°•|🌿🌹
#مدافع_حرم
#شهید_حمید_فاطمی_اطهر
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#فرازی_از_وصیتنامه
🍃بسم الله الرحمن الرحیم🍃
◽️شاید بپرسند چرا باید به سوریه و عراق و یا ... رفت و جنگید !؟ در جواب باید گفت:
◽️من مسلمانم و سر تعظیم در مقابل دین فرود میآورم که اسلام آوردن یعنی تسلیم شدن در برابر فرامین و دستورات الهی و با افتخار و با علم شیعه دوازده امامی هستم و ۱۴ معصوم و۱۴ نور پاک و۱۴ قرآن ناطق را روشنگر راه و مسیر تعالی به سوی خداوند میدانم. در این دریای طوفان زده دنیا، ۱۴ معصوم (علیه السلام) کشتی نجاتند و هر کس در این کشتی نجات قرار گرفت به ساحل نجات، خوشبختی و سعادت خواهد رسید.
◽️من پاسدارم و با افتخار این لباس سبز را به تن میکنم؛ من پاسدار انقلاب اسلامی هستم و پاسدار بودنم محدود به جمهوری اسلامی ایران نیست و در هر کجای دنیا مظلوم و مستضعفی باشد که به او ظلم میشود حاضرم این جان ناقابل خود را تقدیم کنم و در دفاع از مظلوم و فرمان امامم فدایی شوم و خونم پای دین، فرامین الهی و فرمان امام سیدعلی خامنهای (حفظ الله) ریخته شود، باشد که مسیری گردد برای آیندگان.
🍃🌹
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
#سیره_شهید 🌷
شناسنامه اش رو دستكاری كرد تا بتونه بره جبهه...
وقت #جبهه رفتن مادرش گفته بود:
"تو هنوز كم سن و سالی نرو جبهه"
اونم جواب داده بود:
"مگه حضرت قاسم چند سال داشت، منم عزیزتر از حضرت قاسم نیستم."
پدر تازه از دنیا رفته بود و مادر اجازه نمی داد كه بره جبهه....
محمدحسن تو خواب دیده بود كه پدرش درب بهشت ایستاده و داخل نمیشه، بهش گفته بود: "چرا وارد نمیشی؟!"
پدر بهش گفته بود: "پسرم منتظر تو هستم."
خوابش رو برای مادر تعریف میكنه و بالأخره رضایت مادر رو میگیره...
عكس جدیدی میگیره و به مادرش میده و میگه:
"مادر این عكس به زودی روی پوستر و سر كوچه و بازار نصب میشه و زیرش می نویسند " شهید محمد حسن جوكار فرزند شعبان "
برای اولین و آخرین بار به جبهه رفت.
تو جبهه رو لباس هاش نوشته بود: #شهید_محمدحسن_جوكار
و وقتی بهش گفته بودن تو كه زنده ای گفته بود:
"من #شهید زنده ام و به زودی به شهادت میرسم."
سرانجام در حالی كه ۱۵ بهار از عمرش نگذشته بود ۱۳۶۱/۲/۱۸ تو عملیات بیت المقدس و تو خرمشهر عزیز بر اثر اصابت گلوله به سر مطهرش به ملكوتیان پیوست.
تو وصیتنامه اش نوشته بود:
"مادر جان! همیشه به تو گفته بودم شهید می شوم، من امانتی هستم از طرف خدا نزد شما و روزی باید پیش او بروم و امروز همان روز است...."
#شهید_محمدحسن_جوکار
🍃🌹
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
🕊 #زیارٺنامہشہـــــداء
°|🌱اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم🌱|°
🍃🌹
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
°•|🌿🌹
#سلام_بر_شهدا
صبح؛
هجوم چشمهای شماست
وقتی ناگهان ؛
در من شعری میشوید
به وسعت طلوع یک زندگی ،
صبح را دوست دارم
وقتی ؛
سرآغازش شما شھیدان باشید...
#ســــــلامــ
#صبحتون_بخیـــــر
#دلاتـــــون_شھـــــدایـــــے
🍃🌹
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
🍂 باز هم جمع بهشتیان، روی زمین
🍃🌹
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
#سالروز_شهادت نوجوانِ #شهید_علی_خاقانی
در سال 1345 در خانواده ای مذهبی در شهر #اصفهان پا به عرصه هستی نهاد.در دوران کودکیش به بیماری سختی دچار شد به طوریکه دیگر امیدی به زنده ماندن او نبود.اما از آنجایی که خداوند می خواست او زنده بماند و روزی علیه ظالمان و مستکبران مبارزه نماید، از بیماری جان سالم به در برد.دوران ابتدایی را با موفقیت گذراند و با ورود به دوران راهنمایی که مصادف با شروع جریانات انقلاب اسلامی بود در تظاهرات شرکت می کرد و در آگاه سازی دوستانش نقش بسزایی داشت.با شروع جنگ تحمیلی با وجود سن و سال کمش عازم جبهه های نبرد شد، تا از خاک کشور دفاع نماید. دفاع از کشور اسلامی و تحصیل در مسلخ عشق از او مردی مقاوم و صبور ساخت. خاقانی سرانجام در تاریخ 1360/8/11در حالیکه 16 سال بیشتر نداشت در جریان #عملیات_محرم خاک خونین #عین_خوش را به خون خویش مزین ساخت و پیکر این نوجوان 16 ساله ایران اسلامی در گلزار شهدای رهنان به خاک سپرده شد .
https://eitaa.com/piyroo
🌹 11 آبان ماه سال 1342، طیب حاج رضایی و حاج اسماعیل رضایی به جوخه اعدام رژیم پهلوی سپرده شدند.
♦️طیب حاج رضایی که روزگاری از بزن بهادرهای تهران بود، شب هنگام در معرض تیر سربازان قرار می گیرد تا به خاطر حمایت از امام خمینی (ع) که آن سالها آرام آرام نهضت انقلابی خویش را گسترده می نمود، تیرباران شود. اما چه می شود که چنین شخصیتی به گفته خودش، ندیده، خریدار امام (ره) می شود؟!
♦️امیر حاج رضایی می گوید:در دادگاه مي گفتند شما دسته راه مي انداختيد و روي علم ها عکس آيت الله خميني را مي گذاشتيد. طيب هم گفت؛ «من هميشه به مراجع تقليد اعتقاد داشتم و احترام مي گذاشتم. قبلاً هم عکس آيت الله بروجردي را مي گذاشتم و حالا هم عکس آيت الله خميني را مي گذارم و باز هم اگر باشم از عکس آنها استفاده مي کنم.» اين چيزهايي بود که من خودم در دادگاه شنيدم. به هرحال شنبه 11 آبان، ساعت 5 صبح اين اتفاق افتاد و اعدام شد.
♦️امیر حاج رضايي درباره اعدام طیب حاج رضایی میگوید : صحنه خيلي بدي بود. ما که در مراسم نبوديم اما آنها جسد را تحويل دادند. وقتي تحويل دادند و جسد را ديدم، بعد متوجه نشدم، چطور من را بلند کردند. چيزي حدود 17، 18 تا گلوله خورده بود و تمام رگ و پي اش زده بود بيرون. يعني بدن تمامش شکافته شده بود و هنوز چشم هايش بسته بود. آن بنده خدا اسماعيل رضايي، افتاده بود و تير خلاص را توي دهانش زده بودند اما عموي من با صورت خورده بود زمين و صورتش هم خون آلود بود که آن تير را به شقيقه اش زدند و گفتند؛ تير خلاص... من خودم آن صحنه را ديدم تا جايي هم که يادم مي آيد، غسال مدام پنبه توي اين سوراخ ها مي کرد. يعني همه جاي بدن سوراخ سوراخ شده بود. يک شمايل شهيد گونه يي داشت. به هر حال من را بيرون آوردند و نفهميدم چه کسي من را بيرون برد. نشسته بودم و مي ديدم که دارند طبق وصيتش در شاه عبدالعظيم کنار مادرش، خاکش مي کنند.
♦️آن روز در دادگاه، طیب رو به سرهنگ نصیری گفت: حرفهای شما درست؛ اما ما تو قانون مشتیگری، با بچه های حضرت زهرا در نمیافتیم. من این سید رو نمی شناسم؛ اما با او در نمی افتم.
https://eitaa.com/piyroo
#وصيتنامه
#شهيد_حسين_هادی
بسم الله الرحمن الرحيم
سلام به پيشگاه حضرت وليعصر (عج) و نايب برحقش روح الله خمينی ...
و با درود و سلام به شهدای راه اسلام و قرآن و خانواده ی معظم آنها.
ای خدای بزرگ، از تو طلب مغفرت دارم. ای خدای دلها و جانها و مكانها توبه ی مرا بپذيرد. پروردگارا آيا خودت نگفتی ادعونی استجب لكم من هم به اين فرموده ی تو لبيك گفته و با سيه رويی دست به دعای عاجزانه برداشته ام به اميد استجابت تو انشاء الله - خدا سخن از جهاد بود می گفتند جبهه ی دانشگاه است. آری اينجا دانشگاه شناخت و معرفت توست. پس بنا به فرموده ی تو و رهبر تو به ميدان آمده ايم تا به تو نزديكتر شويم.
خدايا خداوندا واقعاً محتاج بخشش هستيم. پس از تو می خواهم به بدن پاره ی حسينت به علی اكبر و قاسم و 72 يار باوفای امام مرا درياب مرا درياب مرا درياب.
پدر و مادر عزيزم، اگر من شهيد شدم بدانيد خدا خواسته. آيا كشور مسلمانی كه همه چيزش مورد حمله ی دشمنان اسلام قرار گرفته می شود بدون دفاع گذاشت تا دشمن به ناموس و خاك كشورمان تجاوز كند؛ اين وظيفه ی شرعی است كه چه امام باشد و نباشد بر عهده ی ماست! اين دفاع را انجام دهيم. در ضمن شهادت فوز عظيمی است كه نصيب هركس نمی شود و شما بايد افتخار كنيد.
خواهرم! تو با حجاب خود، حجابی كه پای آن خون شهدای فراوانی ريخته شده باز ادامه دهنده ی راه تمام شهداء از جمله اين بنده ی حقير خدا باش.
https://eitaa.com/piyroo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
#مطلب راز شهادت اولین روحانی مدافع حرم شهید محمد مهدی مالامیری (از شیفتگان و دوستداران شهید جاویدال
#مطلب
راز شهادت اولین روحانی مدافع حرم شهید محمد مهدی مالامیری (از شیفتگان و دوستداران شهید جاویدالاثر ابراهیم هادی) از زبان پدربزرگوارشون🌹
🌟گفت: میخواهم عربی یاد بگیرم، کسی نمی دانست چرا جز خودش و خدا.
🌟پیشنهاد مباحثه به یکی از آشنایان عراقی را داده بود. برای شروع باید متنی را ترجمه می کردند.
🌟محمد مهدی با یک تیر دو نشان زده بود: "سلام بر ابراهیم".
🌟آنچنان تسلطی بر این کتاب داشت و مجذوب ابراهیم شده بود، که گویی خاطرات برای خودش اتفاق افتاده بود و در آخر همینطور هم شد.
🌟در اتاق کارش سلام بر ابراهیمی داشت که با عربی حاشیه نویسی کرده بود.
🌟می خواست خاطرات ابراهیم را برای سوری ها بخواند تا همه بدانند فرمانده ی معنوی او کیست.
🌟به همه گفته بود باید جانانه بجنگیم که حتی اثری از جسم ما نماند تا مردم به زحمت تشییع نیفتند.
🌟درست مثل ابراهیم هادی که آرزوی گمنامی داشت. انگار گمنامی گمشده همه ی مخلصین است.
🌟حالا دیگر کسی از خودش نمی پرسد چرا محمد مهدی در آن محاصره، کنار بچه های مجروح ماند و برنگشت.
🌟مثل ابراهیم، او هم فرمانده نبود و اگر برمی گشت کسی بر او خرده نمی گرفت. اما ماند تا به همه ثابت کند آنچنان که شهدا زنده اند، سیره عملی آنها نیز هنوز راه گشا و کلید سعادت است.
🌟شاید خودش را برده بود به سال ۶۱، والفجر مقدماتی و محاصره در کربلای کانال کمیل.
🌟با خودش گفت مگر عاشق ابراهیم نبودی؟ مگر نمی خواستی مثل او باشی؟ امروز همان روزی است که سالهاست منتظرش بودی، بسم الله
🌟ابراهیم ماند کنار بچه های کمیل تو هم کنار بچه های فاطمیون بمان.
🌟او ماند و معبری زد از بصر الحریر به کانال کمیل.
🌟او محمد مهدی مالامیری ست. نامش را به خاطر بسپار، شبیه ترین شهید مدافع حرم به ابراهیم هادی.
