🐜 قصه مورچه کوچولو 🐜
مریم به اتفاق دخترخالهاش نسرین توی اتاقش مشغول عروسک بازی بودند. مدتی که از بازیشان گذشت، نسرین گفت که دیگر از این بازی خسته شده و بهتر است بازی دیگری بکنند. هر دو بازیهایی را که بلد بودند پیشنهاد دادند، اما یا مریم مخالف بود یا نسرین و هیچکدام از بازیها را دوست نداشتند برای همین چند دقیقهای ساکت شدند و فکر کردند تا اینکه یکدفعه مریم با هیجان زیادی گفت: پیدا کردم؟!
نسرین با تعجب نگاهی به مریم انداخت و گفت: چی رو پیدا کردی؟
ـ یه بازی خوب.
نسرین که دلش میخواست هرچه زودتر اسم بازی را بفهمد، پرسید: اگه راست میگی بگوببینم چیه؟
مریم از جابلند شد و همانطور که صاف ایستاده بود بلند گفت: منچ و مار و پله.
نسرین وقتی متوجه شد چه بازی است خیلی خوشحال شد وگفت: آخجون، چه بازی خوبیه، منم دوست دارم؛ از کجا آوردی؟
مریم برایش توضیح داد که چند وقت قبل پدرش آن را برایش خریده، اما خیلی کم با آن بازی کرده است و الان میتوانند با هم بازی کنند و رفت از توی کمد خودش جعبه منچ را آورد و مشغول بازی شدند.
دخترهای خالهها حسابی سرگرم بازی شده بودند و خیلی لذت میبردند. در همین موقع مریم احساس کرد که یک چیزی روی فرش و درست در نزدیکی آنها حرکت میکند. برای همین با دقت بیشتری نگاه کرد و دید که یک مورچه است. حشره کوچولو را به نسرین نشان داد و دوتایی چند لحظهای نگاهش کردند و بعد از آن مریم گفت: چقدر بامزه راه میره؛ حالا چکارش کنیم؟
نسرین که از این پرسش مریم تعجب کرده بود، گفت: یعنی چی؟
ـ یعنی اینکه اون خیلی کوچیکه اگه اینجا بمونه ممکنه یه نفر بیاد و لهش کنه، باید کمکش کنیم.
نسرین در حالی که چشم از مورچه بر نمیداشت، گفت: راست میگی باید نجاتش بدیم؛ اما چه جوری؟
و در حالی که هر دو مواظب بودند مورچه گم نشود ساکت شدند و فکر کردند تا راهی برای نجاتش پیدا کنند. مریم گفت که بهتره از روی فرش آن را بردارند و ببرند و بیندازند توی باغچه و نسرین هم موافقت کرد، اما گفت: اون خیلی فسقلیه باید مواظب باشیم که دست و پاش کنده نشه؛ تازه مامانم گفته که مورچهها چون همش روی زمین راه میرن، آلوده هستن نباید بهشون دست بزنیم.
مریم با تعجب پرسید: پس چه جوری اونو برداریم و ببریم تو باغچه؟
نسرین کمی فکر کرد و گفت: با یه دستمال کاغذی؛ اینجا دستمال داری؟
مریم بدون اینکه حرفی بزند فوری رفت و یک برگ دستمال کاغذی آورد و آن را سر راه مورچه قرار دادند و وقتی که جانور کوچک روی دستمال رفت آن را برداشتند و به حیاط بردند و داخل باغچه رهایش کردند.
دخترها با مورچه خداحافظی کردند و خوشحال از اینکه توانسته بودند کمکش کنند به اتاق برگشتند تا بازیشان را ادامه بدهند.
خاله شکوفه:
🌸 @pishdabestanaye 🌸
15.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#سوپرایز برای مادرهای نگران ‼️
قول میدم خیلیها منتظر این فیلم بودن
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
با این تنظیم ساده ، فرزندت دیگه فیلم مستهجن نمی بینه ❌
خاله شکوفه:
🌸 @pishdabestanaye 🌸
⁉️ سوال یکی از اعضا محترم کانال 👇
سلام وقتتون بخیر
ببخشید من ی دختر ۴ساله دارم خیلی جیغ و داد میکنه بلند حرف میزنه
هر چی ارام هم باهاش صحبت میکنیم بازم گوش نمیده و کار خودش انجام میده،چکار کنم ؟
خاله شکوفه ۴.m4a
6.34M
🦋🌼 فوت و فن فرزند پروری🌼🦋
💡جلسه بیست و شش : علل و درمان #خشم در کودکان⁉️
#فرزند_پروری
خاله شکوفه:
🌸 @pishdabestanaye 🌸
📣📣📣📣📣
ضمن خوش آمد به اعضای محترم گروه
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
سوالات و مشکلات خود در زمینه #فرزند_پروری را به آیدی زیر بفرستید تا در اسرع وقت به ان #رایگان پاسخ داده شود .
👇👇👇
@Mahdeaye
البته به ویسهای جلسات فرزند پروری
خاله شکوفه گوش بدید و اگر جواب سوال شما نبود پیام بدید 🙏