eitaa logo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
4.5هزار دنبال‌کننده
34.2هزار عکس
15.9هزار ویدیو
133 فایل
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo جهت ارتباط با خادمین شهدا 🌷 خواهران 👇 @sadate_emam_hasaniam @labike_yasahide @shahid_40 کپی بنر و ریپ کانال ممنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
🍂 🔻 💢قسمت صد و سی و یکم: از حجله عروسی تا شهادت(۵) جاسوسِ بی حیا از ترس انتقام گیری بچه ها و مجازات در ایران به منافقین پناهنده شد، ولی بعد از سه ماه از تبادل اسرا و در آذر ماه ۶۹ بصورت مخفیانه به ایران برگشت. اهالی روستای زادگاهش او را راه ندادن. بناچار به روستای بنه کنار از توابع فریدونکنار که محل زندگی زن و بچه اش بود، رفت. ولی در آنجا هم مردم و خانواده شهدا اعتراض کردن و با خفت و خواری راهش ندادن. بعد از مدتی با شکایت تعدادی از آزاده ها دستگیر شد و مورد بازجویی قرار گرفت. در بازجویی ها مدام می گفت من اشتباه کردم، گول بعثیا رو خوردم. این تنها دفاع یک واداده ی ترسو برای توجیه خیانتش بود. او روسیاه و مهدی جاودانه شد. همیشه برگهای تاریخ رو با دو قلم می نویسن، قلمی که به شوق و مباهات می چرخه و صفحات زرین رو نگارش می کنه و قلمی که با شرم، صفحات تاریک و ننگین اون رو به تحریر می کشه. پیکر مهدی احسانیان(جویباری) ۱۵ سال در خاک غربت مدفون بود و در سال ۱۳۸۱ به همراه تعدادی دیگه از اسرای مظلوم تکریت ۱۱ از جمله شهید حسین پیراینده و در حالیکه بدنش تقریبا سالم بود به آغوش وطن بازگشت و در گلزار شهدای کوهی خیل جویبار به خاک سپرده شد. مزار این شهید بزرگوار امروزه زیارتگاه خیل مشتاقانیه که به پاس استقامت مثال زدنیش با دیدگان خونبار به زیارتش میرن. مهدی احسانیان در بخشی از وصیت نامه ش می نویسد: «به شما عزیزان توصیه می کنم به روحانیت احترام بگذارید و تابع ولی فقیه باشید تا جامعه ای سعادتمند داشته باشید و بدانید که رمز حفاظت از ارزش های انقلاب تبعیت از ولایت فقیه است. برای کسب روزی حلال تلاش کنید تا اسباب آمرزش گناهانتان فراهم شود. نماز خود را اول وقت و در مسجد بخوانید که موجب برطرف شدن گرفتاری و ناراحتی تان می شود و شیطان را از شما دور می کند.» تنها یادگار مهدی، دخترش مهدیه امروز با قلمی توانا و بیانی بلیغ جزو افسران جوان جنگ نرم علیه ناتوی فرهنگی دشمن و مدافعی پرتوان در سنگر تبلیغ و ترویج فرهنگ مقاومت و شهادت است. ادامه دارد ⏪ خاطرات طلبه آزاده رحمان سلطانی 🏴 https://eitaa.com/piyroo
💢 ای شهیــد ... با همین هوشیـاری ؛ دیـده‌بـان قلـب‌مان بـاش که از هجوم شیاطین روزگار در امــان بمانــد ... 🌳 هادی 🏴 https://eitaa.com/piyroo
بدگویی دشمن یڪے از هم رزمان ، درباره ایشان چنین مےگوید: رفتیم تو قرارگاه. بچه ها نشسته بودند دورهم و گرم حرف زدن بودند و درباره برنامه دیشب رادیو عراق ـ که در آن از بدگویے ڪرده بودند ـ صحبت مےڪردند. گفتم: «پس ڪار خیلی دُرسته، بیش تر از اون چیزے ڪه فڪرش رو مےڪردیم. مگه اون صحبت امام رو نشنیدین ڪه مےگفتند: هر زمان شرق و غرب شما را تأیید رد، وامصیبتا! اما اگر بدگویے رد و ناسزا گفت، اون موقع شما بدونین ڪه ڪار خوبے مےڪنین. پس باید خوشحال بشیم ڪه رادیو عراق ارزش فرمانده ما را پیش ما بیش تر ڪرده است». 🏴 https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5969968334865695946.mp3
7.3M
یا هوایی مشهد توام محمدحسین پویانفر ┏━🌹🏴🌴🏴🌹━┓ 🌴 @piyroo 🌴 ┗━🌹🏴🌴🏴🌹━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍راوی: یکی از دوستان شهید اواخر بود تازه از سفر کربلای اربعین برگشته بودیم... درد در ناحیه شکمش بود و خیلی اذیتش میکرد کف حجره میخوابید و به خودش میپیچید! گریه میکرد! میگفتیم: علی! انقدر درد داری که گریه میکنی!؟ قوی باش پسر... میگفت نه! دارم به یاد امام مجتبی گریه میکنم؛ میگن زهر پاره های جیگر آقارو کنده بود و... ‍ ◽️تاریخ ولادت : ۱۳۷۱ ◽️محل ولادت: تهران ◽️تاریخ شهادت : ۱۳۹۳/۱/۳ ◽️ محل شهادت : تهران ◽️مزار شهید : تهران - گلزار شهدای بهشت زهرا (س) 🏴 https://eitaa.com/piyroo
میگفت خسته نشدی از این همه با شهدا؟!😒 گفتم چرا بشم!؟ تازه دارم راه رو میرم...✅ میگفت سخت نیست داری مثل رفتار میکنی⁉️ گفتم خیلی سخته مثل نگه داشتن تو دسته ولی تازه دارم معنی ❤️ رو میفهمم....☺️ میگفت خوب باشه اصلا هر چی تو بگی ولی آخر این رفاقت چیه؟! گفتم: لیاقت نوکری (س)☺️ مُهر تایید✔️عمــہ سـادات مثل که عمـه سادات سرش را توی دامنش گرفت تا جان داد😔 برگشت گفت میشه منم با دوست بشم😊!؟ منم این رو میخوام... حالا باید چیکار کنم تا مثل شهدا بشم آخرش هم بشم😢 گفتم یه شرط داره☝️ گفت چه شرطی؟؟؟ گفتم 🌷 به شرط گفت باشه هرچند ولی میخوام زندگی کنم تا مثل شهدا بمیرم...😍☺️ ❤️ 🏴 https://eitaa.com/piyroo
🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺 پرسید: از سید مجتبی علمدار چه ميدانی🤔 گفتم: چطور!؟ گفت: خواهش ميکنم. مطلب مهمی پیش آمده، هرچه که ميدانی بگو😥 گفتم: پشت سر او خیلی حرف ميزنند. اما من از زمان جنگ با او دوست هستم. هیچ کدام این حرفها صحیح نیست.سیدمجتبی یکشهیدزنده است.😃 بعد ادامه دادم: سید با سربازها خوب برخورد ميکند😊همه سربازها عاشق او هستند. اما برخی از پرسنل از این کار خوششان نميآید. سید به برخی از افراد تذکر ميدهد که کارشان را درست انجام دهند اما خیلی ها خوششان نميآید😏 بنابراين پشت سر سید حرف ميزنند و .. آن مسئول یک به یک سؤال ميکرد و من با دلیل جواب سخنان او راميدادم. در پایان گفت: خیلی از تو ممنونم. مشکل مراحل کردی!🙏 تعجب کردم. پرسیدم: چه مشکلی؟! نميخواست جواب دهد اما با اصرار من گفت: برای سید پرونده درست شده بود. قرار بود من پرونده را امضا کنم و به تهران بفرستم. دیروز آخر وقت ميخواستم امضا کنم. اما گفتم بگذار فردا پرونده را بخوانم بعد.😃 دیشب در عالم خواب شهید محلاتی، نماینده امام در سپاه، را دیدم. ایشان فرمودند: حضرت امام از تو راضی نیست!😱 من گفتم:چرا؟!🤔 گفتند: این پرونده چیست که ميخواهی امضا کنی؟!😐 من از خواب پریدم. تنها پرونده ای که قرار بود امضا کنم همین پرونده سید مجتبی بود. برای همین شما را صدا کردم 🏴 https://eitaa.com/piyroo
. . ↫شُهـ♡ـدا خوبـ طبیبانـ°👨🏻‍🔬ےاند بہ آنها ڪُنـ📿 ٺا الٺیامـ•🍃 بخشَند بالهاے سوخٺـ«🔥ـہ اٺ را 🏴 https://eitaa.com/piyroo
⚘﷽⚘ عصر سرش راگذاشته بود روی‌شانه‌ی من و به نوحه خوانی گوش می‌داد وبد جوری گریه میکرد؛ در همان حال که داشت های‌های گریه می‌کرد،گفتم جعفر یه چیزی بپرسم راستشو میگی؟ گفت:تاحالادروغ هم گفتم؟! نه ولی خواهشاً این رو درست جواب بده. توکه اینقدر عاشق نمازی چرا وقتی موقع سلام نماز میشه، بدنت شروع به لرزیدن میکنه؟ جاخورد نگاهی متعجب بهم انداخت وگفت: ولش کن چیز مهمی نیست. سعی کرد از جواب‌دادن طفره بره که بعد از التماس زیاد گفت : ببین، همان‌قدر که من" عاشق شروع‌نماز "هستم وقتی به سلام‌نماز که میرسم دست‌خودم نیست ناخودآگاه بدنم شروع به لرزیدن میکنه. نمیدونم چرا ولی فقط این رو می‌فهمم که انگار میگه "وای بدبخت شدی، نماز تمام شد". انقدرکه عاشق نمازهستم. می‌رم نماز شب می‌خوانم ،زیارت عاشورا می‌خونم تا کمی آرام شم. 🏴 https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰شهیدی که بعد از شهادت ، به زیارت علیه السلام رفت ✅متولد بود و عاشق امام رضا علیه السلام 🔹 سال ۱۳۶۴ ، در ۸ به شهادت رسید. 🔸قبل از شهادتش نوشته بود: "ای کاش امام رضا را بار دیگر زیارت کنم" و چون عاشق یار بود، ثامن الحجج بار دیگه او را طلبید.😭 پیکر مطهرش را به جای خرم آباد به فرستادند و در حرم عشق طوافی نمود.💔 🏴 https://eitaa.com/piyroo
خدایا میگویندبزرگ ترین شڪست ازدست دادن ایمان است بصیرتے بہ من عنایت ڪن ڪہ دراین روزهای سخت امتحان روزگار،شرمنده ے شهدانشوم💔 🌷 🏴 https://eitaa.com/piyroo
اختصاصی کانال 🏴شب شهادت امام رضا علیه السلام دعاگوی همه عزیزان هستیم https://eitaa.com/piyroo
ساعت ها به وقت توکوک میشوند! حاجت ها در حرم تو روا می شوند! دل ها دررواق های تو آسمانی می شوند! بیا وساز ناکوک دل مارا کوک کن...❗️ https://eitaa.com/piyroo 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روایتگری شهدایی قسمت489 📹 | لیست گردان 🎙 روایت از انتخاب شهدا توسط امام زمان (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌شریف) ﷽ ┄┅┄┅┄┄┅┄┅┄ 🌹بنام خدا،بیادخدا، برای خدا | حاج حسین یکتا https://eitaa.com/piyroo
