eitaa logo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
4هزار دنبال‌کننده
36.9هزار عکس
17.5هزار ویدیو
134 فایل
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo جهت ارتباط با خادمین شهدا 🌷 خواهران 👇 @sadate_emam_hasaniam @labike_yasahide @shahid_40 کپی بنر و ریپ کانال ممنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
میگویند ڪه ابتدای صبح رزق بندگان تقسیم میشود کاش رزق من امـروز رفاقتی باشـد... از جنـس شھیدان... با عطـر شھـادت... 🕊 🌷 https://eitaa.com/piyroo
مرخصی چند ساعته ... فاصله فتح‌المبین تا بیت‌ المقدس کمتر از یک ماه بود و نیروهـا خستـه شده بودنـد. از حاج احمـد خواستیـم نیروهـا پیـش از سازمانـدهی مـجـدد بـرای انجـام عملیـات به مرخصی بروند. اصرار کم‌کم نتیجه داد و حاجـی راضی شد تا نیروهـا به مرخصی بروند؛ به‌شرطی که او هم همراه آنان باشد. همه‌ی گردان سوار اتوبوس شدند و حاجی هم همراه‌شان بود. تا اینکه به منطقه‌ٔ گلـف در نزدیکی اهواز رسیدیم. حاجی نیروها را ابتدا به حمام فرستاد و سپس برای هر نفر یک آلاسکا خرید و گفت: مرخصی تمام شد! برمی‌گردیم منطقه. این فرصت چند ساعته تمام مرخصی گردان بود، در فاصله سه ماه وَ دو عملیات بزرگ ...... 🌷 https://eitaa.com/piyroo
🌹 در عملیـات کـربلای ۵ به مـا اطلاع دادنـد، حـاج احمـد کـاظـمی پسـردار شـده. ازقبل هم گفته بود اسـمش را "محـمـد" بگذارند. 🔸 وقتی پشت بیسیم به او گفتم که: «خـدای متـعال به تو هدیـه ای داده»؛ ابتدا فکر کرد رزمندگان به پیروزی خاصی دست پیـدا کرده اند. ولی وقتی به او گفتم پسردار شدی ابتدا خیلی خوشـحال شد اما بعداز چند ثانیه مکثی کرد و گفت: «بگذارید بعـداز عملـیات صحبت می کنیم.» 👈 من فکر میکنم؛ او یک جهــاد نفسی انجام داد برای جلوگیری از تاثیر این خبر بر روحیه خودش هنگام رزم. ◽️راوی: محسن رضایی 📚 «پــرواز در پــرواز» زندگیـنامه و خـاطـرات 🌷 https://eitaa.com/piyroo
11.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روایت از لحظه شهادتشون در رؤیای فرزندش«محمد مهدی کاظمی»اینقدر کیف داد ... 🌷فَرِحِينَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ «آنان به فضل و رحمتی که خدا نصیبشان گردانیده شادمانند» https://eitaa.com/piyroo
خدایا! با تمام وجود درک کرده‌ام که عشق واقعی تویی و شهادت بهترین راه دست یافتن به این عشق است.. 🌷 ‍‌ https://eitaa.com/piyroo
مرخصی چند ساعته ... فاصله فتح‌المبین تا بیت‌ المقدس کمتر از یک ماه بود و نیروهـا خستـه شده بودنـد. از حاج احمـد خواستیـم نیروهـا پیـش از سازمانـدهی مـجـدد بـرای انجـام عملیـات به مرخصی بروند. اصرار کم‌کم نتیجه داد و حاجـی راضی شد تا نیروهـا به مرخصی بروند؛ به‌شرطی که او هم همراه آنان باشد. همه‌ی گردان سوار اتوبوس شدند و حاجی هم همراه‌شان بود. تا اینکه به منطقه‌ٔ گلـف در نزدیکی اهواز رسیدیم. حاجی نیروها را ابتدا به حمام فرستاد و سپس برای هر نفر یک آلاسکا خرید و گفت: مرخصی تمام شد! برمی‌گردیم منطقه. این فرصت چند ساعته تمام مرخصی گردان بود، در فاصله سه ماه وَ دو عملیات بزرگ ...... 🌷 ‍‌ https://eitaa.com/piyroo
