eitaa logo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
4.5هزار دنبال‌کننده
34.2هزار عکس
15.9هزار ویدیو
133 فایل
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo جهت ارتباط با خادمین شهدا 🌷 خواهران 👇 @sadate_emam_hasaniam @labike_yasahide @shahid_40 کپی بنر و ریپ کانال ممنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴سالروز ربوده شدن چهار شهروند ایرانی در خاک لبنان🥀 🔺در ۱۴ تیر ۱۳۶۱[۴ ژوئیه ۱۹۸۲] (‌سیدمحسن موسوی)کاردار سفارت ایران، ( حاج احمد متوسلیان)وابسته نظامی ایران(تقی رستگار مقدم) کارمند سفارت و (کاظم اخوان) خبرنگار جمهوری اسلامی در مسیر طرابلس به بیروت و در یکی از ایست های بازرسی توسط گروه شبه نظامی فالانژها ربوده شده و بعد از آن هیچ اطلاعی در دست نیست. https://eitaa.com/piyroo
♥️✨ • شھیدعبدالرسـول‌زریـن ھـرھدفـی‌رو‌که‌درسـت‌میـزد بعـدش‌دورکعـت‌نماز‌میخونـد‌که‌غرور‌نگیرتـش .. 🕊 https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدفتان انجام تکلیف باشد و نه شهادت ❗️ 🌹رهبر انقلاب اسلامی در باب سخن یکی از حضار که گفت: 🔸هدف همه بچه‌های مجموعه فرهنگی ما شهادت است، گفتند: «هدفتان شهادت نباشد. هدفتان انجام تکلیف فوری و فوتی باشد. گاهی اوقات هست که این جور تکلیفی به شهادت منتهی میشود، گاهی هم به شهادت منتهی نمیشود. البته خوب است، اما کار را شهادت قرار ندهید. هدف کار را کار قرار بدهید، کاری که باید انسان انجام بدهد و به آن اهداف نتایج کار برسد.» https://eitaa.com/piyroo
📸 در آستانه عید غدیر نقاشی دیجیتال «بعثت در غدیر» اثر حسن روح‌الامین بر دیوار حرم حضرت علی(ع) نقش بست. https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #خاکریز_اسارت ✍نویسنده: طلبه آزاده رح
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✍نویسنده: طلبه آزاده رحمان سلطانی 💢 قسمت دویست و هفتاد و یکم آخرین جابجایی روز شنبه ۱۳ مرداد ۶۹ عراقی ها بدون مقدمه اومدن و گفتن سریع وسایلتونو جمع کنین و آماده رفتن بشید. ما هم که دیگه این جابجایی‌ها برامون عادی شده بود، وسایلامونو جمع کردیم وکوله پشتیا رو انداختیم روی دوشمون و حرکت کردیم. درِ قلعه وا شد و بدون اینکه دست و چشمامون رو ببندن راه افتادیم. نگهبانای بعثی بدجوری مضطرب و دستپاچه بودن. خبرایی شده بود که ما از اونا بی خبر بودیم. انگار مسافتمون زیاد نیست که پیاده داریم میریم. آره همینجور بود. رسیدیم سر جای چند ماه پیشمون که همه چیز خوب بود. بچه ها به هم می‌گفتن اینجا ملحقه آره خودشه. دوباره برمون گردوندن ملحق. توی این فکر بودیم که چه اتفاقی افتاده که برگشتیم ملحق و از زندان قلعه خلاص شدیم، شایعاتی از طرف برخی نگهبانای عراقی بگوش می‌رسید که تعدادی اسیر کویتی رو میخوان بیارن سرِ جای ما توی قلعه. کم‌کم شایعات به حقیقت پیوست و از طریق آشپزا و بهیارای خودمون و تعدادی از نگهبانای عراقی متوجه شدیم که بله! قضیه اسرای کویته. حالا اونا باید زندانی بکشن و ما برگردیم اردوگاه. بعثیا، کویتی‌های دوست و برادر