افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹 https://eitaa.com/piyroo
#معرفی_عملیات #محرم
بعد از عملیات رمضان در 23 تیرماه سال 1361هجری شمسی، دشمن بعثی پی برده بود که ایران تلاش دارد که هر چه بیشتر خود را به شهر بصره نزدیک کند تا در موقع لزوم، گلوگاه عراق را از این نقطه بفشارد. بدین منظور، صدام تمامی امکانات اقتصادی و نظامی خود را به کار گرفت تا از این نقطه حساس دفاع کند. زمانی که ایران علی رغم نفوذ موفق به خاک عراق و بنا به مصلحت، اقدام به تثبیت مواضع نمود، عراق و حامیان آن ها با راه انداختن تبلیغات وسیع اعلام کردند که ایران دیگر قادر نیست حمله ای صورت دهد. به دنبال آن از ایران خواسته شد که از حمله به عراق صرف نظر کرده و با پذیرفتن حالت نه جنگ و نه صلح، جنگ را از طریق مجامع بین المللی حل کند که در جواب به این موهومات، تصمیم به اجرای عملیات محرم گرفته شد. با فرا رسیدن ماه پیروزی خون بر شمشیر، شوری در جبهه ها در گرفت و نیروهای عراقی از وحشت حمله رزمندگان در ماه محرم، در آمادگی کامل به سر می بردند. عراق برای جلوگیری از عملیات احتمالی، طی پیامی از ایران خواست به خاطر ماه حرام، از جنگ خودداری شود، غافل از این که خودش در ماه ذی حجه که از ماه های حرام محسوب می گردد حمله سراسریش را آغاز کرده بود. سرانجام لحظه موعود فرا رسید و عملیات محرم با رمز یا زینب(سلام الله علیها) از تاریخ دهم آبان 61 در منطقه دهلران و عین خوش به وسعت 300 کیلومتر مربع، توسط نیروهای مشترک ارتش و سپاه با هدف آزاد سازی ارتفاعات جنوب دهلران، خارج کردن شهرهای موسیان و دهلران از زیر آتش توپخانه و تهدید و دسترسی به امکانات داخل خاک عراق آغاز شد و تا 20 آبان طی سه مرحله ادامه یافت.
دلیل انتخاب منطقه مورد نظر از آن جهت بود که دشمن برای جنگیدن در آن قسمت از خود علاقه ای نشان نداده و تلاش می کرد با بهره گیری از موضع برتر و حضور در ارتفاعات، برای همیشه آن را از آنِ خود نگاه دارد.
نتایج عملیات محرم:
تلفات نیروی انسانی دشمن: 3400 نفر
اسیر و 7000 نفر کشته و زخمی؛
سایر نتایج:
آزادسازی سلسله جبال حرین و منابع نفتی موسیان و بیات، همچنین حوضچه های نفتی زبیدات، تلمبه خانه و هفتاد حلقه چاه نفتی؛
خارج کردن جاده دهلران - عین خوش به طول 100 کیلومتر از زیر دید و تیر دشمن و تامین امنیت شهرهای موسیان،
دهلران، پادگان عین خوش و دهکده های اطراف آن.
تجهیزات و امکانات:
تانک و نفربر: 260 دستگاه انهدامی، 150 دستگاه اغتنامی،
هواپیما: 10 فروند انهدامی،
خودرو: 230 دستگاه انهدامی، 250 دستگاه اغتنامی و توپ 106 م م: 51 قبضه اغتنامی و مقادیر زیادی سلاح های سبک.
