سلام و روز بخیر خدمت شما عزیزان❤️🌹
🔸دیروز در مورد چشم زخم اشاره ای کردم خدمتتون و اتفاقا دیشب خاطره ای دیدم که مناسب همین نکته بود و گفتم بفرستم خدمتتون
#داستان #چشم_زخم
♨️ در سال 1376 (چند ماه پس از کنگره نکوداشتی که برای علامه جعفری گرفته بودند) ایشان برای سخنرانی به قم تشریف آورده بودند.
🚗در حین آمدن به قم در اتوبان مختصر تصادفی پیش آمده و مقداری کوفتگی جسمی پیدا کرده بودند.
🌱وقتی به زیارت استاد رفتم از مسائل مختلف صحبت شد از جمله برگزاری کنگره. عرض کردم : در کنگره به همه ابعاد حضرتعالی عمیقا اشاره نشد.
⚠️ فرمود: بهتر که عمیقا اشاره نشد، والا تصادف دیشب عمیق تر بود!
.
@Pishgu
💠ببینید وقتی فیلسوفی به این عمیقی و علامه ای به این بزرگی در مورد چشم زخم چنین نگرشی دارند، باید روی این مسئله دقیق تر شد و جدی گرفت⚡️
نبرد با خدا(8).mp3
12.91M
14.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🤯وقتی فشار روی ذهنم زیاد میشه، با خودم میگم همه چی رو تعطیل کنم، یک گوشه بشینم و ترید کنم و از مهارتم پول در بیارم 👨💻
👑بدون اینکه بدونی، توسط یک دوستی که ندیدی بهت انرژی مثبت میرسه که قویتر بشی و کار رو ادامه بدی😍
🌱من معتقدم صحبت کردن خدا، رو فقط باید بشنویم چیزی که باید رو...❤️
الحمدلله که افتخار این رو دارم خدمتتون باشم (والبته استاد همنیستم😁🌹)
سلام و عرض ادب خدمت شما دوستان خوبم❤️
امیدوارم حال دلتون خوب باشه و این سه شنبه آخرین سه شنبه ای باشه که در این وضعیت به سر میبرید و سه شنبه بعدی بالاتر و بهتر باشید😊🌺
#کتاب
📚نظامی عروضی یک کتابی داره به اسم «چهار مقاله»
📍این کتاب مال قرن ششم و طبیعیه که ادبیاتی که استفاده شده کمی ثقیل و سخت باشه خوندنش
⚡️ولی یک باب زیبا داره در مورد نجوم و در اون داستان هایی بیان میکنه که زیباست 🤓
@Pishgu
🔹در بخش اولش یک جمله زیبا در مورد نجوم مطرح میکنه:
💠منجم باید که مردی بود زکی النفس زکی الخلق رضی الخلق و گوئی عته و جنون و کهانت از شرائط این باب است
🔅می فرماید کسی که نجوم رو یاد میگیره مهمه که هم بر روی نفس کار کنه و هم بتونه به مردم کمک کنه، زیرا از خصوصیات این علم 1.گیجی و 2. دیوانگی و 3.توهم قطعی بودن پیشگویی ها (کهانت) است
🌱حالا یک داستان هم از این کتاب براتون میگم که کمی طولانی است ولی من خلاصه میکنم چون قشنگه👇
#داستان
👑روزی سلطان محمود غزنوی در باغی چهار در نشسته بود و جمعي از جمله ابوريحان در حضور او بودند.
🤓برای اینکه نجوم ابوریحان را بیازماید به او گفت: من از كدام يك از اين چهار در بيرون خواهيم رفت؟ نظر خود را بر كاغذي بنويس
🧙♂️«ابوریحان اسطرلاب خواست و ارتفاع بگرفت و طالع درست کرد و ساعتی اندیشه نمود و بر پارهای کاغد بنوشت و در زیر نهالی نهاد.»
🔸محمود گفت: نظرت را اعلام كردي؟ ابوريحان گفت: آری
👀آنگاه سلطان محمود دستور داد، بنا و بيل و كلنگ آوردند و بر ديواري كه جانب شرق كاخ بود دري بگشودند و سلطان از آن در بيرون رفت و گفت آن كاغذ پاره بياورند😎
@pishgu
🌱چون نيك نظر كرد ديد ابوريحان بر روي آن نوشته است، كه: سلطان از اين چهار در بيرون نميرود بلكه بر ديوار شرق دري بكند و از آن در بيرون شود
⚠️محمود چون بخواند طیره گشت و گفت او را به زندان فرو اندازند
@pishgu
📜برگرفته از مقاله سوم نظامی عروضی