📌 گفت رفیق بهتره یا برادر؟ گفت برادری که رفیق باشه ... 🌹شهیدحاج قاسم سلیمانی: از خدا می‌خواهم که من را هرچه سریع‌تر به اون "شهید حاج ‌احمد کاظمی" ملحق کند و به او اگر بنویسم این را خواهم نوشت: مرا ببر... ◇ و چه زیبا، دو رفیق، دو عاشق، دو فـدایی دو سـردار، دو برادر به هم رسیدند. 🌷 🌷 ‍‌ https://eitaa.com/piyroo
🌹 ولایت پذیری تا پای جان 🔹 بعـداز عملیات خیبر زمانی که جاده بغـداد - بصـره را از دست دادیم و فقط جزایر مجنون برای ما باقیمانـد 🔸 حضـرت امام(ره) اعلام فرمودنـدکه "به هر قیمتی که شـده بایـد جزایر حفظ شوند." من بلافاصـله به شـهید کاظمی فرمانده پَد غربی، شـهیدباکری و زین الـدین در پـد وسط وشـهید همت در پد شـرقی اطلاع دادم. چاه های نفت در پد غربی بود و در این نقطه مانند ابر انبوه، گلوله، خمپاره و بمب از آسمان بر آن می بارید. 🌷 شهیـد کـاظمی در آنموقعیت، مقـاومت بی سـابقه ای ازخود نشـان داد، انگشـتش قطع شـد و وقـتی برگشت سـر وصورتش خاکی،سـیاه و دودی بود وچندشـبانه روز بود که نخوابیده بود. وقتی به اوخسـته نباشـید گفتم و او را بوسیدم ، 👈 گفت: «وقتی دستور امام (ره) را به من گفتی، دیگر نفهمیـدم چه شد، بچه ها راجمع کردم وگفتم که اینجاکربلاست، الانم عاشورا است و بایدبه هر قیمتی اینجا را حفظ کنیم.» راوی: محسن رضایی 📚 برگرفته از کتاب پرواز در پرواز زندگینامه سردار رشید اسلام ‍‌ https://eitaa.com/piyroo
مرخصی چند ساعته ... فاصله فتح‌المبین تا بیت‌ المقدس کمتر از یک ماه بود و نیروهـا خستـه شده بودنـد. از حاج احمـد خواستیـم نیروهـا پیـش از سازمانـدهی مـجـدد بـرای انجـام عملیـات به مرخصی بروند. اصرار کم‌کم نتیجه داد و حاجـی راضی شد تا نیروهـا به مرخصی بروند؛ به‌شرطی که او هم همراه آنان باشد. همه‌ی گردان سوار اتوبوس شدند و حاجی هم همراه‌شان بود. تا اینکه به منطقه‌ٔ گلـف در نزدیکی اهواز رسیدیم. حاجی نیروها را ابتدا به حمام فرستاد و سپس برای هر نفر یک آلاسکا خرید و گفت: مرخصی تمام شد! برمی‌گردیم منطقه. این فرصت چند ساعته تمام مرخصی گردان بود، در فاصله سه ماه وَ دو عملیات بزرگ ...... 🌷 ‍‌ https://eitaa.com/piyroo
🌹 ولایت پذیری تا پای جان 🔹 بعـداز عملیات خیبر زمانی که جاده بغـداد - بصـره را از دست دادیم و فقط جزایر مجنون برای ما باقیمانـد 🔸 حضـرت امام(ره) اعلام فرمودنـدکه "به هر قیمتی که شـده بایـد جزایر حفظ شوند." من بلافاصـله به شـهید کاظمی فرمانده پَد غربی، شـهیدباکری و زین الـدین در پـد وسط وشـهید همت در پد شـرقی اطلاع دادم. چاه های نفت در پد غربی بود و در این نقطه مانند ابر انبوه، گلوله، خمپاره و بمب از آسمان بر آن می بارید. 🌷 شهیـد کـاظمی در آنموقعیت، مقـاومت بی سـابقه ای ازخود نشـان داد، انگشـتش قطع شـد و وقـتی برگشت سـر وصورتش خاکی،سـیاه و دودی بود وچندشـبانه روز بود که نخوابیده بود. وقتی به اوخسـته نباشـید گفتم و او را بوسیدم ، 👈 گفت: «وقتی دستور امام (ره) را به من گفتی، دیگر نفهمیـدم چه شد، بچه ها راجمع کردم وگفتم که اینجاکربلاست، الانم عاشورا است و بایدبه هر قیمتی اینجا را حفظ کنیم.» راوی: محسن رضایی 📚 برگرفته از کتاب پرواز در پرواز زندگینامه سردار رشید اسلام ‍‌ https://eitaa.com/piyroo