🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻
🌼🌻
🌻
#رمان_مذهبی🌟
#نسیمعشق
#پارت_559
شهرزاد کوتاه نیامد و گفت:
_اول می خواستم همین کار و بکنم ولی اینجا رو یکی از آشناهای بابا معرفی کردن برای همین من فکر می کردم
مطمئنه.
ترنج کلافه گفت:
_من حاضر نیستم سابقه کاریم رو خراب کنم. گفتم که دوست دارین جای دیگه سفارش بدین.
ماکان زیر چشمی به ترنج و بعد هم شهرزاد نگاه کرد و برای اینکه بی طرفی خودش را حفظ کند تا زیاد هم شهرزاد
را از خودش نرنجاند و ان ژست ها و حرف ها را به باد ندهد رو به شهرزاد گفت:
_ترنج خواهرم رشته گرافیک هستند.
نفس شهرزاد که انگار برای مدتی حبس شده بود آزاد شد ماکان تمام حالات او را زیر نظر داشت با همان لبخند اغوا
کننده به شهرزاد نگاه کرد و به ارشیا ارشاره کردو گفت:
_ایشون هم دوست بنده همسر ترنج جناب مهرابی فوق لیسانس هستن در همین زمینه از دانشگاه تهران.
شهرزاد نگاه موشکافانه ای به ارشیا و ترنج انداخت و اندکی سرش را تکان داد.
داشت بررسی می کرد آیا این دو تا به هم می آیند یا نه. و با خودش فکر کرد مردی مثل ارشیا چرا باید دختری با تیپ ترنج ازدواج کند و اصلا چرا باید
ماکان همچین خواهری داشته باشد.
یک لحظه با خودش گفت نکند ماکان دستش انداخته باشد. ولی با اون لحن و برخورد ماکان نتوانست خودش را قانع
کند که ممکن است ماکان به او دروغ گفته باشد.
ماکان ادامه داد:
_من طرح ایشون و نشون می دم بهشون ایشون استاد ترنج هم هستن. مطمئنا نسبت به کار دانشجوشون سخت گیر
هستند برای همین هر چی ایشون گفتن من می پذیرم.
بعد رو به ارشیا که با پوزخند داشت نگاهش می کرد گفت:
-شما چی میگین جناب مهرابی؟
ارشیا با تکان سر حرف او را پذیرفت.
و ماکان از پشت میز بلند شد و کاغذ پرینت را به دست ارشیا داد و چشکمی
به او زد.
ارشیا خنده اش را خورد و کاغذ را از دست او گرفت و با جدیت نگاهی به ان انداخت.
🌻
🌼🌻
🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻
🌼🌻
🌻
#رمان_مذهبی🌟
#نسیمعشق
#پارت_560
ماکان برگشته بود پشت میز و دوباره همان ژست رئیس مابانه خودش را گرفته بود و دوباره مشغول برانداز کردن
چهره شهرزاد شده بود.
ارشیا بعد از چند دقیقه گفت:
-من مشکلی توی کار ایشون نمی بینم. خانم....
و به شهرزاد نگاه کرد:
-معینی
-سرکار خانم معینی کار ایشون بر طبق آخرین اصول طراحی مدرن هست و البته در مورد رنگ هم همین طور.
بعد کاغذ را روی میز گذاشت و گفت:
-مطمئن باشید اگر طراحی چنین چیزهایی رو تمام و کمال به طراح مطلع بسپارید نتیجه ای که مطلوب نطرتون
هست ر و می گیرید.
شهرزاد که در برابر سخن رانی ارشیا حسابی کم اورده بود نگاهی به ماکان انداخت که با تمام وجود سعی می کرد
خنده اش را کنترل کند و آن خنده پنهانی را به لبخند گرمی تبدیل کند و نقدیم شهرزاد کند.
ماکان هم همان ژست دختر کشش را گرفت و با دست به ارشیا اشراه کرد و گفت:
-جناب مهرابی جای استاد من هم هستند و من نمی تونم روی حرفشون حرف بزنم. ولی با این وجود اگر مایل باشید
می تونین طرح و به یکی دیگه از طراحای ما سفارش بدید و البته این بار بدون دریافت هیچ وجهی.
