افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
🌿🌿خاطره امام خامنه ای در مورد نداشتن شام و بی پولی🍃🍃
🍀
♦️امام خامنه ای:
🍀
من شبهایی را از کودکی
🍀
بیاد می آورم که در منزل
🍀
شام نداشتیم و مادر
🍀
با پول خوردی که
🍀
بعضی از وقتها مادربزرگم
🍀
به من یا یکی از برادران
🍀
و خواهرم می داد
🍀
قدری کشمش یا شیر می خرید
🍀
تا با نان بخوریم.
🍀
بارها اتفاق می افتاد
🍀
که وقتی برگشته بودیم خانه،
🍀
مادرم پول های مارا گرفته بود
🍀
و کشمش خریده بود
🍀
و شب نان و کشمش میخوردیم
🍀
یا گاهی آن پول هارا می گرفت
🍀
و شیر می خرید،
🍀
نان و شیر می خوردیم.
🍀
خیلی وقت ها اتفاق می افتاد
🍀
که ما شام شب نداشتیم.
🍀
📚کتاب شرح اسم صفحه۴۶
🍀
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نماهنگ فوق العاده زیبا درباره اربعین
صابر خراسانی
کانال پیروان شهدای بجنورد
https://eitaa.com/piyroo
🌷طبق قرار شبانه هر بزرگواری ۵ صلوات به نیابت از شـــ🕊ــهید والامقام سردار عبدالحسین برونسے
جهت تعجیل در فرج آقا امام زمان «عج»
و سلامتی رهبر عزیزمان❤️
» اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم »
#سلام_بر_شهیدان
#خادمین_پیروان_شهید_97
#شبتون_شهدایی🕊
#ڪانال_پیروان_شــهداے_بجنورد
https://eitaa.com/piyroo
4_135545345340866686.mp3
984.1K
روایتگری شهدایی قسمت 118
#استاد_پورازغدی
🎤یه روایت گری توپ از( شهید برونسی.وکرامات این شهید.حتماگوش کنید😭)
https://eitaa.com/piyroo
🌺همہ شبـــــ در این امیدم
که نسیم صبحگاهے
به پیام آشنایان
بنوازد آشنـا را....
⛅️صبحتون شهدایی
❣شهید عبدالصالح زارع ❣
https://eitaa.com/piyroo
#دستم بگیــر
تا ڪہ #بھشتم بنا شود..
شایدسرم
قبول ڪنی #خاڪ پا شود..
بالے بده
ڪہ #بال بگیرد اسیر تو..
شاید
ڪبوتر حرم #کربلا شود...🕊
❤️ #شهید_حسین_معزغلامی ❤
https://eitaa.com/piyroo
4_5877400807405519911.mp3
6.74M
دعای امام زمان ارواحنا فداه
ذاکرالحسین ع شهید مدافع حسین معز غلامی
سلام بر شــ🕊ــهیدان
سلام بر شـــهید حسین معز غــلامے.
#خادمین_پیروان_شهید_97
#ڪانال_پیروان_شــهداے_بجنورد
https://eitaa.com/piyroo
🌟بسماللهالرحمنالرحیم🌟
اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ، وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ؛
اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، اُولِي الاَمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم ، فَفَرِّجْ عَنّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ؛
يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ ، يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ ، اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيانِ ، وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ؛
يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ ؛ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني ، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل؛
يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ، بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرين ؛
.
🌻 و برای سلامتی حجت بن الحسن ارواحنا فداه....
.
اَللّـهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ ، صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِه ، في هذِهِ سَّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَة ، وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْنا ، حَتّى تُسْكِنَهُ اَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طویلا ؛
❤️ و برای معرفت آن حضرت....
اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي نَفْسَكَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِيَّكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي رَسُولَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي رَسُولَكَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِي
🌟اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌟
.
#التماس_دعای_شهادت
#خادمین_پیروان_شهید_97
#ڪانال_پیروان_شــهداے_بجنورد
https://eitaa.com/piyroo
4_203801476710007037.mp3
218.7K
صوت
🌸 شهید احمد ڪاظمی🌸
🌹صحبت های تاثیـر گذار شهید سـردار حاج احمد ڪاظمـی🌹
#صوت_شهدا https://eitaa.com/piyroo
⚫️امام حسین علیه السلام و آرزوی شهید(بسیار زیبا)
❎ابوریاض یکی از افسرای عراقی میگوید:
🔴توی جبهه جنوب مشغول نبرد با ایران بودیم که دژبانی من رو خواست وخبر کشته شدن پسرم رو بهم داد.
خیلی ناراحت شدم. رفتم سردخانه ، کارت و پلاکش رو تحویل گرفتم.
🔰اونا رو چک کردم ، دیدم درسته. رفتم جسدش رو ببینم. کفن رو کنار زدم ، با تعجب توأم با خوشحالی گفتم: اشتباه شده ، اشتباه شده ، این فرزند من نیست!
🔷افسر ارشدی که مأمور تحویل جسد بود گفت: این چه حرفیه می زنی؟ کارت و پلاک رو قبلا چک کردیم و صحت اونها بررسی شده.
☑️ هر چی گفتم باور نکردند.کم کم نگران شدم با مقاومتم مشکلی برام پیش بیاد.
✳️من رو مجبور کردند که جسد را به بغداد انتقال بدم و دفنش کنم.
به ناچار جسد رو برداشتم و به سمت بغداد حرکت کردم تا توی قبرستان شهرمون به خاک بسپارم.
🔳 اما وقتی به کربلا رسیدم ، تصمیم گرفتم زحمت ادامه ی راه رو به خودم ندهم و اون جوون رو توی کربلا دفن کنم.
🔆 چهره ی آرام و زیبای آن جوان که نمی دانستم کدام خانواده انتظار او را می کشید ، دلم را آتش زد.
🍃خونین و پر از زخم ، اما آرام و با شکوه آرمیده بود. او را در کربلا دفن کردم، فاتحه ای برایش خواندم و رفتم.
✔️... سال ها از آن قضیه گذشت.بعد از جنگ فهمیدم پسرم زنده است!
اسیر شده بود و بعد از مدتی با اسرا آزاد شد. به محض بازگشتش ، ازش پرسیدم: چرا کارت و پلاکت رو به دیگری سپردی؟
❄️پسرم گفت: من رو یه جوون بسیجی ایرانی اسیر کرد. با اصرار ازم خواست که کارت و پلاکم رو بهش بدم. حتی حاضر شد بهم پول هم بده.
وقتی بهش دادم ، اصرار کرد که راضی باشم.
💥 بهش گفتم در صورتی راضی ام که بگی برای چی میخوای.
🌹 اون بسیجی گفت: من دو یا سه ساعت دیگه شهید میشم.
🔵قراره توی کربلا در جوار مولا و اربابم حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام دفن بشم، می خوام با این کار مطمئن بشم که تا روز قیامت توی حریم بزرگترین عشقم خواهم آرمید...
⚫️شهید آرزو میکنه کنار اربابش حسین ع دفن بشه ، اونوقت جاده ی آرزوهای ما ختم میشه به پول ، ماشین ، خونه ، معشوقه زمینی ، گناه و ...
🌹خدایا! ما رو ببخش که مثل شهدا بین آرزوهامون،جایی برای تو باز نکردیم...
📗 منبع:کتاب حکایت فرزندان فاطمه 1 صفحه 54
🌸🌺🌷🌸🌺🌷🌸🌺🌷
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله...
#ب_رزق_شهادت_دچارمان_کن_خالق_من
#سلام_بر_شهیدان
#خادمین_پیروان_شهید_97
#ڪانال_پیروان_شــهداے_بجنورد
https://eitaa.com/piyroo
🍀نحوه عذاب شمر ملعون از زبان علامه امینی🍀
مرحوم علامه امینی صاحب کتاب الغدیر می گوید:
مدتها فکر میکردم که خداوند چگونه شمر ملعون را عذاب میکند؟
و جزای آن تشنه لبی و جگر سوختگی حضرت سیدالشهدا(ع) را چگونه به او میدهد؟
تا این که شبی در عالم رویا دیدم که امیرالمؤمنین(ع) در مکانی خوش آب و هوا، روی صندلی نشسته و من هم خدمت آن جناب ایستادهام، در کنار ایشان دو کوزه بود، فرمود:
این کوزهها را بردار و برو از آنجا آب بیاور و اشاره به محلی فرمود که بسیار باصفا و با طراوت بود، استخری پرآب و درختانی بسیار شاداب در اطراف آن بود که صفا و شادابی محیط و گیاهان قابل بیان و وصف نیست.
کوزهها را برداشته و رو به آن محل نهادم آنها را پرآب نموده حرکت کردم تا به خدمت امیرالمومنین(ع) باز گردم.
ناگهان دیدم هوا رو به گرمی نهاده و هر لحظه گرمی هوا و سوزندگی صحرا بیشتر میشد، دیدم از دور کسی به طرف من میآید و هرچه او به من نزدیکتر میشد هوا گرمتر می شد گویی همه این حرارت از آتش اوست، در خواب به من الهام شد که او شمر، قاتل حضرت سیدالشهدا(ع) است،
وقتی به من رسید دیدم هوا به قدری گرم و سوزان شده است که دیگر قابل تحمل نیست، آن ملعون هم از شدت تشنگی به هلاکت نزدیک شده بود، رو به من نمود که از من آب بگیرد، من مانع شدم و گفتم:
اگر هلاک هم شوم نمی گذارم از این آب قطرهای بنوشد.
حمله شدیدی به من کرد و من ممانعت می نمودم،
دیدم اکنون کوزهها را از دست من میگیرد لذا آنها را به هم کوبیدم، کوزهها شکسته و آب آنها به زمین ریخت چنان آب کوزهها بخار شد که گویی قطره آبی در آنها نبوده است،
او که از من ناامید شد رو به استخر نهاد، من بیاندازه ناراحت و مضطرب شدم که مبادا آن ملعون از آب استخر بیاشامد و سیراب گردد، به مجرد رسیدن او به استخر، آب استخر خشک شد چنان که گویی سالها است یک قطره آب در آن نبوده است.
درختان هم خشک شده بودند او از استخر مأیوس شد و از همان راه که آمده بود بازگشت، هرچه دورتر میشد، هوا رو به صافی و شادابی و درختان و آب استخر به طراوت اول بازگشتند، به حضور امیرالمؤمنین(ع) شرفیاب شدم، فرمودند:
خداوند متعال این چنین آن ملعون را جزا و عقاب میدهد، اگر یک قطره آب آن استخر را مینوشید از هر زهری تلخ تر و هرعذابی برای او دردناک تر بود. بعد از این فرمایش از خواب بیدار شدم.
📚البدایه النهایه، ج ۸ ص ۲۹۷
📚یادنامه علامه امینی ص 13 و 14
📚سرنوشت قاتلان شهدای کربلا، عباسعلی کامرانیان
https://eitaa.com/piyroo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
🔴 #موتور_سواری_رسمی_بانوان
ولبخندها و تشویق های معنادار مسئولان ارشد شهر اصفهان!!
در روز شهادت دردانه ۳ساله سید الشهدا
♦️ به کجا چنین شتابان ؟!
💢 دوچرخه سواری بانوان
📝 سؤال : مدتی است در فضای مجازی خبری از دفتر جنابعالی منتشر شده که دوچرخه سواری بانوان با رعایت نکات شرعی جایز اعلام گردیده...
اگر امکانش هست پیرامون این حکم و صحت و سقم آن توضیحی فرمایید. آیا دوچرخه سواری بانوان در خیابان جایز است ؟
📖 جواب : دوچرخهسواری بانوان در مجامع عمومی و نیز در جایی که در معرض دید نامحرم باشد، حرام است.
#حضرت_آیت_الله_العظمی_خامنه_ای
🔆منبع :سایت اطلاع رسانی دفتر معظم له
https://eitaa.com/piyroo
4_5920544496923182389.mp3
3.49M
🏴طریقی الیک و قلبی لدیک
وصلی الله علیک یا حسین
💠کربلایی محمد حسین حدادیان
ویژه پیاده روی اربعین https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپ های حجاب 100
اگر حجاب در ایران آزاد شود همه چیز عادی میشود..؟؟
#کلیپ (پست ویژه امروز)
حتماببینید ونشر دهید
https://eitaa.com/piyroo
سید آزادگان، مرحوم ابوترابی:
🔵عزاداری زیر پتو.....
♥️خدایا آقامونو نگهدار....
او در ایام محرم ، دو زانو می نشست
و با چهره ای برافروخته از امام حسین (ع) و یارانش می گفت.
یک بار در خلال سخنانش گفت:
«اگر عراقی ها اجازه ی عزاداری به ما نمی دهند و کتک مان می زنند،
پس ما نباید عزاداری جمعی داشته باشیم. چون هدف از اقامه عزای حسینی و نماد بیرونی اش،
تأثیرگذاری روی مردم است.
اما اولین فلسفه اش تأثیرگذاری بر خودمان است.
پس حالا که ما نمی توانیم بر روی عراقی ها تأثیرگذار باشیم،
دیگر مرحله ی دیگرش را از دست ندهیم و روی خومان کار کنیم.
پس هر کس، خودش زیر پتویی که هست عزاداری کند.»
این توصیه فقط مربوط به عزاداری امام حسین (ع) نبود.
بلکه آن موقع که هنوز نماز جماعت ممنوع نشده بود و اسرا بعد از نماز جماعت شان دعای «خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار» را یک صدا،
اما بی صدا می خواندند،
عراقی ها مجبورشان کرده بودندکه «نباید نام خمینی را بیاورید»،
ابوترابی برای اینکه نماز جماعت تعطیل نشود، به همه توصیه کرد که:
«شما بگویید؛ خدایا خدایا تا انقلاب مهدی آقامون را نگه دار.
خدا که می داند آقاتون کیه؟
دلیلی ندارد که بگویید خمینی.
تازه این محترمانه ترهم هست.
خدا هم برایتان استجابت می کند.»
🔆🔆🔆🔅🔅🔅🔅
https://eitaa.com/piyroo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
🔅🔅🔅🔅🔅
از صلیب سرخ آمده بودند اردوگاه اسرا گفتند:
در اردوگاه شما را شکنجهتان میکنند یا نه؟
همه به آقا سید نگاه کردند
ولی آقا سید چیزی نگفت
مأمور صلیب سرخ گفت:
آقا شما را شکنجه میکنند یا نه؟
ظاهراً شما ارشد اردوگاه هستید.
آقا سید باز هم حرفی نزد.
پس شما را شکنجه نمیکنند؟
آقا سید با اون محاسن بلند و ابهت خاص خودش سرش پایین بود و چیزی نمی گفت.
نوشتند اینجا خبری از شکنجه نیست.
افسر عراقی که فرمانده اردوگاه بود، آقای ابوترابی را برد تواتاق خودش گفت:
تو بیشتر از همه کتک خوردی، چرا به اینها چیزی نگفتی؟
آقای ابوترابی برگشت فرمود:
ما دو تا مسلمان هستیم با هم درگیر شدیم، آنها کافر هستند
دو تا مسلمان هیچ وقت شکایت پیش کفار نمیبرند.
فرمانده اردوگاه کلاه نظامی که سرش بود را محکم به زمین کوبید و صورت آقا سید را بوسید بعدش هم نشست روی دو زانو جلو آقا سید و تو سر خودش می زد
می گفت شما الحق سربازان 🌹خمینی 🌹هستید.
روایت در مورد
سید آزادگان "شهید 🌹ابــوترابی"
https://eitaa.com/piyroo