به مناسبت سالگرد شهادت «ابر مجاهدِ قرآن و عترت و جهان اسلام»*
شهیدِ عزیزِ خوبان جهان، سرلشگر حاج قاسم سلیمانی، پارچۀ سفیدی را به عنوان بخشی از کفن خودش، محضر علما و مراجع عظام تقلید بُرد و از آنها خواست تا لطفی کرده آن را امضا کنند. در آن پارچه نوشته بود:
اللَّهُمَّ إِنَّا لَا نَعْلَمُ مِنْهُ إِلَّا خَيْراً.
خدایا همانا ما جز خیر از او نمیشناسیم.
برای آن که امام صادق(ع) فرمود:
إِذَا حَضَرَ الْمَيِّتَ أَرْبَعُونَ رَجُلًا فَقَالُوا اللَّهُمَّ إِنَّا لَا نَعْلَمُ مِنْهُ إِلَّا خَيْراً قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ قَدْ قَبِلْتُ شَهَادَتَكُمْ وَ غَفَرْتُ لَهُ مَا عَلِمْتُ مِمَّا لَا تَعْلَمُونَ (کافی ج3 ص254 ح14 و نیز من لایحضره الفقیه ج1 ص165).
هر گاه چهل نفر از مؤمنان بر جنازۀ مؤمنی حاضر شوند و بگويند: خدايا ما جز خير و خوبى چيزى از او نمیدانيم و تو نسبت به او از ما داناتر هستى؛ خدای متعال میفرماید: من گواهیهاى شما را بر خوبى او پذيرفتم و او را در مورد آنچه كه خود میدانم و شما از آن بیخبريد آمرزيدم.
آن حادثۀ تلختر از زهر، شب جمعه 13 دی 1398 رخ داد. روز شنبه، درسهای حوزه تعطیل شد. روز یکشنبه، 15 دی، یعنی دو روز پس از شهادت آن عزیز، سر درسهایم حاضر شدم. ساعت 8 تا 9، درس اصول آیت الله سبحانی و ساعت 11 تا 12 درس تفسیر آیت الله جوادی. آن روز هر دو بزرگ، دربارۀ شهید سلیمانی سخن گفتند. متن فرمایش آن روز ایشان را در اینجا میآورم:
حضرت آیت الله سبحانی تبریزی
« ... خدا رحمت کند سردار شجاع مرحوم حاج قاسم سلیمانی مردی بود دو ویژگی داشت: عاشق خدمت بود و عاشق اسلام و تشیع. ... روزی آمد دفتر ما. عصر بود. کفنش را آورد پیش من که در آنجا «اللهم انا لانعلم منه الا خیرا» را من امضاء کنم. امضاء کردم و گفتم: شما نیازی به امضای من ندارید. اما پیدا بود که در خود احساس کرده بود که در حال پرواز است. اولیاء الله آینده را درک میکنند. ... فسلامُ اللهِ علیه یومَ وُلِد و یومَ اُستُشهِد و یومَ یُبعثُ حیّاً و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته.»
حضرت آیت الله جوادی آملی
«همه ما وامدار شهادت و مجاهدت این برادر عزیز ما سردار سپهبد حاج قاسم سلیمانی (رضوان الله تعالی علیه) هستیم. ایشان پارسال که آمده بود قم یک دیداری با آقایان داشت. وقتی به مؤسسه آمد؛ عدهای هم همراه ایشان بودند. بعد از اینکه آن آقایان تشریف بردند؛ گفت: حاجآقا! من کار دارم. گفتم: بفرمایید. من دیدم پارچهایی را درآورد؛ گفت: این کفن من است؛ شهادت بدهید. گفتم: ما چه صلاحیت داریم شهادت بدهیم! کسی که عمری به قرآن خدمت کرده است؛ آبروی ما را حفظ کرده است؛ امنیت ما را حفظ کرده است؛ ناموس ما را حفظ کرده است؛ دین ما را حفظ کرده است؛ شرف ما را حفظ کرده است؛ نظام ما را حفظ کرده است؛ حرفهای امام را حفظ کرده است؛ حرفهای رهبر را حفظ کرده است! گفتیم خیلی خوب و امضا کردیم. گفتیم خدایا تو شاهدی! گفتیم «هو الشاهد»! خدایا تو شاهدی این عزیز ما کارگزار توست. الآن هم با بهترین وجه خدا را مهمان خود قرار داد. حشر او با انبیا! حشر او با اولیای الهی! حشر او با شهدای کربلا! حشر او با حسین بن علی بن ابیطالب»
——————————————
* تعبیر آیتالله جوادی آملی دربارۀ شهید حاج قاسم سلیمانی
🆔 @pishgar
اعمال ماه رجب در گذر تاریخ و منابع روایی
در منابع اولیه، تا سده پنجم، اعمال مستحبی ویژه ماه رجب، در این پنج کار خلاصه میشده است: استغفار، روزه، عمره، زیارت امام حسین(ع) و صدقهدادن (بنگرید به: نوادر احمدبنمحمدبنعیسی اشعری، ص17؛ کافی، ج4، ص149 و 536؛ کاملالزیارات، ص172؛ فضائل الاشهر الثلاثة، ص38).
