تازه میبخشد به زائر چای موکب ها تمام خلق در این جاده حسی مشترک دارند به روی لب دم یا لیتنا کنا معک دارند در اینجا میشود تنهایی و احساسِ غربت ، گم میان داد و فریاد ،هَلهِ بیکم ... هَلهِ بیکم چه زیبا لحظه لحظه جان تشنه میشود سیراب به لطف سادگیه بی ریایه مشک های آب در اینجا بیت الاحزان جماعت کنج تنهایست هزاران گریه مخفی در علمداری و سقاییست هزاران گریه مخفی در لب خندان دخترهاست هزاران گریه مخفی در نگاه پشت معجرهاست برای خوردن نانی هزاران بار خواهش هست در این جاده برای پیکر خسته نوازش هست در اینجا از کسی جز حضرت ارباب نامی نیست در اینجا خارجی می آید و بی احترامی نیست به آن اندازه که فرق میان اوست با زینب نجف تا کربلا میگوید عاشق آه یا زینب @pileyeparvaz
از راه رسید و طاق کسری لرزید در کعبه شکوه لات و عُزا لرزید پلکی زد و خاموش شد آتشکده ها پلکی زد و ناقوس کلیسا لرزید آنشب که رسول خاتم از راه رسید ابلیس ز خوف خود سراپا لرزید از نور برآمده ز خورشید رُخش از مشرق تا مغرب دنیا لرزید آنقدر خدا درون او پیدا بود هر دیده که شد محو تماشا لرزید تا چشم به روی خلق دنیا وا کرد جانهای مسخّر شده را رسوا کرد او آمد و سِحر ساحران باطل شد دین همه ی پیمبران کامل شد تا گام به روی خاک تف دیده نهاد جانها همه زیر پاش ناقابل شد دستی به سر زمین پر درد کشید بی وقفه شفای دردها عاجل شد سرچشمه ی رحمت است این روح عظیم او آمد و رحمت خدا نازل شد امشب شب نور است و نزول برکات برخاتم انبیا محمد صلوات با آمدنش جهان پر از نور شده چشمان شیاطین زمان کور شده تا فرش کنند راه این کودک را صدها بال فرشته مامور شده او آمده معراج بَرَد انسان را ذاتی که چقدر از خدا دور شده او آمده تا یک تنه فریاد شود در ماتم دختران در گور شده او آمده تا عوض کند دنیا را او آمده پرورش دهد زهرا را از راه رسید آنکه نظیرش علی است مردی که مرید سر بزیرش علی است در مدح و ثنای او همین بس که یکی از خیل غلامانِ اسیرش علی است از قول حدیث منزلت میگویم شاه است پیمبر و وزیرش علی است او کار سپاه کفر را یکسره کرد با فوج سپاهی که امیرش علی است در جنگ احد در آن هیاهوی نبرد دیدیم که جوشن کبیرش علی است هر چند که یار غارها بسیارند یاری که شده است دستگیرش علی است امشب شب نور است و نزول برکات بر احمد و خاندان پاکش صلوات @pileyeparvaz
چهل سال است آزادیم و پرشوریم و سرمستیم چهل سال است زیر بیرق آل علی هستیم چهل سال است چون سرویم، چون رودیم، چون کوهیم چهل سال است با سیلاب ها در کشتی نوحیم چهل سال است خنجر خورده ی یاران صد رنگیم چهل سال است می جنگیم و می جنگیم و می جنگیم چهل سال است بر آن بیعت خونین دیروزیم چهل سال است پیروزیم و پیروزیم و پیروزیم اگر هجمه اگر آشوب اگر طعنه اگر آزار اگر خدعه اگر حیله اگر تهدید استکبار اگرچه فتنه ها سنگین تر از مَکر جمل دیدیم دمی از پا نیفتادیم و یک لحظه نلرزیدیم دم از خون شهیدان میزنیم و بازدم آهیم که در اَفسوس آن جاماندگان نیمه ی راهیم هنوز ارکان این نهضت چنان البرز پا برجاست و این از برکت سوز دعای حضرت زهراست @pileyeparvaz
غارت و نیرنگ و کشتار است مِنوال یهود غرق در خون مسلمان است چنگال یهود ای منافق های در ظاهر مسلمان حرکتی تا کجا بی اختیاری، تا کجا بی غیرتی تا به کی در کاخ اربابان ثروت برده اید دل به قانون حقوق بی بشر خوش کرده اید با ریال کعبه رونق می دهند اِسراف را سفره دارانند، کودک خواری اَشراف را از زمین غزه بوی خون طفلان می رسد ناله ی هل معین از خاک لبنان می رسد بنگرید این دست تا مِرفَق به خون آغشته را خوب بشناسید قابیل برادر کشته را مرگ بر دنیاپرستان، ننگ بر این زیستن خوش به حال حاج قاسم، مرحبا سید حسن نیست جز راه شهادت باور آزادگان کربلا تا قدس یعنی معبر آزادگان کاش ابراهیم بردارد تبر را زود تر هر نفس نمرود دارد میشود نمرود تر گرم تکثیر است ذکر یا علی بر دارها این زمین دیگر لبالب گشته از تمارها عاقبت فریاد مظلومان جهانی میشود ائتلاف ما خراسانی، یمانی میشود @pileyeparvaz | کانال اشعار
