eitaa logo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
4.5هزار دنبال‌کننده
34.1هزار عکس
15.8هزار ویدیو
133 فایل
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo جهت ارتباط با خادمین شهدا 🌷 خواهران 👇 @sadate_emam_hasaniam @labike_yasahide @shahid_40 کپی بنر و ریپ کانال ممنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💚 چگونه بی ‌تو جهان را پُر از ستاره کنم؟ چگونه این همه دردِ تو را نظاره کنم؟ میان تلخیِ این روزِگار مهدی جان دلم هوای تو کرده بگو چه چاره کنم؟ 🌤اللهم_عجل_لولیک_الفرج https://eitaa.com/piyroo
زیارتنامه شهدا🌷 اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ، فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم . 🕊یادشهدا باصلوات https://eitaa.com/piyroo
🌹در وصیتنامه‌ نوشته بود: «شهــادت، شوخی نیست! قـلب آدمـو بـو می‌کنند بوی دنیــا و تعلقاتــش را داد رهــایت می‌کنند. می‌گویند: بــرو درد بکــش پخـتـه شــو منیّت‌رو رهــا کن.» مدافع حـرم آل الله علیهم السلام 🕊 🌷 https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
31.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
برید یه‌گوشه ببینید و یه‌ دل سیر گریه کنید 😭 «صلَّی اللهُ عَلَیکَ یَا اَبَاعَبدِاللهِ وَ عَلیَ الْمُسْتَشْهِدِینَ بَینَ یَدَیکَ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکَاتُهْ» یا صاحب الزمان آجرک الله 🖤 نسل_کشی https://eitaa.com/piyroo
⚠️ بازیِ زندگی... بازیِ بومرنگ‌هاست؛ پندار و کردار و گفتار انسان... دیر یا زود ... با دقتی حیرت‌انگیز... به خود او باز می‌گردد ... https://eitaa.com/piyroo
ما که دلمان از این مصیبت خون شد ، یا رب دلِ صاحب الزمان را دریاب...🇵🇸 بِأَيِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ......🥀 https://eitaa.com/piyroo
⭕️غزه جهنم صهیونیست‌ها خواهد شد! ابوحمزه سخنگوی نظامی گردان‌های قدس: دشمن صهیونیستی تمامی موازین شرعی، قانونی و انسانی را زیر پا گذاشته است؛ بدون اینکه عزم ما را تضعیف کند. به دشمن می‌گوییم ما تو را در بطن وجودت شکست دادیم، پس وقتی با پای خود به سوی ما آمدی، در مورد ما چه فکر می‌کنی؟ ما بر استقامت خود در برابر جنایات دشمن تاکید می‌کنیم و می‌گوییم چاره‌ای جز پیروزی نداریم. ما همچنان در حال مبارزه و جنگ و قیام در جریان نبرد طوفان الاقصی در پرتو سردرگمی آشکار صهیونیست‌ها هستیم. دشمن صهیونیستی با بمباران مساجد، خانه‌ها و فرزندان ما به اوج نفرت و انتقام رسیده است. به اشغالگران «اسرائیل» می‌گویم ما برای شما مردانی آماده کرده‌ایم که دوست دارند در راه خدا بجنگند، همانطور که زندگی را دوست دارند، پس به وسعت جهنم خوش آمدید. https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹شهید_تفحص_علی_محمودوند ؛ ✍️ داخل خاک عراق مشغول جستجو بودیم؛ یکی از افسران عراقی خبر آورد که در منطقه‌ای جلوتر از اینجا یک گورستان دسته جمعی از شهدای ایرانی است؛اما عراقی‌ها اجازه عبور نمی‌دادند؛ با تلاش بسیار و پس از مدت‌ها پیگیری به آن منطقه رفتیم؛ آن روز تلخ‌ترین روز دوران تفحص بود ۴۶شهدای غواص آنجا بودند، دست و پا و چشم‌های همگی آنها بسته شده بود؛ آنچه می‌دیدم باور کردنی نبود؛ بعثی‌ها اینها را زنده به گور کرده بودند پلاک همه آنها را هم جدا کرده بودند تا شناسایی نشوند. در کنار همه پیکرها که سالم و کامل بود یک دست قطع شده قرار داشت؛ این دست متعلق به هیچ کدام از پیکرها نبود؛ انگشتر فیروزه زیبایی هم بر دست داشت؛ این دست مدت‌های طولانی مونس من شده بود؛هر وقت کار ما گره می‌خورد به سراغ این دست می‌آمدیم؛ گویی این دست آمده بود تا دستگیر همه ما باشد... https://eitaa.com/piyroo