در قرن پنجم، با تکیه بر پارهای نقلها، اَعمالی مانند برخی دعاها، نمازها و نیز زیارت رجبیه (مصباح المتهجد، ج2، ص821) به این مجموعه اضافه شد.
این اضافات در قرن هفتم و به دست سیدبنطاووس(ره) به اوج خود میرسد. بخش اعمال ماه رجب که در کتاب شیخ صدوق(ره) به نام فضائل الاشهر الثلاثة تنها 26 صفحه است، در چاپ سه جلدی کتاب سید (الإقبال بالأعمال الحسنة) با رشدی چشمگیر، نزدیک به 120 صفحه را در برگرفته است. یکی از اضافات بارز او در این کتاب، اعمال لیلة الرغائب است.
کتابهای پس از این دوران تا به امروز، بسته به مبنای نویسنده در پذیرش روایات، همینها را بازتاب دادهاند.
نتیجه این که به اتفاق همۀ منابع، این پنج کار؛ یعنی استغفار، روزه، عمره، زیارت امام حسین(ع) و صدقه دادن، معتبرترین مستحبات این ماهاند که توفیق انجام آنها را از خدای متعال خواهانم.
🆔 @pishgar
زادِ وَلَد
در پاسخ به پرسش چند تَن از فضلای حوزوی
تشویق به زادِ ولد در این روزها و سالهای نزدیک، درست مانند تشویق به جلوگیری از زادِ ولد در آن روزها و سالهای دور است. هر دو شتابزده، احساسی و با چاشنی دین.
آن روز میگفتند: قِلَّةُ الْعِيَالِ أَحَدُ الْيَسَارَيْنِ (نهج البلاغه، حکمت 141) و امروز این روایت نبوی را میخوانند: أَ مَا عَلِمْتُمْ أَنِّي أُبَاهِي بِكُمُ الْأُمَمَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ حَتَّى بِالسِّقْطِ (کافی، ج5، ص334).
حقیقت این است که هر تصمیمی باید از پشتوانۀ معقول و منقول معتبر برخوردار باشد وگرنه پایانش پشیمانی است.
آن روز مردم، مشکلی نداشتند و این دولتمردان بودند که خود را ناتوان در مدیریت کشور دیدند و برای همین، سراسیمه و با شتاب طرح کنترل جمعیت را تصویب کردند (1) و مردم را با خواندن روایت و تقدیس تصمیم حکومتیان، به سوی فرهنگ نازایی و زندگی راحت، سُر دادند. بعد هم که پشیمان شدند.
حال چند سالی است دولتمردان از آن کاهش، توبه کردهاند و در پی افزایش جمعیت هستند و باز، شتابزده و احساسی و با چاشنی دین و تقدیس.
گویا ما بنا نیست؛ مسائل را با خردورزی و مستدل به عقل و نقل حل کنیم.
این که مدام بر طبل فرزندآوری بکوبیم و آن را جهادی مقدس بخوانیم و چشم بر مشکلات اقتصادی و دشواریهای تربیتی و آموزشی فرزند (2) و نیز مشکلات جسمی مادر و فرزند ببندیدم و در نهایت آن را با گفتن إن شاء الله و ما شاء الله حل کنیم؛ همان تشویق نادرستی است که سالها پیش، عین آن را ولی در جهت عکس، شاهد بودیم.
در بایستگی ازدواج و فرزندآوری که هم رفتاری انسانی است و هم اصلی اسلامی، سخنی نیست؛ سخن به تصمیمگیریهای بیملاحظه است. بله؛ تشویق کنید؛ ولی خردمندانه، درست، معقول و منطقی. نخست، موانع آن را بردارید؛ مشکلات آن را حل کنید و مراقب باشید به هوای ترمیم ابرو، چشم را کور نکنید.
بانوانی را دیدهام که هم احساس تکلیف جهاد تبیین و رشد علمی و تمدنسازی، پای آنها را از خانه و خانواده کوتاه کرده است (3) و از سوی دیگر به حکم وظیفه، فرزند میآوردند. این که به آن اطفال معصوم چه میگذرد خدا میداند و حال، باز به حکم وظیفه و شرکت در جهادی دیگر، در فکر فرزندهای بعدیاند.
هدف از ازدواج، گسترش نسل توحیدی است (4)؛ نه افزودن بر شمار جمعیت؛ به هر قیمتی.
فردا که با افزایش مادرانی با مشکلات جسمی و روحی و نسلی کمبهره از تربیت اسلامی روبرو شدیم؛ باز خواهیم گفت: آن تصمیم و تشویق به افزایش جمعیت، بیملاحظۀ جوانبِ مسئله هم تصمیم درستی نبود.
🆔 @pishgar