عربِ دیروز و دشمن امروز رو حتی به این اندازه آدم حساب نکرده بودن که بیارنشون توی اردوگاهِ خالی ملحق. چپوندنشون توی زندان و خدا می‌دونه چه بلاهایی که سرشون نیاوردن. حالا اونا زیر کابل و کتک بودن و افتاده بودن تو اتاقای تنگِ زندان قلعه، دقیقا مثل روزای اول اسارتِ ما. هر چه بود برای ما خیر شد و ۴۲ روز پایانی اسارت رو راحت گذروندیدم. ماجرا ازین قرار بود که بعد از حمله صدام به کویت، تعدادی از کویتی‌ها اسیر شده بودن و آورده بودنشون اردوگاه ۱۸ و می‌خواستن بیارنشون زندان قلعه بجای ما. واقعا خنده‌دار بود. نمردیم و دیدیم چطور گردن‌کلفتا و پولدارای کویتی که همیشه دستشون تا آرنج توی حلق صدام بود و همه جوره کمکش می‌کردن، حالا باید میومدن مثل ما شوربا با طعم کابل می‌خوردن. دنیاس دیگه! انتظار وفا از گرگ داشتن مثل انتظارِ خُنَکی از آتیشه. چقدر امام به این زبون نفهما گفته بود که دلتونو به این صدام خوش نکنین و بهش کمک نکنین. این آدم دیوونه‌س. کارش که با ما تموم بشه میاد سراغتون. حالا همون روزی شده بود که امامِ ما پیش‌بینی کرده بود. هر چه بود برای ما بد نشد. کاش صدام زودتر به کویت حمله می کرد.! از اون زندان و چاردیواری دلتنگ خلاص شدیم. ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 ✨اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم✨
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷 شهید : کمال شیرخانی تاریخ تولد : 1355/1/15 محل تولد : تهران تاریخ شهادت : 1393/4/14 محل شهادت : سوریه ✯از زبان مادر شهید: هروقت از تلویزیون قرآن پخش می‌کردند، می‌نشست پای آن و سعی می‌کرد شیوه‌های قرائت را یاد بگیرد. آنقدر به قرآن و احکام علاقه داشت که تند و تند از روی برنامه یادداشت برمی‌داشت و در دفترچه‌هایش جمع می‌کرد. من دقیقاً نمی‌دانستم چکار می‌کند. اما از اینکه فرزند صالحی داشتم که اینقدر به یادگیری قرآن علاقه داشت، از ته دل خوشحال بودم. کمال همیشه احترام من و پدرش را نگه می‌داشت. بعدها که بزرگتر شد و از طرف کارش به اصفهان مأمور شد، به من قول داده بود نگذارد غم دوری بکشم و هر هفته رنج راه را به جان می‌خرید تا به من سربزند و نگذارد دلتنگش شوم. واقعاً این بچه دل خدایی داشت.» کمال شیرخانی در کنار فراگیری علوم مختلف قرآن کریم اعم از قرائت و تجوید، به خاطر عشق و علاقه‌ای که به اهل بیت(ع) داشت، به فراگیری مداحی نیز می‌پرداخت و مادر به یاد می‌آورد روزهایی که فرزندش برایش مداحی می‌کرد و از او می‌خواست صدایش را ارزیابی کند. مادر شهید می‌گوید:«کمال صدای خوبی داشت. سوزی در مداحی‌اش بود که از عشق و علاقه‌اش به امام حسین(ع) و اهل بیت نشئت می‌گرفت. خیلی وقت‌ها تمرین مداحی می‌کرد و از من می‌خواست بگویم صدایش چطور است. چه داشتم به او بگویم؟ وقتی می‌دیدم این جوان اینقدر عاشق امام حسین(ع) است حرفی برای گفتن نداشتم جز آنکه بگویم صدایش هرچه است سوزش را از عشق به مولایش حسین(ع)‌هدیه دارد.» 🌼شادی روح پاک همه شهیدان و شهید 🌼 https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا