eitaa logo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
4.4هزار دنبال‌کننده
34.3هزار عکس
15.9هزار ویدیو
133 فایل
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo جهت ارتباط با خادمین شهدا 🌷 خواهران 👇 @sadate_emam_hasaniam @labike_yasahide @shahid_40 کپی بنر و ریپ کانال ممنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌺طبق روال شبانه هر بزرگواری 5 صلوات به نیابت از شـــ🌹ـــهید والامقام مـــجــید قــــر بانــــخــانی جهت تعجیل در فرج آقا امام زمان «عج» و سلامتی رهبر عزیزمان... » اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم » 💔ــهدا https://eitaa.com/piyroo
:☀️صبحمان را آغاز میکنیم با : 🌟قرائت دعای سلامتی امام زمان عج🌟 ❤️بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ❤️ ✨به نام خداوند بخشنده مهربان 💚اللَّهُمَّ كُنْ لِوَلِیِّكَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن💚 ✨خدایا، ولىّ ات حضرت حجّة بن الحسن 💙صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ 💙 ✨كه درودهاى تو بر او و بر پدرانش باد 💛فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی كُلِّ سَاعَةٍ💛 ✨در این لحظه و در تمام لحظات 💜وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً 💜✨ سرپرست و نگاهدار و راهبر و یارى گر✨ 💖وَدَلِیلًا وَ عَیْناًحَتَّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ ✨و راهنما و دیدبان باش، تا او را به صورتى 💌طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا"💌 ✨كه خوشایند اوست ساكن زمین گردانیده،و مدّت زمان طولانى در آن بهرهمند سازى. 🍃❣اللّهُمَ عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجْ ❣🍃 #افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_شهید_97 https://eitaa.com/piyroo
☝️صبحمان را با یاد شهدا شروع میکنیم چه صبح مبارکی ست‌... چند لقمه نان توکل کمی چای محبت سفره ای به وسعت نگاه خـدا...🌷 https://eitaa.com/piyroo
راز و رمز تحمل آن همه سختی های #جنگ همین عبارت ساده بود ؛ 🌹کار برای خدا دلسردی ندارد🌹 #افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_شهید_97 https://eitaa.com/piyroo
🍃یار دلسوزم من یقین دارم که تو دوستم داری. این یقین اگر چه بهانۀ نفس کشیدن است امّا خودش یک دنیا بهانه را از آدم می‌گیرد و این، سخت می‌کند کارم را. من یقین دارم که تو دوستم داری وقتی تو کسی را دوست داشته باشی دیگر چه بهانه‌ای می‌ماند برای خوب نبودن؟ کسی که تو دوستش داری باید شب و روز خودش را بکشد برای خوب شدن و خوب ماندن. چه نعمتی بزرگ‌تر از این که تو مرا دوست داشته باشی؟! و برای شکر این نعمت چه کاری می‌شود کرد جز خوب شدن، آن طوری که تو دوست داری. من یقین دارم که تو دوستم داری حالا که این یقین را دارم چه طور می‌توانم بهانه بیاورم برای این که زانوانم در برابر وسوسه‌ها لرزید؟ مگر می‌شود به دوست داشتن تو اندیشید و باز هم به وسوسه‌ها فکر کرد؟ بدی کردن برای کسی که تو دوستش داری کفران نعمت است آن هم نعمتی به این بزرگی. کفران نعمت هم عقوبت دارد عقوبتش هم در همین دنیاست. من یقین دارم که تو دوستم داری و مستم از شراب این یقین امّا این بهانه‌ها که از دستم گرفته می‌شود کامم تلخ می‌شود. اگر عقوبت کفران این نعمت از چشم تو افتادن باشد باید چه خاکی به سر بریزم؟ درست است که اندیشیدن به این عقوبت حسابی لرزه بر اندامم می‌اندازد امّا ممنونم که در میان این مستی حواست به من هست که شراب این یقین فقط مستم کند، نه غافل. چه حیف است که آدم با شراب یقین به این که تو دوستش داری قربانی غفلت شود و گرفتار عقوبت. من یقین دارم که تو دوستم داری دوست داشتنت همۀ بهانۀ من برای زندگی است ولی قول می‌دهم یادم نرود این بهانه بهانه‌های دیگر را برای بدی کردن و خوب نشدن از دستم گرفته و خلع سلاحم کرده. دنبال بهانه‌جویی نیستم ولی برای خوب شدن و از بدی دور شدن سخت محتاج امداد توام. برای این که گرفتار عقوبت کفران نشوم کمکم کن تا زودتر خوب شوم. https://eitaa.com/piyroo
4_5825799502648311839.mp3
14.33M
🎼ریمیکس بسیار زیبا ویژه استقبال فاطمیه 🔻با شنیدن این قطعه قطعا حال خوبی به شما دست میده👌 🎤 سید مجید بنی فاطمه #نماهنگ https://eitaa.com/oshaghalhosein_313
🔷۲۶ دی روز فرار شاه حکومت پادشاهی یکی از غیر منطقی ترین حکومتهاست 👑حکومت پادشاهی یعنی حکومتی که در آن انسانی بر سایر انسانها حکومت می کند که این حکومت را از پدرش به ارث گرفته است و مردم در انتخاب او هیچ نقشی نداشته اند ❓در مورد حکومت پادشاهی اساسی ترین سوالی که مطرح است این است که چرا باید یک انسان بدون اراده و خواست دیگران بر آنها حکومت کند؟ ⁉️و این حق از کجا برای او ایجاد شده که هم خودش حاکم شود و هم حکومت را برای فرزندش به ارث بگذارد؟ ❌نظام حکومتی پادشاهی از بی منطق ترین حکومت های تاریخ بشر است که در آن خواست مردم هیچ اهمیتی ندارد ✅بزرگترین دستاورد انقلاب اسلامی برچیدن این سبک از حکومت و پیاده سازی حکومتی بود که همه مسئولانش بصورت مستقیم‌ و غیر مستقیم توسط مردم انتخاب می شوند و از اهمیت و جایگاه نظر مردم در این نظام همین بس که در هر انتخابات مسئولان مدام از مردم دعوت می کنند در اعلام نظر و رای دادن مشارکت کنند چرا که این نظام مستقیم وابسته به رای مردم است و مانند کشورهایی نیست که حاکمان آن وابسته به قدرتهای خارجی باشند و مجبور باشند برای بقای حکومتشان بجای خواهش از مردم، مدام به قدرتهای بزرگ باج بدهند https://eitaa.com/piyroo
ِشما ... بر پیکره ی بے جان ِما کہ مےشود زیست در هر زمان و مڪان ... ❣شهید روح الله صحرایی❣ https://eitaa.com/piyroo
✍ مےخواهم بنویسم برایِ تـــــــــو میدانم این همہ نوشتید و من نخوانـدم امّا این بار ، من مےنویسـم شما بخوانیــد ... روزتون شهدایی https://eitaa.com/piyroo
🔻 بهنام محمدی شهید 12 ساله بهنام محمدی، شهید 12 ساله ای است که به گفته سید صالح موسوی هر وقت اسلحه ژ-3، روی دوشش می‌انداخت نوک اسلحه روی زمین ساییده می‌شد. بهنام محمدی نوجوان 12 ساله‌ای است که در تمام روزهای مقاومت از 31 شهریور تا 28 مهر 59 در خرمشهر ماند و به قول تمام بچه‌های خرمشهر باعث دلگرمی رزمنده‌ها بود. سید صالح را صالی صدا می‌کرد. خود صالحی می‌گفت که شب‌ها که روی پشت‌بام می‌خوابیدم از من در مورد شهادت و بهشت می‌پرسید. و من فکر می‌کنم مگر نوجوان 13- 12ساله از مرگ و شهادت چه تصویری دارد که آرزوی آن را دارد. صالحی می‌گفت هر بار او را به بهانه‌ای از خرمشهر بیرون می‌بردیم تا سالم بماند باز غافل که می‌شدیم می‌‌دیدیم به خرمشهر برگشته و در مسجد جامع مشغول کمک است. آن نوجوان 13-12 ساله، آن روز، به وظیفه‌اش عمل کرد. وظیفه‌اش بود که درس و مدرسه را رها کند و از شهرش دفاع کند. بیا فکر کنیم ببینیم امروز که صلح و صفاست و جنگی در کار نیست وظیفه ما چیست؟ منبع:تبیان https://eitaa.com/piyroo
سال ۱۳۹۳ سال پوست اندازی و تولد دوبارم بود... ✅✳️ اما سال ۱۳۹۴ سال بالا بردن آگاهی... وقتی هیشکی نیست دستتو بگیره... اونجاست که باید خودت برای خودت یه کاری کنی... توکل رو وقتی بشی بهتر میفهمیش. 🙏 نخواه که همه چی وفق مرادت باشه... نه... زندگی پستی بلندی داره.. اگه کسی نیست برات کاری کنه... خودت برا خودت یه کاری کن... خیلی وقتا مسیر بستست... خودت باید یه مسیری وا کنی... 🌹🌼✅ من سال 1393 که تازه داشتم قدم های اولیه رو برمیداشتم اصلا دنبال این نبودم که خدا منو میبخشه یا نمیبخشه... ✔️فقط دنبال این بودم که از این لجن زار خودمو نجات بدم. دیگه ته خط بودم. برام مهم نبود خدا میبخشه یانمیبخشه... برام فقط این مهم بود که بیشتر از این سختی نکشم و خدا نجاتم بده زندان نیوفتم. کار من از بخششو این حرفا گذشته بود... من فقط فرصت جبران میخواستم. همش دعا میکردم خدایا کمکم کنی جبران میکنم... بعد از اینکه رای دادگاه اومد و کلا تبرئه شدم ❤️اونوقت دیگه خدارو همه جوره دوستش میداشتم❤️ یه چیزم بگم...؟؟؟ خدا کلارفتارش با من لوتی واره... وخیلی محبتش رو میبینم ☺️😊😁 دستنویس های https://eitaa.com/piyroo
19 اول در ضمن وقتی با دوست دخترام کات کردم پس فرداش رفتن با یکی دیگه دوست شدن.... 📵😒😒😒 کلا بوی گل نمیدادم که حالا پروانه سمتم بیاد... 🌷🔥💐 آدم وقتی خودش بد باشه... دختر خوبی سمتش نمیاد.خیالتون راحت...!!! ☺️✅✅ بچه ها مدل حرف زدنمم هر چقدر خودسازی کردم بهتر شد... الانم که دیگه واقعا خیلی خوب حرف میزنم. خیلی مودب تر و خیلی صبور تر و خیلی با نشاط تر شدم. سال ۱۳۹۳ وقتی نماز میخوندم همه مسخرم میکردن... 😏😏 اخه قبلا همیشه تو ماشینم فلان آهنگای بوق.... رو میذاشتم. 💟اما وقتی توبه کردم و نماز میخوندم یهو همه میگفتن : سلام حاج آقا التماس دعا...تقبل الله ... 🙄📿📿📿 میخواستن اینجوری مسخرم کنن. 😕😕 میدونی چیه... من حس میکنم پسرا تا بلا سرشون نیاد تغییر نمیکنن... 😐 پسر جماعت باید بلای بدی سرشون بیاد تا عوض بشن.. مثل بیماری یا خطر بودن جان یا زورگیری بشه ازشون یا قطع عضو بشن یا زندان بیوفتن یا سرطانی چیزی بگیرن تا عقلشون سر جاش بیاد... 😑😐 💎اما پسر زرنگ قبل تغییر تغییر میکنه... 👌😊 راستشو بخوای بعد از اینکه بلا سرم اومد و فهمیدم خدایی هست ❤️یه قولی به خدا دادم... تو اون شرایط بازداشت و... گفتم خدایا اگه نجاتم بدی جبران میکنم... فقط بهم فرصت بده...همین... من جبران میکنم. من هیچی درمورد خدا نمیدونستم... ولی میدونستم فقط خداست که میتونه کمکم کنه... راستشو بخوای از همه نا امید بودم... ✅و دلیل اصلی مستجاب شدن دعام هم همین بود... وقتی نا امید از همه جا میشی خدا زودتر دعاتو مستجاب میکنه. 🙏🙏😔😞 یه صدایی بهم میگفت : رضا ؟ تو آدم بشو...منه خدا همه کار برات میکنم. 💕💕💕✅ دستنویس های https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
با سلام و عصر بخیر محضر همسنگران محترم خدا قوت 👇👇👇👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شـــــهدا_شرمنده_ایم😔 #اللهم_صل_علی_محمد_وآل_محمد_وعجل_فرجهم 🌹 #دلنوشته_خادم_الشهدا💐 همه گفتند ؛ شُـــہـــدا شرمنده ایم...!😔 خیلے ها شنیدند ؛ شهدا شرمنده ایم...! خیلے ها نوشتند ؛ شهدا شرمنده ایم...! خیلے ها دیدند ؛ شهدا شرمنده ایم ...! همـــــہ .. ! همـــہ شرمنده ایم..! 👈ای ڪاش زمانی از شرمندگی شهدا خارج شویم..! . . ✴️از هر جا ڪه عبــــور میکنیم ، نام ِ شــــہیـــدے میدرخشد ! پس یادمــــان باشد ؛ قدم_به_قدم را بدهکاریم به آنهایی ڪ پل ِ عبور ِ ما شدند در دنیا.. . فرقی نمی کند ڪ فداے حسیـــــن (علیه‌السلام) یا فداے زینـــــب(سلام الله علیہا) همه اصحاب آخر الزمانی سیدالشُـہـدا یند . ✅سلام بر آنهایی ڪ ڪفنشان لباس سبز رزمشان بود.. ✍پے.نوشتہ : الهے هیچ مسافرے از رفیقاش جا نمونہ ..😭 🌸دلتنگ شهــــدا🌸 #افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_شهید_97 https://eitaa.com/piyroo
. 🌸مروری کوتاه بر نهج البلاغه🌸 🌸ترجمه نامه۷-امام علی(ع)🌸 🌸به معاویه🌸 🌺افشاي چهره نفاق معاويه🌺 🌺و مشروعيت بيعت🌺 ⚜پس از نام خدا و درود! نامه پندآميز تو به دستم رسيد كه داراي جملات به هم پيوسته و زينت داده شده كه با گمراهي خود آن را آراسته و با بدانديشي خاص امضاء كرده بودي... ⚜نامه مردي كه نه خود آگاهي لازم دارد تا رهنمونش باشد و نه رهبري دارد كه هدايتش كند، تنها دعوت هوسهاي خويش را پاسخ گفته و گمراهي عنان او را گرفته و او اطاعت مي كند كه سخن بي ربط مي گويد و در گمراهي سرگردان است. ⚜(از همين نامه است) همانا بيعت براي امام يك بار بيش نيست و تجديد نظر در آن ميسر نخواهد بود و كسي اختيار از سرگرفتن آن را ندارد... ⚜آن كس كه از اين بيعت عمومي سر باز زند، طعنه زن و عيبجو خوانده مي شود و آن كس كه نسبت به آن دودل باشد منافق است. 📖نهج البلاغه- ترجمه محمد دشتی https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷امـامـ ســیـد عَـلـے خـامـنهـ ای🌷 در دیدار اخیر خطاب به مسئولین: 🔸 قدر جوانها را بدانند، قدر بلندپروازی‌های جوانها را هم بدانند. 🔹جوانها بلندپروازند، ایرادی ندارد؛ ✔️ همین بلندپروازی‌ها است که یک ملّت را جلو میبرد و از توقّف [بازمیدارد]. ۹۷/۱۰/۱۹ https://eitaa.com/piyroo
👈 پاے درس شهیــــد ..... 🍁بهش زمیـن داده بودند. 📩نـامـه نوشته بود ڪه نمی خواهم، می ترسم #آخـرتـم را با گرفتن این زمین معـاملـه ڪنم. 🍁باهاش صحبت ڪردند؛ ڪه قانعش ڪنند. گفتند: شما ڪه تنها نیستی. خونواده ات هم هستن. اوناهم حق دارن. 🍁حرف گوش ڪن. این زمین رو بگیر و بساز. یعنی یه خونه هم سهم تو نمیشه ؟ 🍁طلاهای خانمش را فـروخـت و با قـرض از این طرف و آن طرف، پول جورڪرد. 🍁اسکلت خانه ڪه عَلَم شد، دوباره نامه داد ڪه نمی خواهم. نمی خواهم آخـرتـم را با #دنیــا معـاملـه ڪنم. دوباره آمدند. همان حـرف ها وصحبت ها. #سردارشهید_صیاد_شیرازی #خاطره #افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_شهید_97 https://eitaa.com/piyroo
💞🌻💞🌻💞🌻💞🌻💞 💜🌸 💜🌸 قسمت اون 🌺زینب “سلام الله علیها ”🌺بود که نباید گریه میکرد بر شهادت برادرش 🌴حسین “علیه السلام ”🌴 که نامحرما دورش بودن و صدای گریه هاشو میشنیدن .. دلم به درد اومده بود از مصائبی که با دیدن هر صحنه از حال این مادر وخواهر به ذهنم میرسید ..😣😢 با چشمانی خیس خیره شدم به عاطفه!😭👀 عاطفه ای که توی چهره اش بیشتر از همه منو میسوزوند .. آروم آروم اشک میریخت و به چهره ی نرگسی که تو بغلش بود نگاه میکرد،  خواهر عاطفه چند بار سعی کرد نرگس رو از عاطفه بگیره ولی عاطفه محکم بغلش کرده بود و انگار قصد نداشت اونو به کسی بده ..😢 چند دقیقه به تلخی گذشت،  صدای چند مرد میومد، تابوت شهید هادی رو اورده بودند .. گذاشتنش داخل، مادر هادی به کمک چند خانم خودشو به تابوت رسوند کنارش نشست و از مصیبت دوری پسرش می گفت و بلند بلند گریه میکرد، یاد ملیحه خانم افتادم،!!! وای که چه روز تلخی میشد براش، روزی که تابوت عباس رو میاوردن تو خونه ..😞💔 مادر هادی که سه تا پسر داشت اینجوری بر شهادت یدونه از پسراش بی تابی میکرد، ملیحه خانم که عباس تنها پسرش بود، چه بلایی سرش میومد…😥 فکر کردن به شهادت عباس آتشی میشد به دلم که بد جور منو میسوزوند … 😭😣 بلند شدم و تا کنار تابوت، فاطمه سادات رو همراهی کردم .. ادامه دارد.... 💚💛💚 💌نویسنده: بانوگل نرگــــس 🌻💞🌻💞🌻💞🌻💞🌻 🍄💞🍄💞🍄💞🍄💞🍄 💜🌸 💜🌸 قسمت عاطفه هم درحالیکه نرگس تو بغلش بود اومد و کنار🇮🇷 تابوت نشست .. دستشو به سمت پارچه روی صورت شهید برد و پارچه رو کنار زد تا شاید ببینه صورت یارش رو بعد دوماه دوری و دلتنگی ..😣 تمام صورت عاطفه خیس از اشک بود اما لبخند محوی رو روی لباش نشوند و انگار با چشمهاش با هادی حرف میزد .. تمام حواسم به رفتارای عاطفه بود .. نرگس رو گذاشت رو سینه ی هادی وگفت: _هادی جان، دخترت رو ببین، هادی جان نرگست رو نوازش کن، دست بکش رو سرش .. بزار ببینم  … بزار ببینم براورده شدن آرزومو …😢 دستم رو روی دهنم گذاشتم،  گریه ام با دیدن این صحنه شدت گرفته بود ..😣😭 یاد اون روز افتادم که عاطفه از آرزوش میگفت ..😞 میگفت فقط میخواد یه بار ببینه که هادی نرگس رو تو بغلش میگیره .. وای که چه تلخ این آرزو به حقیقت پیوست .. چه تلخ...😭 .همه گریه میکردن ..😭😭😭😭 با بلند شدن صدای گریه نرگس، خواهرِ عاطفه نرگس رو بغل کرد و برد تو اتاق .. آتش بدی به دلم افتاده بود .. آتش دلتنگی برای عباس .. دیگه طاقت موندن تو اون هوای غریب رو نداشتم.. یکدفعه نگاه👀 اشک آلودم ثابت موند رو سمیرایی که با صورت غرق در اشکش بلند شد 😭و رفت بیرون .. سمیرا چقدر عجیب شده بود ..چقدر عجیب … . . . سریع خودمو رسوندم خونه، حالم خیلی بد بود، خیلی .. رفتم داخل اتاقم و نشستم رو تخت، سینه ام میسوخت از این بغض سنگین ..😢 مامان اومد تو اتاق، نگاه نگرانش رو بهم دوخت و کنارم نشست😨 - حالت خوبه عزیزِ دلم اشکام باز راهشونو رو گونه هام پیدا کرده بودن، قلبم میسوخت .. برای نرگسی که چه زود بی بابا شده بود .. برای عاطفه ای که به اوج امتحانش رسیده بود .. دیگه نتونستم طاقت بیارم، خودمو انداختم تو بغل مامان و زار زدم😫😭 ادامه دارد.... 💚💛💚 💌نویسنده: بانوگل نرگــــس نام_نویسنده 🍄💞🍄💞🍄💞🍄💞🍄 https://eitaa.com/piyroo