eitaa logo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
4.4هزار دنبال‌کننده
34.3هزار عکس
16هزار ویدیو
133 فایل
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo جهت ارتباط با خادمین شهدا 🌷 خواهران 👇 @sadate_emam_hasaniam @labike_yasahide @shahid_40 کپی بنر و ریپ کانال ممنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹خداوند در قران میفرماید: لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا.. این یعنی شهدا زنده اند این یعنی صحبت هایمان را میشنوند، دلتنگی هایمان را میبینند، غم هایمان را درک میکنند و...💫 این یعنی میدانند بی حوصلگی هایمان به سبب چیست؟ ناراحتی هایمان از کجا منشا میگرد..این یعنی او زنده است! سال های پیش بود با خودم عهد کردم او را برادر بنامم.این به این جهت بود که زنده بودنش را در زندگی ام درک میکردم و میدانستم او مانند یک برادر از من مراقبت خواهد کرد...💞 سال ها بود که با عکسش زندگی میکردم قاب عکسشم را جلویم میگذاشتم و دردودل میکردم... اما نمیدانستم.. نمیدانستم من تنها نیستم!نمیدانستم محمد لطفش شامل حال خیلی ها شده و خیلی ها به او برادر میگویند و او در حق خیلی ها برادری میکند! براستی که محمد و خوبیست❤️ 🕊 🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo
بہش گفتم: چند وقتیہ بہ خاطر اعتقاداتم مسخࢪم میڪنند... ✨بہم گفتـــــ: براے اونایی ڪہ اعتقاداتتون رو مسخره مے ڪنند، دعا ڪنید خدا بہ عشق "حسیــــن" دچارشون ڪنه 🕊 🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عكسی بسيار شورانگيز و پر رمز و راز: اين عكس متعلق به كربلايی سيد مصطفی صادقی است كه يك بيت شعر هم با دست خطش باقی مانده است: "نرخ رفتن به سوريه چند است؟ قدر دل كندن از دو فرزند است" آخرین نفر پدرش با او روز سه شنبه صحبت کرده بود و ساعت ۴ صبح چهارشنبه شهید شده بود، خود من روز دوشنبه با مصطفی تلفنی صحبت کردم، چون تقریبا سه ماه از رفتنش می‌گذشت خیلی دلتنگش بودم، حرف که می‌زدیم گفتم: "مصطفی جان! مواظب خودت باش خیلی دلم برایت تنگ شده" گفت: "مادر! من را به حضرت زینب(س) بسپار، دلت آرام می‌شود" باور کنید الان هم با اینکه پسرم شده اما دل من آرام است چون پسرم را سپردم به خانم زینب(س)، می‌دانم که این بهترین سرنوشت برایش بوده... مصطفی در تاریخ ۱۳۹۵/۱۲/۲۵ به منطقه مقاومت سوريه اعزام و در تاريخ ۱۳۹۶/۳/۱۶ مصادف با يازدهم ماه مبارك رمضان در وقت افطار در حماء به دست تكفيری های جنايتكار به درجه رفيع نائل آمد... مدافع حرم 🕊 🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo
🕊شهید‌طهرانۍمقدم‌میگفت : + کارۍ ڪه انجام می‌دهید ، حتی نایستید که کسی بگوید خستـــه نباشیــــد . . . از همان درِ پشتی بیرون بروید چون اگر تشڪر ڪنند ، تو دیگر اجرت را گرفته‌اۍ و چیزی براے آن دنیایت نمۍماند ! :) 🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo
