امروز چون مامانم پیشم بود همه چیز در عین مزخرف بودن خوشحالم کرد، شاید بشه تنها خوشحالی امروزم رو اختصاص داد به مامان، چیزی که اگر نباشه هیچ خوشحالی دیگه ای برام معنا نداره.
هدایت شده از میشه بخوابم؟.
دوست دارم یه روز هادی رو بکشم، بعدم بزنمش به دیوار اتاقم
مامانم ویژن برد رو میگه تابلو کائنات، مال منم خیلی دوست داشت😭، خودشم از اینا داره میزنه به یخچال.
واقعتیش هر شب قبل خواب میگم فردا اینکارو میکنم اونکارو میکنم، صبح که بیدار میشم دیگه حال انجام هیچ کدومشون رو ندارم.
• خونه پیشولیا •
مامان عکسارو گرفته، گفت اینجا سامراس و چقدر خوشگله بچهها جون، چقدر دلم خواست، چقدر اشکی نیستم😭.