از تو محرومم؛ آنگونه که دهکده از پزشک، کویر از آب، لاکپشت از پرواز، اندوهها در من شعلهور است و اَبرها در من درحال بارش. نیمی آتشم، نیمی باران. اما بارانم، آتشم را خاموش نمیکند.
هدایت شده از -نَشریهِپَخشکُنِسال57
سلام
بیاید این پیامو فور کنید منم به چنلتون و به محتواش نمره میدم و دلایلمو میگم :)