eitaa logo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
4.4هزار دنبال‌کننده
34.3هزار عکس
16هزار ویدیو
133 فایل
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo جهت ارتباط با خادمین شهدا 🌷 خواهران 👇 @sadate_emam_hasaniam @labike_yasahide @shahid_40 کپی بنر و ریپ کانال ممنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹☘🌹☘🌹☘🌹☘ 🔮 تاوان قضا شدن نماز سرباز که بود، دو ماه صبح ها تاظهر آب نمی خورد. نماز نخوانده هم نمی خوابید. می خواست یادش نرود که دوماه پیش یک شب نمازش قضا شده بود. 🌹 شهید حسن باقری یادگاران، جلد چهار، کتاب حسن باقری، ص 8 https://eitaa.com/piyroo
💠 💠 🌸وقتی ابراهیم تسبیح شاه مقصود زیبایی می خرد، یکی از رزمندگان به او می گوید تسبیحت را به من می دهی؟ ابراهیم همانجا تسبیح را به آن رزنمده می دهد چون او به این چیز ها دل نبسته بود و راحت از آن گذشت می کرد ... 🌹شبیه_ابراهیم_باشیم🌹 https://eitaa.com/piyroo
مصداق بارز فرمایش حضرت آقا بود که فرمودند: اول باید خودت را شهید کنی بعد شهیدبشی🕊. 🔹عباس تو مسیر اهل بیت علیهم السلام حرکت میکرد اصلا رمز موفقیت عباس این بود که شاگردی اهل بیت علیهم السلام را کرده بود و تو همین مسیر رشد کرده بود. 🔸یادمه با عباس هر هفته شب‌های جمعه میرفتیم به امامزاده یحیی برای شرکت در مراسم دعای کمیل، صبحهای جمعه دعای ندبه و بعد به نمازجمعه؛ به نماز اول وقت خیلی اهمیت میداد. 🔹خیلی جوان باادب و فهمیده ای بود عباس اهل تفکر بود؛ او خوب راهی را انتخاب کرده بود... راوی: دوست شهید 🌹شهید_عباس دانشگر 🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo
🕊 در سال 1318 در روستای دلفارد چشم به جهان گشود. ایشان در چهار سالگی پدر خود را از دست داد و در 9 سالگی مادرشان دار فانی را ودا گفت و سرپرستی ایشان بر عهده پدر بزرگ و خاله اش بود و در این مدت رنج های بسیاری کشید تا به سن سربازی رسید بعد از اتمام دوران سربازی مدت کمی به کارهای کشاورزی پرداخت ودر سال 1345 تا 1350 در شهرداری جیرفت شروع به کار کرد و در آنجا فعالیت های زیادی داشت و همیشه خودش را مسئول کارهای که بر عهده اش بود می دانست و هرگز به فکر استراحت و تفریح و یا خوشگذرانی خود نبود و بیشتر وقت خود را صرف کارش می کرد . به نقل از یک تن از شهرداران جیرفت که چند جمله ای در مورد شهید صحبت کرده بودند چنین گفتند که مرتضی دلیری آچار فرانسه شهرداری بود و هر جا کاری از شهرداری عقب می ماند دلیری آن را انجام می داد و میتوانم بگویم دلیری شعار نمیداد ولی در عمل همه مسئولیت هایش را انجام میداد و کار چند نفر را در شهرداری انجام می داد . تا جنگ تحمیلی ایران و عراق شروع شد و تصمیم گرفت در جبهه های نبرد شرکت داشته باشد ، که در دوم فروردین ماه سال 1361 برای اولین بار به عنوان یک بسیجی داوطلبانه به جبهه اعزام شد . ایشان در جبهه هم فعالیت های زیادی داشد که امام جمعه آن زمان درباره این شهید فرمودند ایشان بیشتر بدرد جبهه می خورد . شهید دلیری در منطقه فاو عملیات ولفجر 8 در سال 1364 جام شهادت را نوشیدند و به درجه رفیع شهادت نائل آمدند. https://eitaa.com/piyroo
🌸روایت حاج قاسم از شهید«طیاری» در عملیات كربلای پنج، برای سركشی به كانال ماهی رفته بودم. آن قدر آتش سنگین بود كه تصورش غیر ممكن است. چنانچه آنتن بی سیم یك ذره از لبه كانال بالا می زد، حداقل سی تانك همزمان شلیك می كرد. در آن وضعیت، ناگهان فردی روی دژ توجه ام را جلب كرد. «طیاری» با سر باندپیچی شده آن جا ایستاده بود. فكر كردم نكند موجی شده باشد. عجب شجاعتی داشت. اصلاً به تیرهای دشمن اعتنا نمی كرد. ترسیدم طوریش بشود. دستش را گرفتم و او را به درون كانال كشاندم. كمی با او حرف زدم و توجیهش كردم كه دست از آن كارهای خطرناك بردارد. همان جا، گروهانی را به او دادم تا به طرف نیروهای عراقی حركت و ادامه عملیات را دنبال كند. بدون درنگ نیروها را از داخل كانال، به سوی عراقی ها حركت داد. نیروها از كنار دژ حركت می كردند، اما خودش از روی دژ می رفت. طیاری، آن كارها را می كرد تا ترس را از وجود نیروها دور كند و آنها را برای نبردی قهرمانانه آماده سازد. در آن جا جنگ عجیبی در گرفت. تا آن زمان آن طور جنگ جانانه ندیده بودم. واقعاً هیچ وقت توی جنگ، فرماندهی با تهور و شجاعت طیاری ندیده بودم. من در آن جا ندیدم این آدم در مقابل دشمن نیم خیز برود و به گلوله دشمن اعتنایی بكند. در همان عملیات كربلای پنج حاج مهدی طیاری ناجی عملیات، در محدوده لشكر ثارالله بود. خط اول را سه گردان غواص گرفته بودند. اولین گردان عمل كننده پس از غواص ها گردان حاج مهدی بود. آنها می بایست از یك جنگل پانصد متری سیم خاردار، عبور می كردند. كار بزرگی بود. حاج مهدی از ابتدای عملیات، طوری در بی سیم صحبت می كرد كه انگار نه انگار در خط مقدم، میان آتش و خون قرار گرفته است. گویی در خیابان های جیرفت مشغول حرف زدن و شوخی كردن است. ذره ای ترس و نگرانی در وجودش درك نمی شد. چنان سرعتی در پیشروی داشت كه تصورش برای انسان دشوار بود. ما در خط مقدم درگیر بودیم و ذهن مان در آن جا بود كه ناگهان حاج مهدی طیاری از پشت بی سیم اعلام كرد، من از كانال ماهی گیری عبور كردم. من آن طرف كانال بودم. اشك در چشمان همه جمع شده بود. باور كردنش بسیار دشوار بود به طیاری گفتم: خوب، دیگر جلو نرو... https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نیم ساعت قبل از کارهای خودش را با اذان هماهنگ میکرد که مبادا از خواندن اول وقت جا بماند. اضطراب نماز اول وقت همیشه در چهره اش نمایان بود. 🌷شهیدمدافع حرم سیدسجاد طاهرنیا https://eitaa.com/piyroo
🌹شهید مدافع حرم احمد مکیان ♻️تولد و دوران کودکی شهید مدافع حریم ولایت، حافظ کل قرآن، حجت‌الاسلام شیخ احمد مکیان در سال 1374ش در شهرک طالقانی بندر ماهشهر دیده به جهان گشود. آن‌ها اصالتاً اهل آبادان بودند و پدرش از روحانیون معروف شهر آبادان بود. مادر شهید از دوران کودکی پسرش می‌گوید: «پسرم احمد، از همان سه سالگی بدون هیچ آموزش و تنها با شنیدن صدای پدر در وقت خواندن نماز، قادر به خواندن نماز شد. او بسیار زرنگ و باهوش بود؛ به‌طوری که در هفت سالگی 17 جزء قرآن را حفظ کرد. او تنها حافظ نبود، بلکه در معنا و مفاهیم آیات و روایات غرق می‌شد.» احمد به واسطه علاقه‌اش به علوم دینی، خیلی زود راه پدر عالمش را انتخاب کرد. ابتدا حدود دو سال در حوزه بندر امام خمینی تحصیل و پس از آن به همراه خانواده‌اش به قم مهاجرت کرد. او در مدرسه امام رضا علیه‌السلام که مخصوص حافظان قرآن است، به ادامه تحصیل مشغول شد. 🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo
بعضی‌ها پنـجشنـبه که می‌شود هوایی روزهای وداع می‌شوند ... به یاد آخرین نگاه از آنها که رفتند تا بمانیم ... پنجشنبه های دلتنگی ... 🌷 یاد با صلوات🌹 https://eitaa.com/piyroo
« امروز تمام مزدوران و طاغوتیان به مقابله با انقلاب‌اسلامى پرداخته‌اند در رأسِ آن به تعبـیر امــام ، شیطان‌ بـزرگ آمریـکا و به دنبال او تمــامى وابستـگان دیگــرش ... پس از خـدا غافـل نشـوید ، که پشیمانى سودى ندارد و ما بایـد به تعبیر امـام تکلیـف را عمـل کنیم اگر توانستیم پیــروز مى‌شویم و اگر کشته هم بشویم شهیـد هستیم و این نیز خود پیــروزى است.» https://eitaa.com/piyroo
باز هم آمد شب‌جمعہ‌پریشانم‌حسین داغ‌دوری‌از‌حرم‌افتاده‌برجانم‌حسین😭 عکس‌این‌شش‌گوشہ‌بی‌حد بردلم‌آتش‌زده😔 از کرم آبی بریز بر قلب سوزانم حسین💔 https://eitaa.com/piyroo