🌹او ایستاد پای امام زمان خویش ... 🔻 امروز ۱۷ خرداد ماه سالروز شهادت شهید امنیت "جواد تیموری" و شهدای حادثه تروریستی مجلس گرامی باد. 🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕊 (رحمه الله علیه) خیلی مهمان‌نواز و کریم بود. که قرار بود برگردم دمشق، آمد دنبالم به همراه شیخ و چند نفر دیگر ما را به بازار برد. به یک مغازه فروشی رفتیم. یکی از عطرهای خوشبو را پیشنهاد کرد. قصد داشتم آن را به عنوان هدیه با خودم به ببرم. وقتی قیمت را پرسیدم، فروشنده گفت: «یازده هزار لیر». برای خرید مردد شدم، ولی به ‌خاطر رو دربایستی که با و شیخ داشتم‌ چیزی نگفتم. در دلم گفتم: «چه خبره برا یه عطر یازده هزار لیر بدم!» وقتی می‌خواستم پول را حساب کنم، سید اجازه نداد و خودش کرد. شعارش این بود و همیشه می‌گفت: من باید ببخشم تا بهم بده حالا من میگم بودن به اینه که آنور دست رفقات هم بگیری ... راوی استاد عباسی 🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo
📣 عکس نوشته با موضوع صحبت های حجت الاسلام و المسلیمن سید ابراهیم رئیسی نامزد سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری 📮 🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌روز که داعش بعد از سالها برنامه ریزی و حمایت اطلاعاتی گسترده توانست در مجلس ترقه بازی کند؛ 🔺روزی که همه‌ی ما به طور ملموس حساسیت و سختی و فداکاری لباس شخصی ها رو دیدیم؛ 🔺روزی که دیدیم چطور در این سالها ایثار باعث شده بود خونی در داخل ایران بدست وحوش داعش ریخته نشود در حالی که تمام منطقه درگیر خون و خونریزی بود... 🎥به مناسبت سالروز حمله داعش به مجلس https://eitaa.com/piyroo
نحوه شهادتـــــ شــــــــــهید حسن عبدالله‌زاده از زبان پـــــدر پدر شـــــهید حسن عبدالله‌زاده در گفت‌وگو با تسنیم: 🔹پس از آنڪه نابودی داعش توسط حاج قاسم اعلام شد، داعشی‌ها در مناطقی از ســـــوریه همانند دیرالزور پراڪنده شده‌اند ڪه تعدادی از آنها در منطقه «بادیه» حضور داشتند. 🔹شـــــهید حسن عبدالله‌زاده مأموریتـــــ پیدا می‌ڪند در برابر ڪمین‌های داعشی‌ها به منطقه عـــــازم و ضمن شناسایی، آن منطقه را پاڪسازی ڪند. 🔹به همین دلیل در آن منطقه حـــــضور پیدا می‌ڪند و در ڪمین داعش قرار گرفته و توسط موشڪ «ڪورنتـــــ» مـــــورد اصابتـــــ قرار می‌گیرد. 🔹موشڪ زمانی ڪه به آنها اصابتـــــ می‌ڪند حـــــسن آقا از ناحیه پهلو، شڪم و ڪمر آسیبـــــ جـــــدی می‌بیند و حتی یڪ دستـــــ او جدا می‌شود 🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻 🌻 🌟 برای بچه ها خیلی مهمه که خوب دربیاد. دستشو فشردم. -حتما خوب میشه. پرده کنار رفت و صدای دست سالن و پر کرد. جای هر ساز و میکروفونش مشخص شده بود. آروم از الهه پرسیدم: -سامان چی میزه؟ الهه هم زیر گوشم گفت: -سنتور! بعدم با دقت زل زد به سن. نوازده ها از پشت صحنه یکی یکی بیرون اومدن و سرجاشون نشستن.همه پیراهن های سفید و با جلیقه های سرخ پوشیده بودن که طرحهای سنتی داشت. مهدی و فقط می شناختم غیر از سامان. الهه کنار گوشم گفتم: -باید دف زنی مهدی رو ببینی. محشر کارش. من که تا اون موقع تو عمرم اصلا به این چیزا اهمیت نمیدادم حالا مونده بودم چی بگم. برای اینکه خیلی ضایع نباشه فقط لبخند زدم. نور سالن کم شد و نوازده ها هر کدوم مشغول بررسی سازشون شدن. بعد برای یک لحظه همه سکوت کردن و به نفر کناری نگاه کردن الهه توضیح داد: -اون که سه تار دستشه همون نفر اول از چپ رئیس گروهشون اونه. آهنگارو هم خودش می سازه. سرمو تکون دادم که یعنی متوجه شدم. بعد صدای آروم دف سالن و پر کرد. مهدی شروع کرده بود.حس عجیبی داشتم صدای دف حالت خاصی داشت. کم کم صداش اوج گرفت و بعد کل گروه ناگهان شروع به نواختن کرد.اصلا نفهمیدم زمان چطور گذشت فضای سالن و موسیقی پرشور واقعا منو از خود بی خود کرده بود. خیلی عجیب بود. باورش برای خودمم سخت بود 🌻 🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻 🌻 🌟 چه اتفاقی برای من افتاده بود من که تا چند وقت پیش واقعا از این جور آهنگا بدم می آمد ولی حالاداشتم اعتراف می کردم که موسیقی سنتی با اونکه توی ذهن بود خیلی فرق داره. الهه با چنان اشتیاق به سامان زل زده بود که برای یک لحظه نزدیک بود خنده ام بگیره. آهنگ تمام شد و صدای دست پر شور تماشاچی ها سالن و پر کرد.منم با تمام وجود تشویق می کردم. برای اینکه صدام به گوش الهه برسه سرم و به گوشش نزدیک کردم و گفتم: _وای الهه عالی بود. الهه با چشمایی که از خوشی برق می زد برگشت و نگام کرد: _می دونم. می دونستم خوشت میاد. سالن دوباره در سکوت فرو رفت. اینقدر مشتاق شده بودم که دلم می خواست درباره سازهای سنتی بیشتر اطلاعات کسب کنم به خودم قول دادم در اولین فرصت توی اینترنت سرچ کنم. خصوصا صدای دف عجیب به دلم نشسته بود خصوصا تک نوازیش. سه آهنگ با وقفه های کوتاه اجرا شد که هر کدام از یکی قشنگ تر.بعد از پایان برنامه تقریبا نصف جمعیت ایستاده برای نوازنده ها دست می زدند. نوازنده ها با تعظیم از حاضرین تشکر کردن و بعد هم پرده افتاد. ولی من هنوز به پرده زل زده بودم و صدای دف زیبای مهدی توی ذهنم دوباره تکرار میشد.چند دقیقه بعد بچه ها یکی یکی از راه رسیدن. گروهی دوره اشون کرده بودن و با خوشحالی و هیجان حرف می زدن.الهه گفت: _برم تا دخترا نامزدم و از راه به در نکردن نجاتش بدم 🌻 🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻 🌻 🌟 خندیدم و الهه به سرعت به طرف سامان رفت. مهدی در حالی که کیف دفش دستش بود آروم آروم به ما نزدیک شد. منم ذوق زده به طرفش رفتم و گفتم: _وای آقا مهدی کارتون عالی بود. مهدی کمی خجالت زده گفت: -نه اونقدارم تعریفی نیست. -نه باور کنین راست می گم برای من که دفعه اولم بود خیلی جذاب و عالی بود. از بین همه از دف خیلی خوشم آمد. -خوشحالم که اینو می شنوم. الهه در حالی که دست سامان توی دستش بود به طرف ما اومد. رو به سامان هم گفتم: -تبریک می گم کارتون عالی بود. سامان لبخند زد و گفت: -خواهش می کنم ولی اولش داشتم از استرس می مردم. همه چی یادم رفته بود. مهدی با لبخند سر به زیر به حرف های سامان گوش می داد با شنیدن این حرف سر بلند کرد و گفت: -پس اگه جای من بودی چی میگی که باید اولین آهنگو شروع می کردم. سامان کیف سنتورش را زمین گذاشت و گفت: -صد بار خدا رو شکر کردم که جای تو نیستم. مامان الهه و سامان هم به ما نزدیک شدن و هر دو به مهدی و سامان تبریک گفتن. بعد مامان الهه گفت: -دیگه نمی خوای بریم. یا باید باشین ته سالنم جمع کنین؟ سامان خندید و گفت: -نه دیگه امشب کار تعطیله فردا بچه ها میان دم و دستگاه و جمع می کنن. تازه یادم افتاده بود که زنگ بزنم به بابا بیاد دنبالم. 🌻 🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا