• خونه پیشولیا •
من امروز یه عکسایی از خانوم بابایی گرفتمممم اینجور بود که; بیا ریحانه دوباره ازم بگیر.
تازه خانوم بابایی بهم پیام داد و لقب بهترین عکاس رو بهم داد😭✨، دیگه غرقم من.
امروزم یکی رندوم بهم گفت، چه لباست قشنگه، خودتم خوشگلی، خوبه دیگه خدا این روزا خوب هوامو داره و بابتش خوشحالم☘.
یه سری ویژگیهامو خیلی دوست دارم، بر اساسش یه کاری شاید کردم. فورا نه، ولی حتما🤣✨.
خیلی وقته فکر میکنم به یه واحد تو تمام سال های تحصیلی[از دیروز حتی بیشتر] به عنوان تمدن و فرهنگ.
چرا هیچکس نمیاد بگه ما همچین گذشته ای داشتیم، همچین هنری داشتیم، همچین فرهنگ های خفنی داشتیم و داریم، چرا هیچ کس نیومد یه نشون کوچیک به ما بده که بابا ما چندین سال پیش همچین معماری ای داشتیم تا ما تازه سال دوازدهم تو کتابای کوفتی کنکور نخونیم؟
چرا اینارو از همون موقع که عقلمون کشید بهمون معرفی نکردن؟ مگه همه چیز درس و امتحانه؟ یه زنگ، یه زنگ برای ما میزاشتن و برامون داستان و افسانه هامون رو تعریف میکردن، مارو با شاعرامون آشنا میکردن و باعث میشدن بهشون افتخار کنیم، جای اینکه هر سری بعد دیدن کتاب فارسی و خوندن برای امتحانش از هرچی زبان و شعره متنفر بشیم. هر هفته هم نه؛ ماهی یه بار مارو یه موزه ای، جای باستانی ای چیزی میبردن[اردو های چند روزه] آخرشم یه گزارش میخواستن، که من تو سن ۱۸ سالگی اینجوری هاجو واج نمونم از اینکه حالا چی بنویسم...
میدونی اینا درد داره، ماکه همچین فرهنگ غنی و اصیلی داریم هیچ شناختی نسبت به خودمون نداریم و تنها چیزی که بلدیم اینه که بگیم ببینید یه دوره ای کوروش فرمانروای ما بود، عربی حرف نزنید شان مارو میارید پایین. اگر از اول درست برنامه ریزی میشد این آموزش و پرورش لعنتی بچه همچین حرفای بی منطقی نمیزدن، وقتی نمیدونن خود ایران چقدر توی اسلام نقش و سهم داره، دیگه این حرفا رو نمیزدن.
میدونی منکه ۱۲ سال تحصلیم تموم شد، ولی خیلی حسرت همچین لحظاتی رو میخورم و ته دلم غصه دارم که این ناشنا بودن ما با خودمون چقدر درده و اگر درست بهش پرداخته نشه چقدرش فراموش خواهد شد.
اما ما برای همین اینجاییم مگه نه؟ ما باید به شناخت کافی برسیم و یه روز جای آدمای نادرست رو پر کنیم و تمدنمون رو به فراموشی نسپاریم. بیاید واقعا برای بهتر شدن ایران و کشورمون تلاش کنیم، چی از این بهتر؟