eitaa logo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
4.5هزار دنبال‌کننده
34.1هزار عکس
15.8هزار ویدیو
133 فایل
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo جهت ارتباط با خادمین شهدا 🌷 خواهران 👇 @sadate_emam_hasaniam @labike_yasahide @shahid_40 کپی بنر و ریپ کانال ممنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📸 جماعت غربگرا دیگر وقاحت را از حد گذرانده اند دروغ بخشی از دی ان ای آنها شده و همچون تنفس به آن نیاز دارند با جمهوری اسلامی مشکل دارید؟ چرا با رژیم صهیونیستی در یک تیم قرار می گیرید؟ 👆اینکه تصویر رمضان سال ۲۰۱۵ را بجای جنگ اخیر جا زده اند به کنار، به صغری و کبری بحثشان دقت کنید گویی یک صهیونیست با بغض دارد توییت می نویسد. https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این ایمانِ بچه‌هاشونه❤️😭 تو بمباران ترکش خورده داره درد میکشه ولی میگه الله اکبر😭 بعد توقع دارید بزرگترهاشون خاک‌شون رو رها کنن از ترس جونشون و برن؟؟ زهی خیال باطل! https://eitaa.com/piyroo
تخریب خانه، شهر و اشغال سرزمین، اما همچنان اسطوره های آهنین امید و مقاومت.این استقامت فقط خاص اهل توحید است. https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸باید صدای مظلوم باشیم ➖ اگه ظلم ظالم رو ببینیم و سکوت کنیم در گناه ظالم شریک هستیم 🤲 در این شرایط سخت برای ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف دعا کنیم تا با ظهور منجی عالم بشریت بساط ظلم و ظالم از عالم برچیده بشه https://eitaa.com/piyroo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
✔️قسمت ۵۹ و ۶۰ +راستی مامان سوگل کجاست ؟شهریار بهم گفت اینجاست _بیچاره میخواست بیاد تو اما خیلی خ
✔️قسمت ۶۱ و ۶۲ بیخیال رد تماس میزنم و موبایل را داخل کیف می اندازم .بعد از چند ثانیه دوباره صدای زنگش بلند میشود . کلافه موبایل را در می آورم ، میخواهم رد تماس بزنم اما پشیمان میشوم .از فروشنده عذر خواهی میکنم و از مغازه خارج میشوم . تماس را وصل میکنم و بی حوصله جواب میدهم +الو صدای پر بغض و گرفته ی شخصی در گوشم میپیچد _الو نورا . تروخدا کمکم کن ! صدا برایم آشناست اما نمیتوانم صاحب صدا را تشخیص بدهم . با استرس میگویم +ببخشید به جا نیاوردم ؟ بغض میترکد و با گریه میگوید _منم نازنین تروخدا کمکم کن زیر لب زمزمه میکنم +نازنین ؟ تازه او را بیاد می آورم +چی شده ؟ _اینا منو گرفتن تروخدا.... صدای نازنین قطع میشود و بعد صدای دورگه ی مردی به گوشم میخورد _خوب گوش کن ببین چی میگم .اگه تا سه ربع دیگه خودتو رسوندی که هیچ ولی اگه نرسوندی این خانم کوچولو بخاطر تو جونش رو از دست میده . قبل از اینکه بتوانم چیزی بگویم تلفن قطع میشود .چرا نازنین باید بخاطر من جانش را از دست بدهد ؟ چرا نازنین را گروگان گرفته اند ؟ اصلا تا نیم ساعت دیگر کجا باید بروم ؟ آن مرد که آدرسی به من نداده ! به خودم می آیم . چند دقیقه ایست که فقط با بهت به صفحه ی خاموش موبایل خیره شده ام . سریع موبایل را روشن میکنم تا با آن مرد تماس بگیرم اما قبل از اینکه دکمه‌ی تماس را فشار بدهم متوجه میشوم شماره برای یک تلفن عمومیست. پوفی میکنم و موبایل را خاموش میکنم . صدای پیام از موبایل بلند میشود سریع پیام را باز میکنم . پیام از شماره ناشناسی هست . در پیام آدرسی نوشته شده . مجددا از همان شماره پیام دیگری می آید _{فقط سه ربع فرصت داری . اگه یه دقیقه هم دیر برسی دیگه نازی رو نمیبینی . اگه کسی رو همرات ببینم یا ببینم پلیس باهات هست باید فاتحه ی این خانوم کوچولو رو بخونی} برای چند لحظه مغزم قفل میکند . قطع به یقین پیام از طرف آن مرد است . سریع به شماره زنگ میزنم اما رد تماس میزند . چند بار دیگر هم این کار را تکرار میکنم اما باز هم رد تماس میزند . عصبی از پاساژ خارج میشوم و بدون در نظر گرفتن جوانب تاکسی دربستی میگیرم و به سمت آدرس حرکت میکنم . درست است که از نازنین خوشم نمی آید اما نمیتوانم بگذارم بخاطر من آسیب ببیند . از شهر خارج میشویم و بعد از ۴۰ دقیقه به مقصد میرسیم . به مکان خاکی و خالی از هر چیزی میرسیم که جز یک ساختمان نیمه کاره و متروکه چیز دیگری در اطراف دیده نمیشود . حتی ساختمان در هم ندارد ! بعد از حساب کردن کرایه با قدم هایی آرام به سمت ساختمان میروم . چرا بی گدار به آب زدم ؟ چرا با کسی مشورت نکردم ؟ از کجا معلوم حقیقت داشته باشد ؟ اما بعید میدانم التماس های عاجزانه نازنین دروغ بوده باشند دوباره سوال های مختلف در مغزم تاب میخورند . از این همه بی‌فکری ام به حال خودم تاسف میخورم . روبه روی ساختمان می ایستم . بین رفتن و نرفتن مانده ام . عقل میگوید نرو خطرناک است اما دلم میگوید برو ممکن است نازنین آسیب ببیند . دل به دریا میزنم و تصمیم به رفتن میگیرم . اما قبل از رفتن به هشدار عقلم گوش میکنم و موبایل را از کیفم در می آورم و شروع به نوشتن برای شهریار میکنم _{سلام شهریار . دو ساعته دیگه به خونمون زنگ بزن اگه کسی ازم خبر نداشت به آدرسی که این پایین میفرستم تنهایی بیا} دکمه ی ارسال را میزنم و موبایل را سر جای قبلی اش برمیگردانم . شهریار تنها کسی ست که میدانم زودتر از دوساعت نمی آید اگر به بقیه بگویم هول میکنند و زودتر از موعد میایند . نفس عمیقی میکشم و وارد ساختمان میشوم . پله ها را آرام یکی پس از دیگری طی میکنم و به طبقه ی اول میرسم . در باز میشود انگار کسی پشت در ایستاده . با پاهایی لرزان از پاشنه ی در عبور میکنم که یکهو پارچه ی سفیدی روی دهانم قرار میگیرد . نازنین را میبینم که خندان من را نگاه میکند و تا میخواهم جیغ بکشم از حال میروم . چشم هایم را آرام باز میکنم . کمی گیج و منگ هستم . همه چیز در ذهنم تداعی میشود . نگاهی به خودم میاندازم . پاها و دست هایم بسته شده اند . با صدای پوزخندی سر بلند میکنم . نازنین دور تر از من روی اپن نشسته و با تمسخر من را نگاه میکند . «ناز کنی ، نظر کنی ، قهر کنی ، ستم کنی گر که جفا ، گر که وفا ، از تو حذر نمیکنم» مولانا «زِ تمام بودنی ها تو فقط از آن من باش که به غیر با تو بودن دلم آرزو ندارد» حسین منزوی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نماهنگ عظم البلا ... همخوانی شهدا ... 🕙سـاعـت عـاشقـے ⚜اکثرو الدعا بتعجيل الفرج فان ذلک فرجکم⚜ سلام و درود بر شهدا و امام شهیدان افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهداےِبجنورد دلتنگ شهادت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💚 چشم دیدار ندارم شده ام کورِ رو که رو نیست ولی تشنه‌دیدار توام آرزو بر من آلوده روا نیست ، ولی .. کاش یک روز ببینم که ز انصار توام 🌤اللهم_عجل_لولیک_الفرج https://eitaa.com/piyroo
زیارتنامه شهدا🌷 اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ، فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم . 🕊یادشهدا باصلوات https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚠️ به‌قول‌حـٰاج‌حُسین‌یِڪتا: شب‌اول‌قَبربه‌خاطرفِشاری‌که، ازگُناهانمون‌بِهمون‌میاد! بِه‌قَدری‌فِشارهَست، شیری‌که‌دربَچگی‌خوردیم‌از گوش‌ودَهنمون‌میزَنه‌بیرون.. اونجااگِه‌امام‌حُسین‌عَلیه‌السلام‌نَیاد، وامام‌زَمان‌عَلیه‌السلام‌نَیاد، وَ‌نَگن‌اینا‌از‌ماهَستن اگرشُھدانیان‌وواسِطه‌نَشن بیچـٰاره‌ایم،بیچارِه...💔 خدایا!خودت‌عاقب‌بخیرمون‌کن🌱 https://eitaa.com/piyroo
بچه های فلسطین ۲۰سال پیش با سنگ به رویارویی ارتش اسرائیل رفتند. همه می گفتند: سنگ در برابر گلوله؟ نمیشود. کار تمام است. کار فلسطین اما تمام نشد. حالا آن کودکان سنگ به دست، جوانانی شده اند، با سلاح و مهمات و البته اراده ای راسخ تر. هزار باده ناخورده در رگ تاک است! ➕سیدنظام الدین موسوی https://eitaa.com/piyroo
📜 قسمتی از وصیت نامه شهید امین اربابی در خصوص نابودی : . ▪️این منتظران خورشید حقیقت، مصمم هستند ،تا پس از زدودن لوث وجود بعثیان کافر و آزادسازی کربلای معلّی ، در امتداد خط سرخ کربلا به سوی شریف جاری و در جهت تحقق فرمان بزرگ قافله نور حضرت امام خمینی {ایدهم الله تعالی}مبنی بر نابودی ، آنچنان عمل نمایدکه دیگر اثری از آثار چکمه پوشان غاصب صهیونیسم بر هیچ نقطه ای از سرزمین های اسلامی باقی نماند. https://eitaa.com/piyroo