نه که ما چقدرم تو کلاس فعال بودیم:))))))

__

باید بگم از امروز و برفش که شبیه نقل بود😭✨، یه سری تگرگ ریز که دلمو برد اما انقدر دیرمون شد که ثبتش نکردیم. یا مثلا آقای علیپور که مراقبمون بود و دلم میخواست لپاشو بکشم🤌، حتی صدای کفش آشنای استاد که از ده کیلومتری قابل شناساییه و می‌ره رو مخممممم، حتی تایمی که گوشی نداشتم و کلی کتاب خوندم.

روزای عجیب و غریب، دلهره آور و غمگینی میگذرونم، اما بازم گاهی دلم به همین چیزا خوشه.

سوال آخر امتحان این بود که برای بهبود کلاس چی پیشنهاد میکنید[ در کنار سوالای چرت دیگش✨] منم یکم با لحن تند انتقاد کردم و اخرش نوشتم دست از تخریب دانشجو بردار، با سپاس🙏. اه کاشکی می‌نوشتم لطفاً کفشهای کوه‌نوردیتو تو دانشگاه نپوش، مخصوصا که عادت داری هی راه بری✨.

__

اینروزا بغلم رو گم کردم، اینروزا آرامش تو زندگیم گم شده، دیگه اینروزا نمیتونم بگم من دو دقیقه دیگه هم همینقدر خوشحالم، دیگه اینروزا نمیتونم قوت قلبی که قبلاً داشتم رو دریافت کنم، اینروزا انگار همه چی و همه کس با من بیرحمن، من خیلی اینروزا تنهاترم، اینروزا حتی تو هم نیستی و ندارمت، نمی‌دونم چرا دیگه قلبم از درون گرم نمیشه، هنوز نمرده ولی نمی‌دونم چرا مثل سابق نمیتونه دیگه این حس هارو دریافت کنه.

_✨

__

امتحان عکاسی واقعا جالب بود، تنها درس تخصصی این ترممون. استاد ۱۲ ص جزوه داد و گفت همینارو بخونید. تهشم ۹ تا سوال داد گفتش ۶ تا رو فقط پاسخ بدید😭✨🤌واقعا این مرد.

حالا معلم اندیشه عقده ای، نه ۲۰۲ صفحه کتاب لامصبو بدون هیچ حذفی و چیزی بخونید، امتحانم مثل کنکور سخته🤝.