eitaa logo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
4.4هزار دنبال‌کننده
34.3هزار عکس
16هزار ویدیو
133 فایل
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo جهت ارتباط با خادمین شهدا 🌷 خواهران 👇 @sadate_emam_hasaniam @labike_yasahide @shahid_40 کپی بنر و ریپ کانال ممنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸 سال1338 در تهران متولد شد. نبوغ و استعداد مهدي باعث شد كه او در اوان كودكي قرآن را بدون معلم و استاد ياد بگيرد (آنچه در ادامه می‌خوانید بخشی از مصاحبه با همسر شهید مهدی زین‌الدین، خانم منیره ارمغان، است:)👇👇👇 🌸من آخرين بچه از شش بچه‏ي يک خانواده معمولي بودم. مادرم هواي بچه‌هايش، مخصوصاً ما دخترها، را زياد داشت. سعي کرد که ما تا ديپلم گرفتن راحت باشيم و به چيزي جز درسمان فکر نکنيم، آن هم در قم آن زمان که تعداد کمي از دخترها ديپلم مي‌گرفتند. 🌸خرداد سال شصت و يک خانواده زين‌الدين، مادر و يکي از اقوامشان، به خانه ما آمدند. از يکي از معلم‌هاي سابقم خواسته بودند که دختر خوب به ایشان معرفي کند. او هم مرا گفته بود. 🌸آمدند شرايط پسرشان را گفتند که پاسدار است. بعد هم گفتند به نظرشان يک زن چه چيزهايي بايد بلد باشد و چه کارهايي بايد بکند. با من و خانواده‌ام صحبت کردند و بعد به آقا مهدي گفته بودند که يک دختر مناسب برايت پيدا کرده‌ايم. 🌸 قرار شد آن‌ها جواب بگيرند و اگر جواب ما  "بله" است جلسه بعد خود آقا مهدي بيايد.😍 🌸در اين مدت پدرم رفت سپاه قم پيش حاج‌آقا ايراني. گفته بود چنین شخصی آمده خواستگاري دخترم. مي‌خواهم بدانم شما شناختي از ايشان داريد⁉️  🌸او هم گفته بود که مگر در مورد بچه‌هاي سپاه هم کسي بايد تحقيق بکند؟ پدرم پيغام داد خود آقا مهدي بيايد و ما دو تايي با هم حرف بزنيم .ديگر همه خانواده‌مان سر اصل قضيه ازدواج ما موافق بودند. 🌸 مردها معمولاً در اين کارها آسان‌گيرتر هستند. ايرادهاي مادرم را هم خوشرويي و تواضع آقا مهدي جبران مي‌کرد . 🌸مادرم مي‌گفت: «چه طور مي‌شود دو هفته منير را بگذاريد و برويد جبهه⁉️» او مي‌گفت: «حاج خانم ما ، صلوات بفرستيد😍.» و همه چيز حل مي‌شد. مادرم مي‌خنديد و صلوات مي‌فرستاد. 🌸داماد به دلش نشسته بود. مراسمي در کار نبود . لباس عقدم را هم خواهرم آورد .بعد از عقد رفتيم حرم. زيارت کرديم و رفتيم گلزار شهدا ، سر مزار دوستان شهيدش. آن شب يک مهماني کوچک خانوادگي براي آشنايي دو فاميل بود. براي من آن روزها بهترين روزهاي زندگيم بود . فرداي همان روز که عقد کردیم او رفت جبهه. https://eitaa.com/piyroo
. . ✂️ عاقبت نوبت ما رسید. به دستور حاجی امینی، دوان دوان و سراسیمه به طرف خاکریز مقابل حرکت کردیم. درطول مسیر، با شنیدن صدای ته قبضه شلیک خمپاره، خود را به سینه کش خاکریزی می چسباندیم که درجهت موازی آن می دویدیم. پس از هر انفجار، دوباره بلند می شدیم. سرانجام با هر زحمتی بود، جاده را طی کردیم و به خاکریز دوجداره رسیدیم. فاصله میان دوخاکریز، از جنازه هایی پربود که وضع ناخوشایندی داشتند. حالت افتادن آنها حکایت از جنگ تن به تن در شب های قبل داشت. باعجله در... . 🔹 🔹۲۷بعثت. . جلد سوم: ۷۲۰صفحه |۷۵۰۰۰تومان (قیمت هرجلد۷۵۰۰۰تومان) 🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo
در سوریه جواد فرمانده یک تیپ بود، 48 ساعت داعشی‌ها در محاصره بودند، دید یک تانڪر آب داره براے داعشے ها میرود، جواد دستور داد ڪسے تیراندازے نڪنه، گفت: اجازه بدهید ٫، آب به داعشی‌ها برسه، گفتم: آقا جواد اگر آب برسه ڪار ما مشڪل میشه، گفت: توڪل بخدا، ما با آنها مثل انسان و طبق دستور اسلام برخورد می‌ڪنیم، در درگیرے فردا توانستیم منطقه را فتح ڪنیم. جواد قبلا یڪبار زخمے شده بودند و بطور وحشتناک ماشینش داغون شد، به برادرش محمدرضا بعدا گفته بود آخرین لحظه ڪه ماشین منفحر شد چشم‌هاے زهرا را یادم آمد به همین خاطر و همین تعلق خاطر برگشتم، به خان طومان حمله شد جواد سریع خودش را رساند گرسنه و تشنه، دوباره برگشت، حتے آب و غذا نخورد، یک تیر به شش و یک تیر به پایش می‌خورد، تشنه و گرسنه مانند مولایش شده بود، آخرین ذڪرش سه تا یا حسین بود، حتے از پیڪرش هم می‌ترسند تڪفریها آنقدر تیر بهش میزنند ڪه سر از بدنش جدا مے شود، بدنش را جابه جا می‌ڪنند و چند سال مفقود می‌شود. 🌷شهید جواد الله‌ڪرم🌷 https://eitaa.com/piyroo
🔴 اگر شما کم رنگ شد سر مزار من نیایید ‼️ 👈شهید مدافع حرم «مجتبی بابایی‌زاده»: چه زیباست سیاهی چادر شما، نمی‌دانم این چه حسی بود که چادر شما به من می‌داد اما می‌دانم که با دیدن آن امید، قوت قلب و آبرو می‌گرفتم. 🌹 باور کنید چادر شما نعمت است، قدر این نعمت را بدانید که به برکت مجاهدت حضرت زهرا (س) بدست آمده است.✨ امیدوارم که هرگز رنگ سیاه چادر شما کم رنگ و پریده نشود☝️ و خدا نکند که روزی حجاب شما کم رنگ و کم اهمیت شود که اگر خدای ناخواسته این چنین شود اصلا دوست نمی‌دارم به ملاقات من سر مزار بیایید.❗️ [ اݪلّہُمَـ عَجِّݪ ݪِوَݪیڪ اݪّفرج] https://eitaa.com/piyroo
در اکثر رست ها و حیطه هاتخصص داشتم😎تک تیرانداز بودم و علاوه بر فعالیت تو گردان های امام حسین و امام علی ع مربی نظامی هم تو سلاح های سنگین و سبک و تاکتیک و جنگ شهری و تخریب و..بودم اهل ورزش هم بودم مربی شنا و غواصی دفاع شخصی ،صخره نوردی و...فوتسال و راگبی و... معتقد بودم باید اونقدر توانمند باشم که در هر زمینه ای که نظام و اسلام نیاز داره بتونم موثر واقع بشم بله رفقابسیجی باید همه فن حریف باشه و خستگی ناپذیر ✌️ با شرایطی که برای سوریه پیش اومده بود اروم قرار نداشتم یک سال برای اعزام تلاش کردم و سرانجام موفق شدم💪 ۹اسفند ۱۳۹۴بود که راهی نبرد با کفار شدم سوریه با اسم کمیل منو میشناختن و جز نیروهای اطلاعات شناسایی بودم مثل پدر عزیزم که در دوران دفاع مقدس این وظیفه رو داشتن 🌹شهید صادق عدالت اکبری 🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱ تیرماه (حسین ذاکر) گرامی باد. ⚘ ولادت: ۱۳۶۴/۱۰/۱۲ شهادت: ۱۳۹۴/۴/۱ درعا، سوریه . 🔸کارمند امداد توضیح داده بود که ۲ خانواده و ۳ یتیم تحت پوشش و حمایت مالی? علی آقا بودند. یعنی علی مجموعا" #۸یتیم را سرپرستی می‌کرد. 🔹تازه بعد از یک عمر زندگی با فهمیدم که درآمدهایش? را کجا خرج می‌کرده و من که بودم نفهمیدم علی چه کار می‌کرد! 💥یک به تمام معنا بود 🔸پدر شهید مدافع حرم علی امرایی می‌گوید پس از فرزندم کم‌کم متوجه کارهای خیر او شدیم و حتی فهمیدم سرپرستی چند کودک را برعهده داشته و از او به عنوان «کم‌سن‌ترین خیّر» تقدیر شده‌بود. https://eitaa.com/piyroo
خواب را دیده بود حضرت از مبارڪ بیرون آمد و خطاب به او فرمودند🌿: توهم مال این نیستی خودت راصاف ڪن، اعمالت راصاف ڪن بیا پیش ما...🕊🌺 : 🔹به زیارت غریب کربلا بروید و سلام مرا به آقا برسانید و بگویید ارباب غریبم دلم برایتان تنگ شده بود 🔹که بیایم ، ولی دیدم که در حال حاضر پاسبانی از حریم خواهر و دخترتان بر من واجب‌تر است و به همین دلیل نتوانستم به پا بوسی شما بیایم ... 🌷 https://eitaa.com/piyroo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
