eitaa logo
پلاک 31 قطعه شهدای گمنام و مدافعان حرم
144 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
1هزار ویدیو
58 فایل
بزرگترین گلزار شهدای مدافعان حرم درکشور، قم بهشت معصومه (س )قطعه 31
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷 سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ از ســیم خاردار نَـفْسـْ گُذَشْتَنْـ و بَـعْد از سیم خار دار دشْمَنــــْ🥀 ... ✋💔 یه سلام از راه دور به حضرت عشق...❤️ به نیابت از شهید اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن 📿 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅                @plack31
نام : شهید علی تجلایی تولد : 5 / مرداد / 1338 محل تولد : تبریز شهادت : 25 / اسفند / 1363 محل شهادت : شرق دجله _ عملیات بدر سن : 25 مزار : شهید جاویدالاثر خلاصه ای از زندگی : سلام دوستانم ، من علی تجلایی متولد تبریز و فرزند حاج مقصود تجلایی هستم . پس از سپری کردن دوران دبستان ، راهی دبیرستان تربیت تبریز شدم و دیپلم خود را در رشته ریاضی گرفتم . در همین دوران ، توسط ساواک احضـار شدم ، چرا که از امضاء برگه عضویت حزب رستاخیز امتناع ورزیده بودم . با آغاز حرکت مردم علیه رژیم پهلوی در سال ۱۳۵۷ ، من نیز فعالیت خود را شروع کردم . در تمامی تظاهرات و اجتماعـات مردمی علیه رژیم پهلـوی حضور فعـال داشتم و به چـاپ و پخش اعلامیـه هـا مشغول بودم . پس از پیروزی انقلاب اسلامی ، در سال ۱۳۵۸ ، به عضویت سپاه پاسداران درآمدم و یک دوره آموزشی نظامی پانزده روزه را در سعد آباد تهران گذراندم . من که در امر آموزش فنون رزمی مهارت زیادی کسب کرده بودم ، پس از مدتی ، در پادگان سیدالشهداء به عنوان مربی آموزشی مشغول به کار شدم . من در آموزش نظامی بسیار جدی و سخت گیر بودم و حتی بابت این قضیه به علی رگبار معروف شده بودم . پس از مدتی به کردستان رفتم و به مبارزه با ضد انقلاب منطقه پرداختم . بعد از آن ، مأموریت یافتم به اتفاق چند تن راهی افغانستان شوم ، تا علیه نیروهای متجاوز شوروی ، مردم مسلمان آن کشور را یاری کنم . برای ورود به افغانستان که مرزهایش تحت کنترل شدید ارتش سرخ بود ، از شناسنامه افغانی استفاده کردم . در افغانستان ، حدود سیصد نفر از مجاهدین افغانی که اغلب سطح علمی بالایی داشتند ، را آموزش دادم . من اغلب اوقات به مناطق پدافندی مجاهدین می رفتم و چگونگی گسترش خط پدافندی ، آرایش سلاح و نیرو و حدود ارتش را برای آنها تشریح می کردم . من و یارانم چهار ماه تمام به آموزش فرماندهان افغانی پرداختیم و سپس به ایران بازگشتیم ، چرا که جنگ ایران و عراق آغاز شده بود . بلافاصله پس از ورود به ایران ، راهی جبهه های جنوب شدم و در نبردهای دهلاویه شرکت کردم و پس از آن در حماسه سوسنگرد ، حضور فعالی داشتم . در سال ۱۳۶۰ ، با خانم انسیه عبدالعلی زاده ازدواج کردم ، اما این تحول در زندگی هم نتوانست من را از حضور در جبهه دور سازد . بعد از آن به عنـوان فرمانـده گردان هـای شهیـد آیت الله قاضی طباطبایـی و شهید آیت الله مدنـی ( نیروهای اعزامی آذربایجان ) به جبهه اعزام شدم . من به همراه برادر کوچکترم آقامهدی در بهمن ماه ۱۳۶۱ ، در عملیات والفجر مقدماتی شرکت داشتیم و مهدی در منطقه عملیاتـی در میـدان مین به شهـادت رسید . من بر آن شدم که پیکر برادرم را برگردانـم ، همانطـوری که اجساد بسیاری از شهدا را برگردانده بودم . برای آوردن جنازه برادرم که در منطقه دشمن افتاده بود ، شبانه راهی شدم و وقتی که با زحمات و خطرات زیاد جنازه شهید را آوردم ، متوجه شدم نامش مهدی است و بسیار به برادرم مهدی شبیه است ، اما خود او نیست . با این حال خوشحال شدم و با خود گفتم : او را که آوردم انگار برادر خودم مهدی را آوردم . در سال ۱۳۶۲ ، به سمت معاونت آموزش های تخصصی سپاه منصوب گشتم و در تنظیم و تدوین دستاوردهای عملیات کوشش بسیاری کردم . بعد از عملیات والفجر ۲ به تهران اعزام شدم تا دوره دافوس را بگذرانم . در همین زمان دخترم حنانه به دنیا آمد . با وجود کار بسیار و تحصیل و مباحث فشرده ، همه وظایفم در خانه را انجام می دادم . در عملیات خیبر نیز شرکت کردم و پس از آن مسئولیت طرح و عملیات قرارگاه خاتم الانبیاء (ص) به من واگذار شد . اواخر سال 1363 و قبل از عملیات بدر ، به فرماندهی قرارگاه ظفر در آمدم . در خلال عملیات بدر ، خودم شخصا راهی هورالعظیم شدم . نیروهای گردان امام حسین از لشکر عاشورا ، تصمیم داشتند اتوبان بصره - العماره را تصرف نمایند . من با آنها به راه افتادم . بعد از سخنرانی همه با آب دجله وضو گرفتیم و سپس از دجله گذشتیم . اتوبان از دور نمایان شد . من و عده ای از رزمندگان به خاکریز دشمن زدیم و از آن گذشتیم و به آن سوی اتوبان رفتیم . گردان سیدالشهداء قرار بود از طرف روستای القرنه پیشروی کند ، اما خبری از آنها نبود . عده ای به سوی روستا روان شدند اما بازنگشتند و عده ای دیگر اعزام شدند که از آنها هم خبری نشد . من و اصغر قصاب تصمیم گرفتیم به طرف روستا حرکت کنیم . تانک های دشمن از اتوبان می آمدند و نیروهای رزمنده عملاً در محاصره دشمن قرار گرفته بودند . روستا پر از نیروهای عراقی بود که در پشت بام ها مستقر بودند و بر همه جا مسلط بودند .
تعداد نفرات خودی ما تنها شش نفر بودند و با خاکریز بعدی حدود پانزده متر فاصله داشتند . من به سوی خاکریز بعدی رفتم و لحظه ای بلند شدم تا اطراف را نگاه کنم که ناگهان تیری به قلبم اصابت کرد و به شهادت رسیدم . برادرم مهدی تجلایی ، که در عملیات والفجرمقدماتی به شهادت رسیده بود و جنازه او در منطقه عملیاتی باقی مانده بود ، در سال ۱۳۷۳ ، پیکرمطهرش کشف و به زادگاه مان انتقال یافت ، اما پیکر من هیچ گاه یافت نشد ... ┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅                @plack31
شهید حمید رضا فاطمی اطهر میگفت: من پاسدارم و پاسدار بودنم محدود به جمهوری‌اسلامی‌ ایران نیست و در هر کجای دنیا مظلوم و مستضعفی باشد که به او ظلــم می‌شود حاضــرم این جـان ناقابل خـود را تقـدیم ڪنم و در دفـاع از مظلـوم و فرمـان امامم فدایـی شوم و خونم پای دین، فرامین الهی و فرمان امام سیدعلی خامنه‌ای حفظ الله ریخته شـود. باشد که مسیری گـردد برای آینـدگان. ●ولادت : ۱۳۵۶/۲/۱۹ اهواز ●شهادت : ۱۳۹۴/۸/۹ حلب ┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅                @plack31
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
64.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌╭ ─━─━─• · · · · · ·↻‌.• 「 🎥」 ،، 🔻 اعزام کاروان راهیان دانش آموزی ناحیه ۳ و بدرقه خادمین شهدا استان قم در گلزار شهدای مدافع حرم بهشت معصومه | 」 .•📆۱۴۰۳/۸/۱۲」 @plack31
🌷مادر بهنام در بیان خاطره ای از این شهید می‌گوید: 🍃هنگام آغاز جنگ تحمیلی بهنام سیزده سال و هشت ماه داشت... نخستین فرزندم بود... او در دوازده سالگی به من میگفت: میخواهم طوری باشم که در آینده سراسر ایران مرا به خوبی یاد کنند و یک قهرمان ملی باشم...✨ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅                @plack31
7.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بمناسبت ۱۳آبان ماه، روز شکست آمریکا شهید حاج احمد کاظمی آمریکا غلط کرد... همراه با تصاویر شکست آمریکا در خلیج فارس ┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅                @plack31
18.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💯از دنیا تنها یک نام برایشان مانده فرزندِ روح‌ الله بودن ... 🥀 ┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅                @plack31
🌹11 آبان سالروز شهادت‌ طیب ♦️ امام‌ خمینی بر سر مزار طیب: طیب، تو که عاقبت به خیر شدی؛ دعاکن خمینی هم مثل تو عاقبت به خیر شود 📔کتاب طیب ص۱۸۷ 🌹شادی روحش الفاتحه مع الصلوات ┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅                @plack31