یا مثلا اومدم آهنگ مورد علاقم از چارتار رو استوری کنم اما لحظه آخر یه که چی بزرگ تو ذهنم ایجاد شد و لغوشو زدم.
یا مثلا امروز از شدت فشار فکرای تو مغزم گریه کردم و لحظه آخر با خودم گفتم یعنی ارزششو داره تمام این کارایی که میکنم؟ یعنی اگر رها کنم زندگی بهتر نمیشه؟ یا نه بعدش تا لحظه ای که بمیرم خودمو برای از دست دادن این موقعیت و شجاع نبودن سرزنش خواهم کرد؟ و در آخر بازم به هیچ نتیجه ای نرسیدم.
فکرها هر روز بیشتر از دیروز میشن و تنها نکته مثبت روزام اینه بیشتر رو کارم فوکوس میکنم[ و ذهنمو مجبور به متوقف شدن میکنم].
مثلا پریروز ۲۰ درصد توافقات اون روز رو انجام دادم، دیروز ۳۵ درصد از قسمت مشخص شده و امروز حدود ۷۰ درصد!!
این چند روز انقدر فیلم و سریال جدید به چشمم اومده ببینم که تو کل زندگیم تاحالا انقدر تنوع نداشته لیستم.
امشب دوست داشتم مامان درکم کنه و هوامو بیشتر تو این حال داشته باشه، که نشد...
انتخاب واحد تو دانشگاه ما این شکلیه که دانشگاه مشخص میکنه دقیقا شما چی برداری، یدونه کمتر بیشترم نمیشه🤣نگرانی شکار واحد نداریم ما خداروشکر.
کلاس رفتن امروز برعکس باعث شده خستگی بمونه تو تنم و از رفتن پیش بقیه و دستکاری استاد تو کارم ته نشین بشم.