۱ تیرماه #سالروز_شهادت #مدافع_حرم #شهید_علی_امرایی(حسین ذاکر) گرامی باد. ⚘ ولادت: ۱۳۶۴/۱۰/۱۲ شهادت
شهید مدافع حرمی که به جای سردار سلیمانی ترور شد... آن روز دشمن برای ترور حاج قاسم سلیمانی کمین کرده بود. اما علی مورد هدف موشک قرار می‌گیرد، گویی تقدیر بر این بود که علی برود و فرمانده ۴ سال دیگر در این میدان نقش آفرینی کند. شهید مدافع حرم، سال ۱۳۶۴ در شهرری به دنیا آمد. فرزند چهارم غلام‌رضا بود. در رشته کامپیوتر دیپلم گرفت و در همین رشته در دانشگاه ادامه تحصیل داد. فرماندهی پایگاه بسیج مسجد سیدالشهدا(ع) را بر عهده داشت. در همان سال‌ها مسئولیت کاروان اردوهای راهیان نور و کاروان‌های زیارتی قم و جمکران را بر عهده داشت. از نیروهای مستشاری سپاه در سوریه بود. در سوریه نام جهادی «حسین ذاکر» را انتخاب کرده بود، در تاریخ اول تیرماه سال ۱۳۹۴ مصادف با پنجم ماه مبارک رمضان بر اثر اصابت موشک به خودرو در شهر درعا با زبان روزه در سن ۳۰ سالگی به شهادت رسید. پیکر علی نه سر داشت نه چندان بدنی. به آرزویی که از نوجوانی دنبالش بود رسید. از پیکر مطهرش یک دست و پاره‌هایی از بدن بازگشت. همان دستی که همیشه یک دستبند به نام زیبای یا ام البنین(س) به آن می‌بست. آن را با کفن متبرکی که از کربلا آورده بود و سال‌ها در خانه جلوی چشممان بود، کفن کردند و یک مهر تربت در کفنش گذاشتند. پیکر علی به همراه شهیدان حسن غفاری و محمد حمیدی در شهرری تشییع و نماز آنها با حضور خیل عظیم مردم روزه‌دار در حرم حضرت عبدالعظیم(ع) خوانده شد و بعد جمعیت به سمت بهشت زهرا(س) حرکت کردند. https://eitaa.com/piyroo
دلم برای حرم حضرت رقیه (ع) و حضرت زینب (ی) خیلی تنگ است. به این سفر می روم چون نیاز است الان در آنجا باشم. به خاطر آرامش دل حضرت زهرا (س) و امیرالمومنین (ع) و امام حسین (ع) و امام حسن (ع) و حضرت عباس (ع) به سوریه رفتم تا به حضرت زینب (س) ثابت کنم که «کلنا عباسک یا زینب (ع)».  حمد و سپاس پروردگار هر دو عالم و سجده شکر به درگاهش که مدیون حسین بن علی (ع) هستم و تمام زندگیم را از او دارم چون خواست تا این گونه او را زیارت کنم، همانند خوابی که دیدم امام حسین (ع) از ضریح بیرون آمد و گفت تو هم مال این دنیا نیستی و در آخر هم من رو سیاه را خرید پس گریه و زاری معنا ندارد چون به وصال عشقم رسیدم. 🔸️*علی وصیت کرده بود که پیکرش در سوریه به خاک سپرده شود، اما برای برخی این سؤال پیش آمد که چه اتفاقی افتاد که برگشت. علی به همراه شهیدان حسن غفاری و محمد حمیدی پنجم ماه مبارک رمضان، ساعت ۱۱ صبح با زبان روزه آماده مأموریت شدند. علی آقا مرتباٌ به دوستانش می‌گفت: «من امروز به شهادت می‌رسم و شب بعدی درمیان شما نیستم.» آن روز دشمن برای ترور حاج قاسم سلیمانی کمین کرده بود. قرار بود که حاج قاسم ابتدا از آن معبر عبور کند ولی به فاصله یک ساعت علی و شهید غفاری و حمیدی که در خودرو پر از مهمات و سلاح‌های انفجاری سوار بودند، زودتر از معبر مورد نظر عبور می‌کنند و مورد هدف موشک قرار می‌گیرند. 🔸️*بعد از یک ساعت که خود سردار با همراهانش به محل شهادت بچه‌ها می‌رسد، خیلی متأثر می‌شود و به گفته هم‌رزمان شهید خیلی گریه می‌کند. حاج قاسم دست علی آقا را از روی انگشترش شناسایی کرد و با وجود اصرار اطرافیان، خودش پیکرهای ارباٌ ارباٌ شده را جمع کرد. به همین دلیل بخش زیادی از بدن علی همانند وصیتش همانجا در خاک سوریه باقی ماند. بعداٌ دوسه بار به خواب خانواده آمد و گفت: «قرار نبود این دست هم برگردد ولی برای نشانه یک دستم برگشت.» بعداٌ که حاجی هم شهید و دستش از بدنش جدا شد، "روضه دست" دوباره برای ما زنده شد. https://eitaa.com/piyroo
