میگن که وقتی گراهامبل تلفن رو اختراع کرد
اولین خط تلفن روبه خونه عشقش .
‹ آلساندرا لوليتا اوسوالدو ›
وصل کرد ، بعد یه مدت اسم عشقش رو کوتاه کرد :
آله لول اس، و بعد ها کوتاه تر ، الو :)!
معتادی که تازه سیگار و ترک کرده و میگه از سیگار متنفره
فردی که جدیداً خسته شده و میگه از زندگی بدش میآد .
باغبونی که باغشو آفت میزنه و از هرچی گل و گیاهه بیزار میشه .
آدمی که اخیراً هوای شهرش ابری بوده و میگه از هرچی هوای گرفتست حالش به هم میخوره .
مادری که از روی عصبانیت به بچش میگه جلوی چشمش نباشه و ازش خوشش نمیاد .
هنرمندی که چندتا از نقاشیاش پشت هم خراب میشه و میگه از کارش بدش می آد ،
پیرِمُغان
معتادی که تازه سیگار و ترک کرده و میگه از سیگار متنفره فردی که جدیداً خسته شده و میگه از زندگی بدش
گیمری که چند دست میبازه و بازی مورد علاقشو پاک میکنه .
و میگه دیگه باهاش حال نمیکنم .
مردمی که به خاطر وخیم شدن موقتی اوضاع کشورشون میگن وطنشونو دوست ندارن
و منی که موقع دعوا میگم ازت متنفرم .
هممون دروغ میگیم، حس هممون کاذبه .
الکیه :)!
هدایت شده از -میخـانـه!
شنیدهام سخنی خوش که پیر کنعان گفت:
فِراق یار نه آن میکند که بتوان گفت..!
حافظ
-
سیمیندانشور قشنگحرفِدلمونُمیزنه
اینجاكمیگه : سکوتِمنهمیشهبهمعنیِرضایت
نیست ؛ گاهییعنیخستهام ؛ خستهامازاینکه
مدامبهکسانیکههیچاهمیتیبهفهمیدن
نمیدهند ؛ توضیحدهم . .
هیفکرمیکنمکهچگونه؟چرا؟چطور؟
منسالهاستگریهنکردم،شماچطور؟
منسالهاستعاشقچشمینبودهام
حالانگاهکنمنِپرادّعاچطور ..
بگذشتمازغرورموباچشمهایخیس
ساکتنشستهامکهبفهممتوراچطور
وصفتکنمالههیپنهانمیانشعر
شیطانبخوانمت؟نهفرشته؟خداچطور؟
اینکوچههابهغربتماقرارمیکنند
اینهاکهدیدهاندبهدیوارهاچطور
هیفکرمیکنمکهچهشدعاشقتشدم؟
هیفکرمیکنمکهچرا؟کِی؟کجا؟چطور؟
جرعهایشعر|مجیدترکابادی