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صحنه ی نبرد حق و باطل است لحظه، لحظه های مرگ و زندگیست سیدِ مقاومت شهید شد .... فرصتی برای اشک و گریه نیست پرچم حسین را نظاره کن مادران قد خمیده را ببین حرمله سه شعبه را کشیده است کودک گلو بریده را ببین یک قدم به فتح قله مانده است لحظه ی نبرد کو به کوی ماست در کدام جبهه ایستاده ایم؟ شمر در سپاه روبروی ماست نامه ای رسیده از امام ما نامه ای مِنَ الحبیب اِلیَ الحبیب حکم قطعی جهاد آخر است بوی کربلا رسیده، بوی سیب این سپاه آخرالزمان ماست لشکر اراده های آهنین میکُشند و زنده می شویم باز... از دل شراره های آتشین ای زمین خسته دل صبور باش روزگار غم عبور میکند ... عن قریب با سپاه عاشقان منجی بشر ظهور میکند ۷ مهرماه ۱۴۰۳ @pileyeparvaz | کانال اشعار
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«یا صاحب الزمان ادرکنی» در آسمان نشان تو میجویم، جایت درون قلب زمین پیداست حال جهان، بدون تو ناجور است، خورشید بی طلوع تو نا زیباست ای شور و حال اشک سحرخیزان، ای چشمه های شام و سحر جوشان ای ابر خسته دل بکن از باران، شرمنده ی دو چشم ترت دریاست غرقیم در سیاست روباهی، کابوسهای خواب سحرگاهی از این زمین مرده چه میخواهی، اینجا سلوک عشق چه بی معناست بیزارم از علوم مثلث ها، از آسمان تیره ی کرکس ها از چهره ی نفاق مقدس ها، از عالمی که منطق آن دعواست برگرد ای قرار زمین برگرد، رحمی به روزگار زمین برگرد وارونه شد مدار زمین برگرد، دنیای پست، بی تو عجب دنیاست دنیا اگرچه مقتل جلادیست، جولانگه تفکر الحادیست اما هنوز اسوه ی آزادیست، سروی که ایستاده ولی تنهاست تا کی هراس پر زدن از زندان، ترس از هجوم فوج کمین گیران باشد زمین برای زمین گیران، پرواز اشتراک کبوتر هاست @pileyeparvaz | کانال اشعار
با حرف و با شعار به جایی نمی رسیم بی عزم استوار به جایی نمی رسیم تا بوده راه خوف و رجاء بوده راه عشق بی پای رهگذار به جایی نمی رسیم طولانی است راه و چه خالیست کوله بار قطعاً چنین نَدار به جایی نمی رسیم باید بصیر بود و فقط در مسیر بود ورنه در این غبار به جایی نمی رسیم گاهی خزان بهانه ی از نو شکفتن است وقتی که با بهار به جایی نمی رسیم لطف قمر به چرخش دلبر مدار اوست خارج از این مدار به جایی نمی رسیم هر دل اگر دل است گرفتار دلبر است آری ... بدون یار به جایی نمی رسیم ای دل اسیر جلوه ی دنیا شدن بس است اینجا بجز مزار به جایی نمی رسیم @pileyeparvaz | کانال اشعار
آهن پاشیده را آهنربایی لازم است بندگان بی سر و پا را خدایی لازم است تا تو را از ورطه ی گرداب بیرون آورند ای غریق اینگونه منشین دست و پایی لازم است گل شکوفا میشود زیباست، اما قبل از آن دانه ی خشکیده را نشو نمایی لازم است باید از غوغای قیل و قال ها خالی شویم خلوتی را با خدا در انزوایی لازم است اینچنین از بعثت ختم رُسل فهمیده ایم جبرییل وحی را غار حرایی لازم است ای تن خاکی اگر خواهی به معراجت برند در زمین پست درد و ابتلایی لازم است سنگ مردم را زدی بر سینه سنگت میزنند گر سزاوار خدایی ناسزایی لازم است @pileyeparvaz | کانال اشعار
امشب بر آنم تا برایت در همین دنیا با حَشر ابیات غزل، محشر کنم بر پا امشب بر آنم تا تو را خورشید بنویسم اما کجا خورشید می تابد چنین زهرا امشب ز دستت هل اَتی میخواهم ای بانو ذوق کثیری، تا کنم توصیف اَعطَینا ما فوق ادراکی, اگرچه ظاهراً خاکی در جسم انسانی, ولی اِنسّٖیَه الحورا تو لیله القدری که تفسیری ز آیاتت معراج میخواهد شبی در لَیلَه الاَسرا در سایه سار چادرت, خاکی ترین لولاک هفت آسمان افلاک دارد میشود معنا تا کفتر بامت بماند حضرت جبریل شد پشت بام خانه ی تو عالم بالا قرآن و برهانم تویی باتو مسلمانم از نسل سلمانم مرا هم میکنی مِنّا؟ در حیرتم خود این نفس را از کجا داری... وقتی به انفاست مسیحا میشود اسماء چشمی ندیده از تو چیزی جز حجابت را بوی تو را نشنید حتی مرد نابینا از ابتدای خلقت از آدم سوا بودی وقتی وجودت را پیمبر چید از طوبی مثل تو ای مادر کجا دارند مادرها اولاد معصومی چنین مولا تر از مولا هر لحظه دارد انقلابت میشود تکثیر از مغرب دنیا زده تا مشرق صنعا همراه فرزند تو بر پا میکنیم آخر ظهری نماز جمعه را در مسجد الاقصی از لحظه ای که مِهر تو در سینه ام افتاد جاری شدم چون رود، پهناور چُنان دریا عبدی گنه کارم بیا بر جسم تب دارم نورٌ علی نوری بخوان ای ذکر روح افزا دلهای ما در دستهایت دانه ی تسبیح صد مرتبه ذکری بگو با قلب های ما هرچند صحنی در دلم داری ولی مادر گمنامی قبر تو آخر میکشد ما را هم @pileyeparvaz | کانال اشعار