سال ۶۴ در طلاییه مجروح شد. زمانی که خانواده به عیادتش رفتند ، پدر که همیشه نگران خانواده و فرزندان او بود گفت خدا را شکر تو دیگر مجروح شدی و به جبهه نمی ‌روی. محمدصادق در جواب پدر لبخندی زد و گفت ، اگر شما به همراه من به جبهه بیایید و معجزات و معنویتی که در جبهه هست را ببینید دیگر این حرف را نمی ‌زنید و ادامه داد ، این بار پایم را در جبهه جا گذاشتم ، و برای آوردن آن باید بروم. با آن وضعیت به جبهه برگشت. معاون لجستیک تیپ الهادی بود که در ۶۶/۱۲/۲۲ در منطقه دربندیخان (ارتفاعات بالامبو) و در عملیات والفجر ۱۰ براثر برخورد ترکش خمپاره به درجه رفیع شهادت نائل آمد... 📕 ستارگان خاکی 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 https://eitaa.com/piyroo 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🕊 سفره‌داری «شهید مدافع حرم 🌹شهید شاهرخ دایی‌پور» 🔰حاج ناصر ظهیری که خود نیز در یک ماموریت همراه شهید دایی‌پور در سوریه بوده است؛ شاخص‌ترین ویژگی او را مهربانی و برخورد برادرانه با نیروها می‌داند و در خاطره‌ای بیان می‌کند: اهل سفره‌داری بود. گاهی که پشتیبانی لازم به رزمنده‌ها نمی‌رسید، به شهرهای اطراف می‌رفت و با هزینه شخصی، برای نیروها غذا و خوراکی تهیه می‌کرد. سوری‌های آن مناطق هم وضع بدی داشتند و همیشه هوای آن‌ها را هم داشت و برایشان غذا و مایحتاج غذایی تهیه می‌کرد. این اخلاق رسیدگی به نیروهای زیر دست را در زمان جنگ هم داشت. 🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo
خاطره ای از برادر شهیدم یکبار که از موضوعی ناراحت بودم و از آن رنج میبردم،😔 آقا ابوالفضل به من گفت داداش دو_رکعت نماز بخون تا آرام شوی،😊 گفتم آخه... گفت بخون منم خواندم و بهتر شدم☝️ این قضیه گذشت تا روزی که آقا ابوالفضل را به من دادن حالم خیلی خراب بود که به یاد پند برادرم افتادم و دو رکعت نماز خواندم و آرام شدم .💔 ۹۵ مدافع حرم 🌹شهید ابوالفضل راه چمنی 🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹کلیپ زیبای سردارشهیدحاج قاسم سلیمانی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🕊 🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo
طبق روال شبانه هر بزرگواری 14 صلوات به نیابت از شهید مدافع حرم محمد حمیدی🌷 جهت تعجیل در فرج آقا امام زمان «عج» وسلامتی رهبر عزیزمان، شفای همه بیماران و عاقبت بخیری شما عزيزان 🌸اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🌸 دعای فرج سلام و صلوات خدا بر شهدا و امام ش❤️هدا 🌹شهید محمد حمیدی 🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo
: ای حسین! در ڪربلا، تو یڪایڪ شهدا را در آغوش مے‌ڪشیدی، مے ‌بوسیدی، وداع مے‌ڪردی.. آیا ممڪن است هنگامے ڪہ من نیز بہ خاڪ و خون خود مے‌غلطم، تو دست مهربان خود را بر قلب سوزان من بگذاری و عطش عشق مرا بہ تو و بہ خدای تو سیراب ڪنی؟ قسمتی از یک دلنوشتہ شهید دڪتر مصطفی چمران 🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا