eitaa logo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
4.3هزار دنبال‌کننده
35.1هزار عکس
16.4هزار ویدیو
133 فایل
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo جهت ارتباط با خادمین شهدا 🌷 خواهران 👇 @sadate_emam_hasaniam @labike_yasahide @shahid_40 کپی بنر و ریپ کانال ممنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
🌿دوستےها تو‌ جبھه ؛ ‌طورے بود‌ ڪه‌ از میون‌ گلوله ها همدیگه‌ رو‌ بیرون‌ مے‌ڪشیدن سعے ڪنید‌ دوستانے داشته باشید ڪه‌ همدیگه‌ رو از گناه نجاتـــــ بدید . . . ! 🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo
🎇🎇🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇🎇🎇 💠و درود خدا بر او فرمود: فقيه كامل كسی است كه مردم را از آمرزش خدا مايوس نكند، و از مهرباني او نوميد، واز عذاب ناگهانی خدا ايمن نسازد. 📒 🎇🎇🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇🎇🎇 💠و درود خدا بر او فرمود: همانا اين دلها همانند بدنها افسرده می شوند، پس برای شادابی دلها، سخنان زيبای حكمت آميز را بجوييد. 📒 🎇🎇🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇🎇🎇 💠و درود خدا بر او فرمود: بی ارزش ترين دانش، آنچه كه بر سر زبان است، و برترين علم، آنچه در اعضا و جوارح آشكار است. 📒 🎇🌹🕊 🎇🌿🌹 🎇🎇🎇🎇
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻 🌻 🌟 اینقدر عصبی شده بودم که هر چی توی فکرم تلبنار شده بود ریختم بیرون. _دوستای من صد تا دوست پسر دارن خونواده اشون اینقدر بهشون گیر نمیدن. اونوقت من که سرم دنبال کار خودمه اصلا تو این نخا نیستم شما اینقدر بم گیر میدین. به خدامن بچه نسیتم دیگه اینقدر عقلم می رسه. برای من شخصیت وآبرو نذاشتین. هر جا می ریم یکی تون داره به من چشم غره می ره .هر وقت می گم دیگه این بار کار بدی نکردم بازم یه بهونه برا سرزنش و توبیخ پیدا می کنین. هیچ پدرو برادری ندیدم مثل شما اینقدر بچه و خواهرشو کوچیک کنه. دیگه به هق قق افتاده بودم. توی خودم جمع شدم و تا خونه گریه کردم. هیچ کس حرفی نزد. واقعا اینقدر بهم فشار اومده بود که اگه گریه نمی کردم حتما می مردم. ابا که ماشین و نگه داشت سریع پیاده شدم و بدون هیچ حرفی رفتم طرف اتاقم. دلم می خواست دیگه هیچ وقت هیچ کدومشون و نببینم. احساس اضافه بودن بهم دست داده بود. در اتاقم و بستم و قفلش کردم. با همون لباسا خزیدم زیر پتوم.گوشی مو در اوردم و به آنی اس ام اس دادم. _آنی خوابی؟ چند دقیقه بعد جواب داد: _بودم. ولی تو مسخره بیدارم کردی. _بزنگم؟ _چه مرگت شده نصف شبی؟ _آنی حالم خوب نیست 🌻 🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻 🌻 🌟 بجای اس ام اس خودش زنگ زد. _ترنج چی شده؟ صدام از گریه دورگه شده بود. _نمی دونم فقط دلم میخواد صبح که از خواب بیدار میشم تنها باشم. دلم می خواد دیگه هیچ کدموشونو نبینم. سرم زیر پتو بود و آروم آروم گریه میکردم. _خوب چی شده باز؟ _هیچی همون گیردادنای همیشگی. من نباشم نمی دونم اینا چه جوری صبحشون شب میشه. _فکر کردم الان رفتی مهمونی ترکوندی اومدی. پوزخندم زدم. _آره جات خالی بود. اینقدر خوش گذشت که نگو. _محلت نذاشت؟ _نمی دونم یه کارایی می کرد سر در نمی آوردم. دیگه حوصله ارشیارم ندارم. _چی میگی تو ترنج. بی خیال بابا. مثل من باش هر چی میگن بگو چشم باز کار خودتو بکن. _من میگم چشم و کاریو که خواستن میکنم ولی بازم گیر میدن. _اصلا اون موضوع و بی خیال شو. بگو ببینم ارشیا چکار کرد وقتی دیدت؟ _شک دارم منو دیده باشه. _یعنی هیچ فرقی نکرده بود با قبل؟ اشکم و با دست پاک کردمو گفتم: _نمی دونم هیچ وقت اینجوری رسمی خونه شون نرفته بودیم 🌻 🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻 🌻 🌟 بعد که از رفتار ارشیا تعریف کردم.. آنی مثل یک متخصص گفت: _ببین وقتی یه پسری برا یک دختری غیرتی بازی در میاره یا هواشو داره یعنی با بقیه واسش فرق داره. یک کم امیدوار شدم. _راس میگی؟ _معلومه. _ولی ارشیا خیلی هم به من توجه نکرد. _باشه دیونه مگه نمی گی سینا رو از روبروی شما بلند کرده _چرا ولی شاید بخاطر آتنا باشه. _فکر نکنم. اینکه فهمیده ناراحت شدی چی؟ _نمی دونم. _ولی من می دونم. این ارشیا خان دلش پیش این ترنج خوشکل خودمون گیر کرده. لبم و گازگرفتم. _تو اینجوری فکر میکنی؟ _اهوم.حالا من باید چکار کنم. شاید تا ابد حرفی نزنه. _خوب باید یه جوری بش حالی کنی. _یعنی چکار کنم؟ 🌻 🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
39.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 روایتگری شهدایی قسمت 1032 میشود یعنی... این ها همه در من تعبیر شود یک عمر سلام داده ام به تو حسین فقط همین امید من است که شبیه قدرت الله کلام آخرم این باشد 👇 اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ الْحُسَیْنِ https://eitaa.com/piyroo