🌟اما تفاوتی هم وجود دارد، اگر کسی دلتنگ ابراهیم شد، کانال کمیلی در قلب فکه هست که در پی او برود، اما رفقای محمد مهدی در فراقش مامنی جز خانه ی پدری اش ندارند !
https://eitaa.com/piyroo
audio_2019-04-19_13-13-44.ogg
543.8K
#صوتی
نحوه آشنایی و عنایت شهید
یکی از شیفتگان و دوستداران شهید جاویدالاثر ابراهیم هادی
پیشنهاد دانلود👌🌹
https://eitaa.com/piyroo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
🍂
🔻 #کتاب
"پاوه سرخ"
نویسنده: داوود بختیاری دانشور
انتشارات : نشر شاهد
اين كتاب زندگينامه داستانى مقاطعى از سرگذشت شهيددكتر مصطفى چمران است كه در سال 1360 در سوسنگرد به شهادت رسيده است. فصل اول با عنوان «قهرمان» به زندگينامه مختصر اين شهيد، فعاليتهاى سياسى در كشورهاى آمريكا و لبنان، بازگشت به وطن پس از 21 سال و قبول منصب وزارت دفاع و نمايندگى مردم تهران در اولين دوره انتخابات مجلس شوراىاسلامى، حضور فعال در مناطق جنگى كردستان، دهلاويه و سوسنگرد و چگونگى مجروحيت و شهادت وى اختصاص دارد.
هشت فصل ديگر كتاب خاطراتى پراكنده و در قالب داستان، از ايام نوجوانى و جوانى و لحظات حضور در كردستان و جبهه هاى جنگ ايران و عراق مى باشد. عناوين اين فصول عبارت است از:
راز يك تومانى، كت پشمى، كلاس شبانه، گلوله هاى 16 آذر، دوست خوب من، پاوه سرخ، معجزه و آخرين نگاه.
جوانمردى و انسان دوستى شهيد در دوران نوجوانى وى/ فعاليتهاىسياسى در 16 آذرماه 1332/ دوران تحصيل و فعاليتهاى سياسى وى در آمريكا/ درگيرى و آشوب در كردستان و حضور مؤثر در كنارنيروهاى مردمى در دفاع از شهر پاوه/ لحظات رزم و حضور وى در منطقه «ابوحميظه» و «سوسنگرد»/ مجروحيت و مقاومت با تمام توان در برابر دشمن ... و لحظات شهادت «چمران» عمده موارد بيان شده در اين كتاب است.
-------------------------------
چكيده
وقتی به دنيا آمد، مادرش دستهايش را به سوی آسمان بلند كرد و با صدای لرزان گفت: «الهی شكرت!»
صورت زيبايی داشت، اسمش را مصطفی گذاشتند. او به سال 1311 در تهران، خيابان 15 خرداد فعلط بازار آهنگران ، كوچه سرپولك متولد شد. تحصيلات خود را در مدرسه انصاريه، نزديك پامنار آغاز كرد و در دارالفنون و البرز دوران متوسطه را گذراند. از 15 سالگی در درس تفسير قرآن مرحوم آيت الله طالقانی در مسجد هدايت و درس فلسفه و منطق استاد شهيد مطهری شركت كرد و مهندسی الكترمكانيك را در دانشگاه فنی تهران گذراند.
🍃🌹
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
دلت که گرفت ،
دیگر منت زمین را نکش..
راه آسمان باز است
نگفته تو را میخواند..
اگر هیچ کس نیست ،
خدا که هست؛
پرهایت را بسوی آسمان بگشا و
در آغوش خدا آرام بگیر...
🍃🌹
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
1_44770166.mp3
6.02M
🌻مداحی زیبا
💠کجایید ای قهرمانان دفاع از حرم
🎤 #سید_رضا_نریمانی
#پیشنهاد_دانلود
https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨 #ببینید | اعتراض شدید رهبر انقلاب خطاب به مسئولان⚠️ چرا اسناد #لانه_جاسوسی را داخل #کتابهای_درسی قرار نمیدهید؟ چرا نمیگذارید نسل جوان ما، نسل جدید ما بفهمد و بداند که آمریکا با اینجا چه کرده و چه توطئههایی زیر سر داشته است؟
https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تصاویر بسیار زیبایی از فرمانده دلیر لشگر ۱۴ امام حسین(ع) سردار شهید حاج #حسین_خرازی😍
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
https://eitaa.com/piyroo