🔰 فرزند رمضان در سال 1340 در خانواده ای متوسط (از لحاظ اقتصادی) در شهر مبارز گلوگاه پا به عرصه وجود نهاد. 🔰از همان زمان کودکی و طفولیت زندگی سخت و پر مشقتی را در کنار پدر زحمتکش و با ایمان و مادری فداکار گذراند. https://eitaa.com/piyroo ✨ 💕 🌿🕊 🌸🌿🕊 🌺💛🌿🕊 ❤️🌺🌸💕⚜✨
🔰 در همان دوران فقر و استبداد که دامن تمامی مردم ایران را گرفته بود کم کم بزرگ شد. 🔰وقتی که به سن هفت سالگی رسید خانواده اش ایشان را به مدرسه فرستادند. 🔰 تازه پا به کلاس دوم گذاشته بود که بر اثر وضعیت مالی و مشکلاتی که دامن گیر خانواده آنان شده بود ترک تحصیل کرده بود، چون خانواده او از حداقل امکانات رفاهی زندگی محروم بودن سعی می کرد همیشه با پدر خود همکاری نماید تا بتواند شمه ای از مشکلات زندگی را حل نماید. 🔰او در هنگام نوجوانی همانند خانواده خود زحمت ها و زجرهای فراوان کشید و سختی های بسیاری را تحمل نمود. او هرگز آسایش را در جسم خود و احساس خوشحالی را در روح خود ندیده. 🔰همیشه کار می کرد و زحمت میکشید، شب و روز در کنار پدرش به خانواده خود کمک می کرد تا اینکه توانستند آن زندگی سخت و پر مشقت را به یک زندگی تقریبا بهتری تبدیل نمایند. https://eitaa.com/piyroo ✨ 💕 🌿🕊 🌸🌿🕊 🌺💛🌿🕊 ❤️🌺🌸💕⚜✨
ا❤️🌺🌸💕⚜✨ ا🌺💛🌿🕊 ا🌸🌿🕊 ا🌿🕊 ا💕 ا✨ 🔰یکی از آرزوهای رفتن به خدمت سربازی بود تا بتواند دین خود را هر چه بیشتر به اسلام و مسلمین ادا نماید. 🔰 رفتن او به خدمت سربازی در همان هنگام جنگ برای او تولد دوباره بود. 🔰 او همیشه آرزو می کرد که یک روزی آنها را به جنگ اعزام نمایند. 🔰و سرانجام او به جبهه جنگ حق علیه باطل شتافت و بیشتر اوقات داوطلبانه به خط مقدم اعزام می شد و به همین دلیل او یک سرباز جنگنده معروف شده بود. 🔰 اکثر اوقات که برای دیدن خانواده خود به گلوگاه می آمد با دوستان خود مواجه می شد که به همین دلیل بود که همیشه می گفت دیگر شهر گلوگاه برای من آن شور و شوق قبلی را ندارد و بهترین دوستان ما یکی پس از دیگری به می رسیدند ولی ما هنوز مانده ایم. 🔰تا اینکه قبل از رفتن دوباره اش به خط مقدم گفت که من دیگر هرگز به گلوگاه بر نمی گردم. 🔰 5 ماه از رفتن می گذشت که در تاریخ 27 مهر ماه 1361 در همان منطقه موسیان به روی مین رفت و شربت را نوشید. 🔸تاریخ تولد:1340(گلوگاه) 🔸تاریخ شهادت:27/مهر/1361(موسیان) https://eitaa.com/piyroo ✨ 💕 🌿🕊 🌸🌿🕊 🌺💛🌿🕊 ❤️🌺🌸💕⚜✨
طبق روال شــبانه هر بزرگواری 14 صلوات به نیابت از جهت تعجیل در فرج آقا امام زمان «عج» و سلامتی رهبر عزیزمان شفای همه بیماران عاقبت بخیری شما عزیزان .... » اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم 🌸 ســـلام و صــلوات خــدا بر شـــهدا و امام شـــ.❤️ـــهدا 🕊ســـلام بـر شــــ🌷ــهید‌ ا https://eitaa.com/piyroo