ترنج با چشمان گرد شده به ماکان که خیلی جدی و محترمانه داشت کار او را زیر سوال می برد نگاه کرد و به دهان
شهرزاد چشم دوخت.
تا شهرزاد خواست چیزی بگوید ماکان اجازه نداد و گفت:
-البته اینم اضافه کنم. اگر شما مثلا این کارو توی یکی از کشور های اروپایی هم سفارش می دادین احتمال زیاد از همین طیف رنگ توی کارشون استفاده می کردن و البته اونجاها اجازه نمی دن که کسی غیر از طراح توی طرح
دخالتی داشته باشه.
ترنج از با این حرف ماکان کمی آرام تر شد.
ماکان هنوز همان لبخندش را حفظ کرده بود و به شهرزاد که داشت موقعیت را سبک و سنگین می کرد خیره شده بود.
شهرزاد که دید اگر بخواهد باز هم اعتراضی بکند خودش بیشتر زیر سوال می رود. از جا بلند شد و رو به ماکان گفت:
-حالا که شما اینجور می گید عیب نداره همین طرح و قبول می کنم.
بعد به طرف میز ماکان رفت و گفت:
-می تونم همین جا برای تبلیغات فروشگاهمون هم سفارش بدم.
ماکان با خوشحالی گفت:
🌻
🌼🌻
🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
🔷 #زندگی_نامه
#شهید_محمـد_احـمـدے_جـوان🌷
💛 در پنج اسفند ماه 1368 برابر با شب مبعث رسول اکرم (ص) شهید محمد احمدی جوان در خانه ای ساده و با صفا در روستای باشی از توابع شهرستان تنگستان و از دیار رئیسعلی دلواری استان بوشهر متولد شد.
شهید دوره ابتدایی را در دبستان شهید حیدر افساء روستای خود و دوره راهنمایی را در مدرسه دکتر حسابی بندر رستمی و تحصیلات دوره متوسطه را در هنرستان حاج جاسم بوشهر در رشته مکانیک خودرو گذراند و پس از آن دوره تحصیلی کاردانی مکانیک را در دانشگاه آزاد اسلامی واحد بندر گناوه با معدل 18/04 به پایان رساند و علی رغم قبولی در رشته مهندسی مکانیک سیالات دانشگاه شیراز به منظور خدمت در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از ادامه تحصیل منصرف شد💛
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
🔹#زندگی_نامه
💛از ابتدای سال 1385 عضو بسیج شد و در سال 1386 به عضویت فعال در این نهاد درآمد و به رغم سن کم به دلیل فعالیت های ارزشمندی که داشت در شهریور ماه 1388 در حالی که حدود بیست سال داشت به عنوان فرمانده پایگاه شهید دستغیب روستا انتخاب گردید.
دوران سربازی را در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی طی نمود و در فروردین ماه سال 1391 وارد تیپ پیاده امام صادق (علیه السلام) بوشهر گردید و بعد از گذراندن دوره های آموزشی مختلف در سپاه پاسداران دوره ی تکاوری را در سال 1393 با کسب معدل 18/18 با موفقیت به اتمام رساند.💛
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
🔹#زندگی_نامه
💛محمد احمدی جوان، شهید علیرضا زنده پی ( دایی شهید) را الگوی شخصیتی خود می دانست. اعتقاد قلبی و عملی به ولایت فقیه داشت تا جایی که در وصیت نامه خود می نویسد: مباد از خط ولایت فقیه خارج شوید که من شهادت می دهم که شما از خط اهل بیت خارج شده اید.
کوهنوردی، ماهگیری و فوتبال، تفریحات مورد علاقه شهید در ایام فراغت بود. چهره خوش رو و چشمهای باحیایش نشان از عمق ایمان درونی اش داشت که گویا اطرافیان را بدون کلام به سوی خدا دعوت می کند.💛
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
🔹#زندگی_نامه
💛شهادت
شهید در مهرماه 1394 به صورت داوطلبانه برای دفاع از حرم مطهر اهل بیت (س) به سوریه اعزام شد و در ظهر تاسوعای حسینی(در روز شهادت دو شهید روستایش) در حومه شهر حلب توسط تکفیری ها مورد اصابت ترکش قرار میگیرد و درحالی که دو چشم خود را از دست داده بود مجروح شده و پس از 43 روز بستری شدن و تحمل درد های ناشی از جراحت های میدان نبرد در یکی از بیمارستان های تهران در روز جمعه 13/ آذر / 94 (روز معراج پیامبر اکرم(ص) ) به فیض شهادت نائل آمد و آسمانی شد. پیکر این شهید پس از تشیع در شهر بوشهر در گلزار شهدای روستای “باشی” شهرستان “تنگستان” آرام گرفت.💛
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
🔹#زندگی_نامه
💛قسمتی از وصیت نامه شهید :
خدایا تو را سپاس که مرا در دین حقت و مذهب زیبای تشیع قرار دادی، تو را سپاس که مرا در پیروی از پیامبر اسلام حضرت محمد (ص) و اهلبیت و عصمت و طهارتش یاری نمودی. خدایا من امروز به سوی تو قدم بر میدارم برای دفاع از مذهبی که به آن از صمیم قلب اعتقاد دارم.
خوشحال و شکر گذارم که به من نعمت جهاد در راه خودت نمودی تا با یاد و نام تو در این راه قدم بردارم و بتوانم در راه دفاع از حرم شریف خطبهخوان کربلا و سه ساله مولایم حسین(ع) با قلبی راسخ قدم بردارم.
ای پدر و مادر عزیزم که شما را در این دنیا خاکی نزدیکترین فرد به خود میدانم، شرمسارم از رفتاری که شایسته برخورد با شما نبود و من در حق شما روا داشتهام، به خدا سوگند میخورم که اگر زمانی با صدای بلند با شما سخن گفتم و موجبات ناراحتی شما را فراهم نمودم در قلب خود احساس پشیمانی بسیار میکردم، شاید به زبان نیاوردم ولی در قلب اینچنین بود، مرا حلال کنید و دعا کنید تا در دنیای جاوید نزد پروردگارم روسیاه نباشم.💛
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 روایتگرے شهدایـے قسمت1238
🔰 روایت هایی از شهدا#شهید_گمنام
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نماهنگ عظم البلا ...
همخوانی شهدا ...
#پســت_پـایـــانـی
🕙سـاعـت عـاشقـے
⚜اکثرو الدعا بتعجيل الفرج فان ذلک فرجکم⚜
سلام و درود بر شهدا و امام شهیدان
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهداےِبجنورد دلتنگ شهادت
#سلام_امام_زمانم 💚
سلام صاحب دلم
چه خوب صاحبی دارم من!
شمایی که مرا از سفره ی کرامتتان،
از دعای خیرتان، از برکت نگاهتان،
از ذکر نامتان و از طعم شیرین و
ناب محبتتان ...محروم نکردید ...
🌤اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
#زیارتنامه_شهدا
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ، فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم .
#یاد_شهدا_با_صلوات
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
صبح
باور عشق استـــــــــ
در لبخند آسماني #تو ...
دست ما را بگیر
در این روزهای پر التهاب...
#شهید_جواد_سنجه_ونلی🕊
#صبحتون_شهدایی 🌷
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کلیپ طلائیه
🔻اینجا سه راهی شهادته،یعنی انقدر جنازه ی بچه ها رو هم ریخت که ناچار شدن رزمنده ها از روی جنازه شهدا رد بشن برن...
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
سال1361در تبلیغات تیپ امام جعفرصادق(ع) بودم. ما در تبلیغات، با جعبه ی مهمات زندگی می کردیم؛ البته با جعبه ی مهمات خالی! قسمتهای دیگر تیپ هم از این جعبه ها استفاده می کردند، اما در حد همان جعبه بودنش، به عنوان صندوقچه ی وسایل یا برای استفاده هایی چون یز زیر وسایل.
تبلیغات بهترین استفاده رااز این جعبه ها میکرد. هرچه جعبه ی مهمات گیرمی اوردیم همه را جایی دپو میکردیم وآقای میانسالی به نام حاج مرادی که اهل تربت حیدریه بودبه جان انهامی افتاد.
حاج مرادی که بافرزندش به جبهه امده بودنجار ماهری بود. وسایل لازم راهم برایش فراهم کرده بودیم. چوب این جعبه ها خشک بود و برای کار یک نجار عالی و راحت بود.هر روز تعداد زیادی تابلوی چوبی پایه دار برای تبلیغات از اوتحویل میگرفتیم. تابلوهای نقاشی از آب درمی امدند.آنهاراتوی تبلیغات رنگ می زدیم وروی انهاعبارت های تبلیغی یااطلاع رسانی مینوشتیم و براساس نیازمناطق، درجاهای مختلف نصب میکردیم.
کمتررزمنده ای پیدا میشود که این تابلوهاراندیده باشد
این تابلوها به مناطق جنگی رنگ و بوی خاصی بخشیده بود.
منبع: کتاب روایت دلبری ، خاطرات علیرضا دلبریان
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
آخرتِ خـود را به دنـیایِ فانی نفروشـید!
در عرصههایِ اجتـماعی، فرهنـگی و سیاسـی حضورِ فعال داشـته باشـید..
گوش به فرمـانِ ولی فقیه زمـانِ خود باشـید!
ادامه دهنـدهیِ راه شـهدا باشـید،
نگذارید این علـم به زمـین بیافتد..!
#شهیدمحمدبلباسی🌷
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
#چادرانه🌸ٰ!
شهدا چشم امید بھِ
پارچھ مشکے تو بستهـ اند
کھ خون بهاۍِ آنھاست . . !🌱'
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری 📲
قبل ما لاله به خونین جگری شهرت داشت…
بعد تو لاله به دلداری ما می آمد
🏴 ۲۹ روز تا دوّمین سالگرد 💔
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
🌹شهید_عبدالله_باقری
تاریخ تولد : ٢٩ فروردین ۱٣۶۱
تاریخ شهادت : ٣۰ مهر ۱٣٩۴
مزار شهید : گلزار شهدای بهشت زهرا
🔹نهم محرم سال ۱۳۹۴ به #شهادت رسید. با دیدن دو فرشته کوچکش، همه می گفتند پا روی نفس دنیا گذاشته بود. اما گذری که به روز های زندگی اش میکنی میگویی نه...!
🔸او به ندای "هل من ناصر ینصرنی"
امامش لبیک گفت. به قولی، یزید زمانش را شناخت و پا در مسیر شهادت گذاشت🕊
🔹از آنچه در مقابلش بود هیچ ترسی نداشت، برایش فرقی نمیکرد سخت و یا حتی آسان مهم عمل به تکلیفش بود. این را میشد از همان شب #تاسوعا فهمید، شبی که با اسرار از فرمانده اجازه گرفت و از همه جلوتر رفت تا وقتی که تشنگی بر همه غالب شد اما توان او را نگرفت...!
🔸بلکه تکرار سخنان امامش جانِ تازه ایی به او می بخشید. " اسرائیل ۲۵ سال آینده را نخواهد دید" آن شب با جان هایی که از تشنگی به لب رسیده بود قرار شد تا با دوستانش به #زیارت امام حسین بروند و اجازه نبرد با اسرائیل را بگیرند.
🔹اما روزگار عزیز کرده ها را زیاد میهمان زمین نمیکند. عزیزه #خدا بود و همان شب پیش چشمان برادر آسمانی شد و داستانش تمام💔
🔸ماندیم ما و داستان سالهای پس از او
روزهایی ک قهرمانانی چون عبدالله باقری، حسین محرابی، محمد حسین مومنی، #مصطفی_صدرزاده و #مهدی_زین_الدین را در خود ندید.
✍نویسنده : #فاطمه_زهرا_نقوی
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo