زیاد از تو جام نمیتونم تکون بخورم ، ولی امید و انگیزه ای که امروز دارم خیلی زیاده و همینجور در حالت جنازه دارم کار میکنم.
• خونه پیشولیا •
زیاد از تو جام نمیتونم تکون بخورم ، ولی امید و انگیزه ای که امروز دارم خیلی زیاده و همینجور در حالت
انسان موجودی عجیبیه و من فوق عجیبم.
هدایت شده از • خونه پیشولیا •
مرا در زمین بکارید، شاید چیزی بهتر روئید ...
مامانم و دوستش عجیبن
فکر کن اومده خونمون ، بعد با ما پاشده منو برسونن کلاس سعیم داره باهام ارتباط بگیره ، نکن زن نمیتونم باهات ارتباط بگیرم ای بابا.
وای زنگ تفریح عجیبی بود ، من از صبح نه صبحونه خورده بودم و نه ناهار
با خودمم هیچی نبردم کلاس و گشنه بودم
بعد هدیه و مهسا نشسته بودن و داشتن برنج و مرغ میخوردن
منم خیلی ناخودآگاه رفتم جلو و مثل بچه ها گفتم هدیه من گشنمه ، اونم یه قاشق پر کرد و گذاشت دهنم، نصف غذاشو خوردم.