شب های جمعه هر کس شهدا را یاد کند شهدا او را نزد اباعبدالله (ع) یاد خواهند کرد. ▫️نثار تمام خادمین شهدای سفر کرده صلوات🌷 https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
در سال ۱۳۴۶در خانواده ای ، مذهبی کشاورز و زحمتکش در روستای خاصی آباد(سوری) رومشگان دیده به جهان گشود و در سایه تربیت های مذهبی و اسلامی خانواده رشد نمود، بیش از سه سال از عمرش نگذشته بود که از نعمت پدر محروم گشت، سردار شهید از بدو کودکی تا سنین نوجوانی با شرکت در مجالس مذهبی و هئیت های عزاداری عشق و علاقه بی وصف خود را نسبت به اسلام، ائمه اطهار و سالار شهیدان کربلا، حسین ابن علی(ع) به اثبات رساند و در محرومیت های اجتماعی آن زمان بزرگ شد.سردار شهید با شکوفایی انقلاب اسلامی به شهر کوهدشت آمد و باشرکت در اجتماع های مذهبی جوانان این شهر و فعالیت در پایگاه های مقاومت در مسیر این حرکت بزرگ الهی قرار گرفت و عشق به شهادت و ایثار و فداکاری در راه مکتب حسینی(ع) در تکاتک سلول هایش رسوخ نموده، با فروزان شدن آتش جنگ تحمیلی وارد واحد بسیج مستضعفین سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شهرستان کوهدشت گردید و پس از یک سال خدمت در واحد بسیج به جبهه های حق علیه باطل شتافت که در جریان یکی از عملیات های قوای اسلام  با اصابت ترکش جراحت برداشت. پس از بهبودی به کردستان عزیمت نمود که بیش از یک سال در آن دیار خونین مردانه جنگید و پس از آن به جمع سپاه پاسداران پیوست و قبای سبز شهادت بر تن کرد و بار دیگر به جبهه های حق علیه باطل شتافت و به عنوان قائم مقام گردان ذوالفقار لشکر ۵۷ حضرت ابوالفضل(ع) شروع به فعالیت نمود و کوله بارش را برای زیارت اباعبدالله الحسین(ع) مهیا ساخت.  او در سحرگاه روز ۲۸/۲/۱۳۶۵در منطقه عملیاتی حاج عمران پروانه وار گرد شمع حسینی(ع) رقصان در جشن پایکوبی عاشورا، مردانه امام مظلوم بسان اصحاب گرانقدر ابا عبدالله قلب گرم و پر آهنگش اماج ترکش های سوزنده یزیدیان زمان قرار گرفت و از این خاک پست و دون تا فلک، تا باروری نهال آرزوهایش و تا آنجایکه چشم انسانها بدان نخواهد رسید، بر اوج رفت و به خیل شهیدان مظلوم کربلا ایران پیوست. 📜فرازی از وصیت نامه سردار شهید حمید سوری (معاون گردان ذوالفقار –  لشگر ۵۷ حضرت ابوالفضل لرستان) اگر خدا آن چیزی را در جنوب و غرب سراغش می گشتم نصیبم کرد و آن چیزی که می دانم به دست آوردنش خیلی مشکل است، اگر آنرا به دست آوردم کوله ام با لباس های جبهه که همراهم بود آنها را جمع آوری کنید و در کوله ام بگذارید، بگذارید تا زمانیکه رزمندگان پرتوان اسلام راه کربلا را باز کردن آن وقت هرکس توانست کوله این حقیر را به کربلا ببرد و در آنجا بگویید یا ابا عبدالله الحسین(ع) این کوله مال کسی بود که می خواست یا در راه تو شهید، یا تو را زیارت کند. اما در راه تو شهید شد و نتوانست به زیارت شما مشرف شود ولی درخواست شفاعت برای آخرت می خواهد. و این توشه او در راه آمدن به زیارت شما بود. اما یک مسئله بسیار مهم (اگر شهید شدم) از دوستان و برادرانم می خواهم به جای پیراهن سیاه به مدت چهل روز پیراهن سفید برای این حقیر بپوشند، جز یک نفر و آن هم خواهرم دیگر هیچ کس حق ندارد سیاه بپوشد، و مسئله دیگر اینکه مرا با لباس مقدس سپاه به خاک بسپارید. در کوهدشت پایین قبر شهید محمود رضایی https://eitaa.com/piyroo
طبق روال شــبانه هر بزرگواری 14 صلوات به نیابت از جهت تعجیل در فرج آقا امام زمان «عج» و سلامتی رهبر عزیزمان شفای همه بیماران عاقبت بخیری شما عزیزان .... » اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم 🌸 ســـلام و صــلوات خــدا بر شـــهدا و امام شـــ.❤️ـــهدا 🕊ســـلام بـر شــــ🌷ــهید‌ ا https://eitaa.com/piyroo