حضور در خطرناک‌ترین مانور هوایی جهان زمانی که شهید خلبان غفور جدی اردبیلی در آمریکا دوره خلبانی را می‌گذراند، در پاسخ به یکی از استادانش که از او خواست شهروندی آمریکا را بپذیرد و در نیروی هوایی آمریکا خدمت کند، پاسخ داده بود: "دوست دارم کفن‌ام پرچم ایران باشد. " غفور جدی اردبیلی در روز نیروی هوایی آمریکا در حضور زبده‌ترین خلبانان جهان در نیویورک داوطلبانه برای حضور در خطرناک‌ترین مانور هوایی جهان با نام «چهارراه مرگ» به نمایندگی از ایران اعلام آمادگی می‌کند. پس از اجرای موفقیت‌آمیز عملیات، تماشاگران به احترام او از جای خود بلند می‌شوند و این خلبان ورزیده را تشویق می‌کنند. به او تقدیرنامه و هدیه می‌دهند و می‌گویند که تو می‌توانی در آمریکا زندگی کنی، ولی غفور می‌گوید من عاشق ایران هستم و جای دیگری زندگی نخواهم کرد.» https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸سلام بر تمامی همسنگران ✨عزیزانی که امروز گلزار شهدای شهرشون رفتن عکسی از 🌹قبور مطهر شهدا ارسال نمایند به آی دی خادم کانال @shahiid61 تا در کانال قرار بگیرد منتظر تصاویر شما عزیزان هستیم.التماس دعا https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نخست‌وزیر انگلیس در قالب کالا و در میان محموله ها وارد فلسطین اشغالی شد. چه عجله ای؟ در۴٨ساعت صدر اعظم آلمان بایدن نخست وزیر انگلیس فقط مونده مکرون اونم به زودی..😏 https://eitaa.com/piyroo
🔴 رژیم نجس صهیونی تندیس شهید سلیمانی را در نزدیکی منطقه مرزی کفر کلا در لبنان هدف قرار داد! https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺گریه بلاگرهای معروف دنیا برای نماز خواندن کودک یک ساله فلسطینی روی تخت بیمارستان. 🔴 پی نوشت: واضح است که چرا شیاطینِ صهیونیست از جانب کودکان غزه احساس خطر می کنند. ابلیس از وجود چنین نسلی، خشمگینانه صیحه بر می آورد و جنودش بمب و موشک بر سرشان می ریزند. ♦️آنها خوب می دانند یارای مقابله با چنین نسلی را ندارند. https://eitaa.com/piyroo
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گلزار شهدای بجنورد دعاگوی همه بزرگواران هستیم
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گلزار شهدای بجنورد قطعه یک دعاگوی همه بزرگواران هستیم
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
✔️قسمت ۶۵ و ۶۶ +تویه دیوونه ای باید بری تیمارستان بستری بشی صدای قهقهه اش در فضای خالی اکو میشود
✔️قسمت ۶۷ و ۶۸ با چشم هایی که از تعجب گشاد شده نگاهم میکند . صورتش به سرخی میزند و رگ گردنش برامده شده است . ابروهایش را درهم میکشد و با صدایی خَشدار میگوید _کی این کارو باهات کرده ؟ دهانم را باز میکنم اما صدایی از دهانم خارج نمیشود . تن صدایش بالا میرود _مرد اینجا بوده ؟ سرم را به نشانه ی نفی به چپ و راست تکان میدهم .نفس آسوده ای میکشد و کلافه موبایل را از جیبش بیرون می آورد . سریع شماره ای میگیرد و تلفن را کنار گوشش میگذارد ، بعد از مدت کوتاهی میگوید _سریع پتو رو از تو ماشین بیار و بعد تلفن را قطع میکند .