https://eitaa.com/piyroo
🌹همسری که هدیه امام هشتم بود🌿✨
❣آقا روحالله هدیه امام رضا(ع) به من بود. همسری که امام هشتم به آدم هدیه میدهد و امام حسین(ع) او را میگیرد وصف نشدنی است، من عروس چنین مردی بودم. با بچههای دانشگاه رفته بودیم مشهد. آنجا برای نخستین بار برای ازدواجم دعا کردم. گفتم: یا امام رضا(ع) اگر مردی متدین و اهل تقوا به خواستگاریام بیاید قبول میکنم. یک ماه بعد از اینکه از مشهد برگشتیم روحالله آمد خواستگاریام. از طریق یکی از اقوام با هم آشنا شدیم. پدر او از سرداران سپاه و از مجاهدان هشت سال دفاع مقدس و مادرش هم فرهنگی بود. البته روحالله در 15سالگی مادرش را از دست داده بود. تدارک ازدواج را در حد و اندازه آبروی خانواده برگزار کردیم. همه چیز خیلی زود سر و سامان گرفت. البته میدانستم قرار نیست به خانه مردی بروم که همه امکانات زندگیام از همان اول تأمین باشد اما معتقد بودم که با هم کار میکنیم و زندگیمان را میسازیم. رفتیم حوالی میدان امام حسین(ع) خانهای 47 مترمربعی اجاره کردیم و زندگیمان شروع شد. با اینکه خانهام کوچک بود ولی برای من حکم کاخی را داشت که من ملکهاش بودم. از همان ابتدا میدانستم با چه کسی ازدواج کردهام. یعنی میدانستم شهادت و دفاع از کشور حرف اول روحالله است. حرف شهادت در خانهمان بود ولی فکرش را نمیکردم روحالله روزی شهید شود.❤️
🍃🌹
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
👇👇👇👇👇
🍃 همسر شهید 🌙 :
❣پدرم نظامي است و سال ۱۳۹۱ با روحالله پاي سفره عقد نشستم. زندگيام با او كوتاه بود ولي طعم خوشبختي را با او چشيدم. آنقدر كه خودم را خوشبختترين دختر دنيا ميدانم.💜🌈
❣من ميخواهم پرچمدار راه روحالله باشم. اگر او حسينگونه رفت من زينبوار صبر ميكنم. خانم زينب مرا سرپا نگه داشته است. ياد او مصيبتم را كوچك ميكند. من ديگر آن زينب قبل نيستم. زينبي كه يك جا بند نبود و شور و هيجانش مثالزدني بود. من فرق كردهام. حالا كوهي از مسئوليت بر دوش دارم. مسئوليت من پيروي از راه روحالله است. مسئوليتم رسيدن به تقوايي است كه بتوانم امثال روحالله را پرورش دهم. مسئوليت من حرف زدن از مرداني است كه همه آرزوهايشان را گذاشتند و براي حفظ اعتقادات و ارزشهايشان رفتند. من با روحالله بزرگ شدم و پر و بال گرفتم و با شهادتش به بار نشستم.✨🌿❤️
#شهید_روح_الله_قربانی🌸
🍃🌹
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
👇👇👇👇👇👇👇
📜 دلنوشته همسر شهيد
✨❣هواي دلم ارديبهشتي است. گاهي ابري و گاهي آفتابي است. ياد خاطراتت دلم را گرم ميكند و سرماي فراق تا مغز استخوانم فرو ميرود. چشمان آسمان به جاي من ميبارد. درست مثل همان روز كه اهالي محله تو را روي دستانشان بردند من ايستادهام پشت پنجره. آن روز تمام قد چشم شده بودم. دلم ميخواست از پشت همه پنجرههاي اكباتان نگاهت كنم. خاطرات آن روز پاييزي را هيچ باران بهاري پاك نميكند. خاطرات رفتن تو و ماندن من. من يعني زينب فروتن. عروس ۲۵ ساله روحالله قرباني. شهيد مدافع حرم كه ۱۳آبان ۱۳۹۴ در حوالي شهر حلب سوريه به شهادت رسيد. نامم زينب است و چند وقتی است كه غم از دست دادن همسري مهربان را با توسل به اين نام تاب آوردهام. همسري كه حسين(ع)گونه شهيد شد و من ماندهام كه آيا همچون زينب(س) تاب ميآورم؟💔✨
❣✨آقا روحالله قبل از شهادتت گفتي هر وقت دلم برايت تنگ شد روضه حضرت علي اصغر(ع) برپا كنم، روضه حضرت علي اكبر(ع) بخوانم. گفتي با پدر و مادر و برادر جمع شوم و چه بهتر كه همسايهها هم بيايند با هم روضه بخوانيم قول دادي كه اينگونه آرام شوم. اين چند ماه چپ رفتم و راست آمدم دلم تنگت شد. آمدم و همه را جمع كردم و روضه خوانديم. اما آنقدر دلم تنگت است كه ميخواهم گوشه دلم برايت حسينيهاي علم كنم. هر لحظه روضه بخوانم تا شايد آرام شوم. هواي دلم ارديبهشتي است. گاه سيلاب اشكهايم روي گونههايم شلاق ميزنند و گاه تابش لبخند گرم تو از پشت قاب چوبي همه دلتنگيهايم را ذوب ميكند.
🍃🌹
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com
مولایــم ....
دوباره جمعـه و
ما و دل و چشم انتـظاری ..
قدم بر چشم ما
کی می گذاری؟؟!!
اللّهُمّ عَجّلْ لِوَلیّکَ الفَرجْ
#سلام_امام_مهربانم
صبحت بخیر آقا🌸🍃
🍃🌹
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
خوشا بحال آنان ...
ڪہ در ڪلاس انتــظار
حتی یک جمعه هم غیبت ندارند ...
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🍃🌹
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
🌸💛
°•|حِجابٺ ڪه زِینبے باشَـد نا خـودآگــاهـ یـاوَرِ حُـسِــیـن(ع) خــواهــے شُــد...|•°
🍃🌹
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
✍ #شهید_نوشت
شهید ، شهید می شود
ما مُرده ها هم ، خواهیم مُرد ...
هر آنطور که زندگی کنیم
هم آنطور می رویم ..!
.
شهیدانه زندگی کنیم ..!
#شهید_علی_الهادی_احمد_حسین 💫
🍃🌹
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
⚠️تلنگر
برای رسیدن به خدا, نه کتابی نیاز است نه راهنمایی فقط کافیست:
شعاع مهربانیت را روزبه روز بیشتر کنی ، آنقدر که روزی بتوانی همه را در آن جای دهی, آن وقت تا خدا هیچ فاصله ایی نیست...
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اذان زیبا و غمناک شهید مهدی باکری_ بسیار نایاب👌🏻
یاد شهدا باشیم حتی با یک صلوات🌹
اللَّهمَّےﷺ صَلِّﷺ عَلَىﷺ🍃مُحمَّــــــــدٍ ﷺوآلﷺِ مُحَمَّد🌹
🍃🌹
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
السلام علیک یا صاحب الزمان (عج)
شرمنده ایم کاری برایت نمیکنیم
جز وقت احتیاج صدایت نمیکنیم
جا میزنیم وقت عمل تا که میرسد
ترک گناه محض رضایت نمیکنیم
در باتلاقِ نفس گرفتارتر شدیم
تنها برای اینکه دعایت نمیکنیم
با اینکه دست توست ، شفاء لکل داء
در اوج درد میل شفاعت نمیکنیم
تنگیِ دست ما اثر کاهلی ماست
این دست را دخیل عبایت نمیکنیم
تو روز وشب حمایتِ ما میکنی ولی
ما از تو اِی غریب حمایت نمیکنیم
بد کرده ایم با تو ، دلت را شکسته ایم
و اعتنا به این گله هایت نمیکنیم..
#العجل_یابن_الزهرا....
« اللهم عجل لولیک الفرج »
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
✅ #افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
🕊
🌹شــ🕊ـــهادت
معـراج عـروج عاشقانیست ڪ
از قید جان گذشتند تا براق عشـق❣
آنـان را بہ وادی عدم ڪشاند🌺
و این عدم
یعنی دست یافتن بہ تمام اسرارعالم
▪️تاریخ تولد: 1340
▪️محل تولد: رهنان
▪️تاریخ شهادت: 61/8/10
▪️محل شهادت: عین خوش
▪️زیارتگاه: گلزار شهدای شهر رهنان
#شهید_سید_رضا_فاطمی🌺
#سالروز_شهادتـــــــــــ🌹
🍃🌹
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
#زندگینامه:
سید رضا فاطمی 😍در سال 1340 در یک خانواده ی مذهبی در شهر رهنان به دنبا آمد. ❤️بعد از دوران ابتدایی در بازار مشغول به کار شد و بعد از آن مستقلاَ شروع به کار کرد.
👈 تا اینکه انقلاب خونبار اسلامی به اوج خود رسید.
وی مانند دیگر مردم کارگاه خود را تعطیل کرد وبه صفوف انقلابیون پیوست. 🌺
بعد از پیروزی انقلاب تعالیم نظامی را در مساجد زیر نظر سپاه فرا گرفت، 🌹
سپس به سربازی عزیمت کرد و بعد از شرکت در عملیات شکست حصر آبادان و اتمام سربازی خود از طریق بسیج به جبهه رفت
و در نهایت به آرزوی دیرینه ی خود رسید و به درجه ی رفیع شهـ🕊🌹ـــادت نایل آمد.
#سالروز_شهادت
🍃🌹
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
می گـویند:
شهـدا رفتند تا ما بمانیـم . . .
ولــــی من می گویـم :
" شهـدا رفتند تا ما هم
به دنبالـشان بـرویـم "
آری !
جـامانـده ایـم . . .
دل را بایـد صـافــ کـرد
🍃🌹 #عهـدبـاشهـدا 🍃🌹🕊
این شهداچه دیدن که اینگونه می خند
شادی روح مطهر شهدا #صلوات 🌷
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
🌷 #افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
🕊
🍂
🔻 #خاکریز_اسارت
💢قسمت صد و سی و هشتم:
عاقبت دوستی با دشمنان خدا (۳)
شاید این نوجوون «ا.ج» در یه لحظه گول محبت های ظاهری یه جلاد که دستش به خون بچه ها آغشته بود رو خورد و با او عقد اخوت و دوستی بست و از یه مجاهد صابر تبدیل شد به یه فرد رذل و وطن فروش. مگه میشه دل جای اضداد باشه و محبت و عشق الهی با محبت یه بعثی جلاد در یه جا جمع بشه.
اینه که همواره قرآن و روایات مؤمنین رو از دوستی با کفار و منافقین برحذر داشته و نهی کرده است.
قرآن می فرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَعَدُوَّكُمْ أَوْلِيَاءَ تُلْقُونَ إِلَيْهِم بِالْمَوَدَّةِ وَقَدْ كَفَرُوا بِمَا جَاءَكُم مِّنَ الْحَقِّ... » ممتحنه آیه ۱
ای کسانی که ایمان آورده اید! دشمن من و دشمن خود را دوست نگیرید. شما با آنان طرح دوستی می ریزید، در حالی که آنان نسبت به (دینِ)حقّی که برای شما آمده است، کفر ورزیده اند. .... شما مخفیانه دوستی خود را به آنان می رسانید در حالی که من به آنچه مخفیانه و آنچه آشکارا انجام دهید آگاه ترم و هر کس از شما چنین کند، قطعاً از راه راست گم گشته است.
امروز نیز برخی از افراد و حتی مسئولین گمان می کنند با دوستی با دشمن و در راس اونا آمریکا می تونن اعتماد اونا رو جلب کرده و مشکلات مردم رو با دوستی با دشمن خونخوار حل کنن، غافل از اینکه او می خواد تو نباشی. او بجز نابودی تو و تغییر عقیده ات و دست کشیدن از تمامی عقاید و آرمانهات و نوکری برای او به چیز کمتری قانع و راضی نخواهد شد.
رمز و راز سقوط آقای «ا.ج» در اسارت شاید همین طرح دوستی و اعتماد به دشمن و یه جلاد بی رحم بود که از عرش به فرش به زیر اومد و منفور همه شد.
ادامه دارد ⏪
خاطرات طلبه آزاده
رحمان سلطانی
🍃🌹
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
🍂
🔻 #خاکریز_اسارت
💢قسمت صد و سی و نهم:
همنشینی با دشمن خونی
برای بار دوم از زمانی که اومده بودیم اردوگاه جابجا شدیم. من و چن نفر دیگه از آسایشگاه هفت به آسایشگاه هشت که بغل دستمون بود منتقل شدیم. ناصر جلاد و جاسوس معروف مسئول آسایشگاه هشت بود و حساسیت عجیبی به من داشت. چن بار تنش هایی بین من و اون پیش اومده بود و می دونست من خیلی کله شق و یه دنده هستم. حالا باید همنشین یه همچین موجودی می شدم و از دستوراتش اطاعت می کردم. خیلی سخت بود، ولی چاره ای هم نبود. خیلی مراقبت می کردم گزک دستش ندم که بهونه ای برای معرفی کردنم پیدا نکنه. آدم عجیبی بود. از یه طرف تظاهر به دینداری می کرد و نمازهای طولانی می خوند و بعدش چن دقیقه ای هم مناجات و راز و نیاز می کرد و روزه می گرفت و از طرفی هیچ ابایی از به زیر شکنجه فرستادن بچه های مظلوم و بی پناه نداشت. تعصب عربی عجیبی داشت و اصلا خودشو ایرانی نمی دونست و به عرب بودن خودش افتخار می کرد. از هیچ اذیت و آزاری در حق بچه ها کوتاهی نمی کرد و از همون لحظه اسارت کارش شده بود جاسوسی و خبرکشی برای دشمن و تعداد زیادی رو فرستاده بود زیر شکنجه و خیلی وقتا خودشم کابل بدست می گرفت و شونه به شونه بعثی ها با بی رحمی تموم حتی شدیدتر از عراقیا بچه ها رو می زد. بعثیا هم حسابی هواشو داشتن و هر کسی که نگاه چپی بهش می کرد رو از پوست در میاوردن و تا سر حد مرگ می زدنش.
یه جای اختصاصی برای خودش تو آسایشگاه درست کرده بود و دو نفر هم از افراد زبون و ضعیف النفس رو وردست خودش قرار داده بود که همه کاراشو مثل لباس شستن و غیره براش انجام می دادن و گاهی هم براش خبرکشی می کردن. اسماشون رو هم گذاشته بود سبزلی و زردلی. در حالی که هر اسیر سهمیه غذایی ناچیزی داشت این به تنهایی به اندازه سهمیه چهار پنج نفر برای خودش سوا می کرد و تنها اسیر اون آسایشگاه بود که لپ هاش گل انداخته بود و چاق و تپل بود. وقتی که ما با یه نصفه تیغ ۹ نفر سر و صورت مونو می تراشیدیم و زجر می کشیدیم اون به تنهایی یه دونه تیغ برای خودش ور می داشت و یکی از همون نوکراش کار اصلاح سرشو انجام می داد.
ادامه دارد ⏪
خاطرات طلبه آزاده
رحمان سلطانی
🍃🌹
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
❣ در کربلای یک باید از بین خط دشمن و توپخانه آن، با یک گردان رد می شدیم و به طرف روستای امیرآباد می رفتیم.
❣ ابتدای ستون فقط به بچه سپردند که و جعلنا بخوانید
"وَجَعَلْنَا مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ سَدًّاوَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَيْنَاهُمْ فَهُمْ لَا يُبْصِرُونَ"
باور کنید دشمن کور و کر شد و یک گردان از وسط آنها رد شد و نفهمیدند.
❣ این برخاسته از باور بچه ها بود و موفق شدیم روستا را آزاد و سه شهید تقدیم مکتب اسلام عزیز کنیم.
راوی: پوررکنی
🍃🌹
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo