📚رویای نیمه شب
2⃣ قسمت دوم
می گفت: «من دیگر ناتوان و کندذهن شده ام. تو باید کارها را به دست بگیری تا مطمئن شوم بعد از من از عهده اداره کارگاه و مغازه برمی آیی.»
در جوابش می گفتم:《 اجازه بده زرگری را طوری یاد بگیرم که دست کم در شهر حله، کسی به استادی من نباشد. اگر در کارم مهارت کامل نداشته باشم، شاگردان و مشتریها روی حرفم حسابی باز نمی کنند.》
با تحسین به طرحها و ساخته هایم نگاه می کرد و می گفت:《 تو همین حالا هم استادی و خبر نداری.》
می گفتم: 《نمی خواهم برای ثروت و موقعیت شما به من احترام بگذارند. آرزویم این است که همۀ مردم حله و عراق، غبطه شما را بخورند و بگویند: این ابونعیم عجب نوه ای تربیت کرده!》
به حرف هایم می خندید و در آغوشم می کشید. گاهی هم آه می کشید، اشک در چشمانش حلقه می زد و می گفت:《 وقتی پدرِ خدا بیامرزت در جوانی از دنیا رفت ،دیگر فکر نمی کردم امیدی به زندگی داشته باشم. خدا مرا ببخشد! چقدر کفر می گفتم و از خدا گله و شکایت می کردم. کسب و کار را به شاگردان سپرده بودم و توی مغازه و کارگاه بند نمی شدم. بیشتر وقتم را در حمام «ابو راجح» می گذراندم. اگر دلداری های ابوراجح نبود کسب و کار از دستم رفته بود و دق کرده بودم. او مرا با خود به نماز جماعت
و جمعه می برد...
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
@plack31
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹به یاد سردار بیسر عملیات کربلای۵
پدرش روایت میکند: نصف شب از صدای ناله نماز شبش از خواب بیدار شدم. میان گریههایش
میگفت:خدایا اگر شهادت را نصیبم کردی،
می خواهم مثل امام حسین (ع) بی سر
و مثل حضرت عباس(ع) بیدست باشم.
وقتی پیکرش را آوردند نه سر داشت و نه یک دست
گویا آن شب خدا میشنیدش...!!
#شهید_سردار_ماشاالله_رشیدی
#فرمانده_گردان_سیدالشهداء
#لشکر۴۱_ثارالله
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
@plack31
8.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
“یا امام رضـــــــــــا” اگر بناست که
لطف کسی به ما برسد …. .
خدا کند فقط از جانب شما برسد….
نخواه منت بیگانه بر سرم باشد….. .
خوش است خیر همیشه از
آشنا برسد… .
از آستان رضا «ع»
هرچه میرسد بدون شک…. .
بدون واسطه از محضرخدا برسد… .
شما دعا کن اگر عمر من کفاف نداد… .
جنازه ام شب جمعه
به کربلا برسد…
@plack31
تو در جنگلهای ورزقان، در نقطه صفر مرزی چه کار میکنی مرد؟
🔹صندلی نهاد ریاست جمهوری چه کم داشت که پشت آن ننشستی تا این شب عیدی، پیام تبریک برای این و آن ارسال کنی؟
🔹میخواستی بگویند مردمی هستی؟
خب سوار تویوتا لندکروز ضدگلوله میشدی و چند نفر آدم را پیدا میکردی و از بینشان ردی میشدی و صدای شاتر دوربینها و تمام.
🔹بیخیال که پیرمرد روستای دیزج ملک از زمان رضاخان تا الان، یک فرماندار را از هم نزدیک ندیده.
🔹بیخیال که روستای کهنهلو به ورزقان یک جاده درست و حسابی ندارد.
🔹بیخیال که روستای کیغول یک درمانگاه ندارد و همین ماه پیش زن جوانی، قبل از رسیدن به زایشگاه شهرستان، بچهاش سقط شد.
🔹اقلا یک جای نزدیک با دسترسی هموار میرفتی سید!
رفتی سراغ نقطهای که کل مملکت بسیج شدهاند برای پیدا کردنت؟
انصافت را شکر.
میگویند آنجا باران گرفته.
زیر باران دعا مستجاب است.
دعا کن برای خودت
دعا کن برای ما؛
پیرمرد روستای کهنهلو را که یادت نرفته؟
همان که هنوز یک فرماندار را هم از نزدیک ندیده؟
دعا کن سید!
شب عید است...
@plack31
آیتالله رئیسی به ملکوت اعلی پیوست
♦️ آیتالله رئیسی، رئیسجمهور محبوب کشورمان در سانحه سقوط بالگرد در منطقه ورزقان آذربایجان شرقی به شهادت رسید و به ملکوت اعلی پیوست.
♦️ آیتالله آل هاشم امام جمعه تبریز، دکتر حسین امیرعبداللهیان وزیر خارجه کشورمان و آقای مالک رحمتی استاندار تبریز نیز در این سانحه در بالگرد حامل رئیس جمهور حضور داشتند و آنان نیز به شهادت رسیدند. خلبان این بالگرد و محافظ رئیسجمهور نیز جزو شهدای این سانحه هستند.
@plack31