🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷
سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ
از ســیم خاردار نَـفْسـْ گُذَشْتَنْـ
و بَـعْد از سیم خار دار دشْمَنــــْ🥀
#سلامبـــَرشُهَـدآ... ✋💔
یه سلام از راه دور به حضرت عشق...❤️
به نیابت از شهید#محمد_جمالی
اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ
وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن
#صبحتون_شهدایی📿
┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅
@plack31
📌ختم صلـوات امـروز به نیـت
#شهیـــــــــــــــــــــــــــــــــــد_والامقــــــــام
#عــلــــی_تـجــلـایی
🩸 #سـهـم_هـر_بزرگـوار_5صلوات 🩸
نام : شهید علی تجلایی
تولد : 5 / مرداد / 1338
محل تولد : تبریز
شهادت : 25 / اسفند / 1363
محل شهادت : شرق دجله _ عملیات بدر
سن : 25
مزار : شهید جاویدالاثر
خلاصه ای از زندگی :
سلام دوستانم ، من علی تجلایی متولد تبریز و فرزند حاج مقصود تجلایی هستم . پس از سپری کردن دوران دبستان ، راهی دبیرستان تربیت تبریز شدم و دیپلم خود را در رشته ریاضی گرفتم .
در همین دوران ، توسط ساواک احضـار شدم ، چرا که از امضاء برگه عضویت حزب رستاخیز امتناع ورزیده بودم . با آغاز حرکت مردم علیه رژیم پهلوی در سال ۱۳۵۷ ، من نیز فعالیت خود را شروع کردم . در تمامی تظاهرات و اجتماعـات مردمی علیه رژیم پهلـوی حضور فعـال داشتم و به چـاپ و پخش اعلامیـه هـا مشغول بودم .
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ، در سال ۱۳۵۸ ، به عضویت سپاه پاسداران درآمدم و یک دوره آموزشی نظامی پانزده روزه را در سعد آباد تهران گذراندم .
من که در امر آموزش فنون رزمی مهارت زیادی کسب کرده بودم ، پس از مدتی ، در پادگان سیدالشهداء به عنوان مربی آموزشی مشغول به کار شدم . من در آموزش نظامی بسیار جدی و سخت گیر بودم و حتی بابت این قضیه به علی رگبار معروف شده بودم .
پس از مدتی به کردستان رفتم و به مبارزه با ضد انقلاب منطقه پرداختم . بعد از آن ، مأموریت یافتم به اتفاق چند تن راهی افغانستان شوم ، تا علیه نیروهای متجاوز شوروی ، مردم مسلمان آن کشور را یاری کنم .
برای ورود به افغانستان که مرزهایش تحت کنترل شدید ارتش سرخ بود ، از شناسنامه افغانی استفاده کردم . در افغانستان ، حدود سیصد نفر از مجاهدین افغانی که اغلب سطح علمی بالایی داشتند ، را آموزش دادم . من اغلب اوقات به مناطق پدافندی مجاهدین می رفتم و چگونگی گسترش خط پدافندی ، آرایش سلاح و نیرو و حدود ارتش را برای آنها تشریح می کردم .
من و یارانم چهار ماه تمام به آموزش فرماندهان افغانی پرداختیم و سپس به ایران بازگشتیم ، چرا که جنگ ایران و عراق آغاز شده بود .
بلافاصله پس از ورود به ایران ، راهی جبهه های جنوب شدم و در نبردهای دهلاویه شرکت کردم و پس از آن در حماسه سوسنگرد ، حضور فعالی داشتم .
در سال ۱۳۶۰ ، با خانم انسیه عبدالعلی زاده ازدواج کردم ، اما این تحول در زندگی هم نتوانست من را از حضور در جبهه دور سازد .
بعد از آن به عنـوان فرمانـده گردان هـای شهیـد آیت الله قاضی طباطبایـی و شهید آیت الله مدنـی ( نیروهای اعزامی آذربایجان ) به جبهه اعزام شدم .
من به همراه برادر کوچکترم آقامهدی در بهمن ماه ۱۳۶۱ ، در عملیات والفجر مقدماتی شرکت داشتیم و مهدی در منطقه عملیاتـی در میـدان مین به شهـادت رسید . من بر آن شدم که پیکر برادرم را برگردانـم ، همانطـوری که اجساد بسیاری از شهدا را برگردانده بودم .
برای آوردن جنازه برادرم که در منطقه دشمن افتاده بود ، شبانه راهی شدم و وقتی که با زحمات و خطرات زیاد جنازه شهید را آوردم ، متوجه شدم نامش مهدی است و بسیار به برادرم مهدی شبیه است ، اما خود او نیست . با این حال خوشحال شدم و با خود گفتم : او را که آوردم انگار برادر خودم مهدی را آوردم .
در سال ۱۳۶۲ ، به سمت معاونت آموزش های تخصصی سپاه منصوب گشتم و در تنظیم و تدوین دستاوردهای عملیات کوشش بسیاری کردم .
بعد از عملیات والفجر ۲ به تهران اعزام شدم تا دوره دافوس را بگذرانم . در همین زمان دخترم حنانه به دنیا آمد . با وجود کار بسیار و تحصیل و مباحث فشرده ، همه وظایفم در خانه را انجام می دادم .
در عملیات خیبر نیز شرکت کردم و پس از آن مسئولیت طرح و عملیات قرارگاه خاتم الانبیاء (ص) به من واگذار شد .
اواخر سال 1363 و قبل از عملیات بدر ، به فرماندهی قرارگاه ظفر در آمدم .
در خلال عملیات بدر ، خودم شخصا راهی هورالعظیم شدم . نیروهای گردان امام حسین از لشکر عاشورا ، تصمیم داشتند اتوبان بصره - العماره را تصرف نمایند . من با آنها به راه افتادم . بعد از سخنرانی همه با آب دجله وضو گرفتیم و سپس از دجله گذشتیم .
اتوبان از دور نمایان شد . من و عده ای از رزمندگان به خاکریز دشمن زدیم و از آن گذشتیم و به آن سوی اتوبان رفتیم . گردان سیدالشهداء قرار بود از طرف روستای القرنه پیشروی کند ، اما خبری از آنها نبود . عده ای به سوی روستا روان شدند اما بازنگشتند و عده ای دیگر اعزام شدند که از آنها هم خبری نشد .
من و اصغر قصاب تصمیم گرفتیم به طرف روستا حرکت کنیم . تانک های دشمن از اتوبان می آمدند و نیروهای رزمنده عملاً در محاصره دشمن قرار گرفته بودند . روستا پر از نیروهای عراقی بود که در پشت بام ها مستقر بودند و بر همه جا مسلط بودند .
تعداد نفرات خودی ما تنها شش نفر بودند و با خاکریز بعدی حدود پانزده متر فاصله داشتند . من به سوی خاکریز بعدی رفتم و لحظه ای بلند شدم تا اطراف را نگاه کنم که ناگهان تیری به قلبم اصابت کرد و به شهادت رسیدم .
برادرم مهدی تجلایی ، که در عملیات والفجرمقدماتی به شهادت رسیده بود و جنازه او در منطقه عملیاتی باقی مانده بود ، در سال ۱۳۷۳ ، پیکرمطهرش کشف و به زادگاه مان انتقال یافت ، اما پیکر من هیچ گاه یافت نشد ...
┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅
@plack31
شهید حمید رضا فاطمی اطهر میگفت:
من پاسدارم و پاسدار بودنم محدود به جمهوریاسلامی ایران نیست و در هر کجای دنیا مظلوم و مستضعفی باشد که به او ظلــم میشود حاضــرم این جـان ناقابل خـود را تقـدیم ڪنم و در دفـاع از مظلـوم و فرمـان امامم فدایـی شوم و خونم پای دین، فرامین الهی و فرمان امام سیدعلی خامنهای حفظ الله ریخته شـود. باشد که مسیری گـردد برای آینـدگان.
●ولادت : ۱۳۵۶/۲/۱۹ اهواز
●شهادت : ۱۳۹۴/۸/۹ حلب
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#سردار_شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
#شهید_مدافع_حرم_حمیدرضا_فاطمی_اطهر
┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅
@plack31
64.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
╭ ─━─━─• · · · · · ·↻.•
「#گزارش_کلیپ 🎥」
،،
🔻 اعزام کاروان راهیان دانش آموزی ناحیه ۳ و بدرقه خادمین شهدا استان قم در گلزار شهدای مدافع حرم بهشت معصومه
「#راهیان_نور | #دانش_آموزی 」
.•📆۱۴۰۳/۸/۱۲」
@plack31
🌷مادر بهنام در بیان خاطره ای از این شهید میگوید:
🍃هنگام آغاز جنگ تحمیلی بهنام سیزده سال و هشت ماه داشت...
نخستین فرزندم بود...
او در دوازده سالگی به من میگفت:
میخواهم طوری باشم که در آینده سراسر ایران مرا به خوبی یاد کنند و یک قهرمان ملی باشم...✨
#ایام_شهادت
#ماملت_شهادتیم
┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅
@plack31
7.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بمناسبت ۱۳آبان ماه، روز شکست آمریکا
شهید حاج احمد کاظمی
آمریکا غلط کرد...
همراه با تصاویر شکست آمریکا در خلیج فارس
#ایران_قوی
#استکبارستیزی
#شهید_حاج_احمد_کاظمی
┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅
@plack31
18.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💯از دنیا تنها یک نام برایشان مانده
فرزندِ روح الله بودن ...
#شهید_گمنام🥀
┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅
@plack31
🌹11 آبان سالروز شهادت طیب
♦️ امام خمینی بر سر مزار طیب:
طیب، تو که عاقبت به خیر شدی؛ دعاکن خمینی هم مثل تو عاقبت به خیر شود
📔کتاب طیب ص۱۸۷
🌹شادی روحش الفاتحه مع الصلوات
┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅
@plack31