با تعجب میپرسم +کسی رو همراه خودت آوردی سر تکان میدهد _فعلا چیزی نپرس بعدا همه چیز رو برات تعریف میکنم تو هم باید تعریف کنی رفتار شهریار عجیب بود . با دلسوزی نگاهم میکند و دستم را میگیرد .قطره ی اشکی روی گونه راستم سر میخورد . لبخند مهربانی میزند وسعی میکند من را آرام کند . انگشت شصتش را روی گونه ام میگذارد و سریع قطره اشک را پاک میکند _انقدر گریه نکن جیگرم میسوزه سعی میکنم خودم را آرام کنم .صدای پای کسی از پله ها می آید که بعد از چند ثانیه سجاد در چهارچوب در ظاهر میشود . با تعجب نگاهش میکنم . او هم با صورتی افروخته من را نگاه میکند . رگ بر آمده گردنش و اخم غلیظش او را ترسناک نشان میدهد .همراه پتو مسافرتی کوچک و سبز رنگی به سمت ما می آید . بدون هیچ مقدمه ای با صدایی که از خشم دورگه شده میگوید _کار کی بوده ؟ سعی میکنم صدایم نلرزد +بعدا توضیح میدم صدایش را بلند میکند _الان میخوام بدونم شهریار اخم تصنعی میکند و رو به سجاد میغرد +سجاد ! سجاد سرش را پایین می اندازد _ببخشید تابحال انقدر بهم ریخته ندیده بودنش.حتی وقتی بی اجازه داخل اتاق به وسایلش سرک کشیدم صدایش را برایم بلند نکرد ، خدا میداند چه به سرش آمده که این طور کفری شده است . از روز اول که نازنین را دیدم تا آخرین باری که دیدمش را مو به مو برای شهریار تعریف میکنم . در میان حرف هایم به خوبی متوجه میشوم که گاهی شهریار عصبی میشود ، گاهی قرمز میشود و گاهی هم به فکر فرو میرود . بعد از پایان حرف هایم سکوت بدی حکم فرما میشود .سعی میکنم سکوت را بشکنم +راستی چرا زودتر از ۲ ساعت اومدی ؟ ابرو بالا می اندازد _زودتر اومدم ؟ تازه من یه ربع هم دیر رسیدم با تعجب میپرسم +ولی قبل از اینکه نازنین بره ازش ساعت رو پرسیدم گفت شیش و نیمه . فکر کنم حدودا یه ربع بعدش تو رسیدی . ابروهایش را در هم گره میزند _مثل اینکه فهمیده کسی قراره دنبالت ساعت رو الکی بهت گفته که عکس العملت رو ببینه دندان هایم را روی هم فشار میدهم +لعنتی نفس عمیقی میکشم +راستی باید به پلیس خبر بدیم جدی میگوید _فعلا نه ! تا ۲ ، ۳ روز دیگه صبر میکنیم . اگه نتونستم کاری بکنم به پلیس خبر میدیم. فقط تمام اطلاعاتی که ازش داری رو برام رو یه یه کاغذ بنویس . اگه میتونی بازم ازش اطلاعات پیدا کن بیار بهم بده . سری به نشانه ی تایید تکان میدهم . تازه سوال های دیشبم در ذهنم تداعی میشود +یه سوال ! مگه من بهت نگفتم تنها بیا برای چی سجاد رو با خودت آورده بودی ؟ _اون موقع که پیام رو بهم دادی پیش سجاد بودم. وقتی پیام روی گوشیم اومد سجاد خونده بود. اصرار کرد که باهام بیاد منم دیدم بهتره یه مدر دیگه همراهم باشه قبول کردم. ابرو بالا میاندازم. یعنی برای چه سجاد و شهریار پیش هم بودند؟ میدانم که شهریار ممکن است جوابم را ندهد پس فعلا بیخیال این سوال میشوم و سوال دیگری میپرسم +چرا وقتی پشت در بودی هیچی نمیگفتی ؟ چرا حتی وقتی پرسیدم کسی اونجاست جواب ندادی ؟ _انقدر اعصابم خورد بود که هیچی حالیم نبود . فقط میخواستم بیام تو اونی که این کار رو کرده رو پیدا کنم بزنم . میخندد و ادامه میدهد _نه که فکر کنی آدم عصبی هستما ولی وقتی اعصابم خط خطی بشه کلا عوض میشم . من هم میخندم . صدای موبایل شهریار بلند میشود اما سریع رد تماس میزند . با شیطنت نگاهش میکنم +کی بود ؟ «از بس که گرفتار غمت شد همه دل ها آفاق بگردند و دلی شاد نیابند» امیر خسرو دهلوی «لذت وصل نداند مگر آن سوخته ای که پس از دوری بسیار به یاری برسد» امیر خسرو دهلوی