eitaa logo
مداحی‌پلیر
242 دنبال‌کننده
19 عکس
65 ویدیو
0 فایل
- بسم‌الله - هر کس پیِ درمان غمش کاری کرد من ، نام تورا بردم و آرام شدم .. - بخونیدمداحی/مولودی‌پلیر - بقول یه بنده‌خدایی آدم باس ساقی هزارنفر باشه و مستِ یکی ؛
مشاهده در ایتا
دانلود
5.mp3
4.5M
من اربعین به کشورم عادت ندارم :)💔 | *نسخه‌هیئتی
1403042120.mp3
17.53M
چه خوبه کار آدم ، سرتاپا دلی باشه ..
مداحی‌پلیر
حلالم‌کن حسین :)💔 #حسین‌طاهری
حسین‌جان ساعات آخر است ، گدا را حلال کن :)
هدایت شده از لباس شخصی
27.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
امشب دیگه بغل سیدالشهدا روضه میخونید آقا سید.. @Moderate
هدایت شده از الوُجوم ؛
این هایی که الان دارن در 63 سالگی شهید میشن یعنی در سال 1340 به دنیا اومدن و سال 1342 وقتی از امام خمینی پرسیدن یارهای تو کجا هستند امام فرمود : یاران من در گهواره هستند!
45.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
با جمله‌ی یموت یرنی عشق میکنم .. من با ابالحسن حسنی عشق میکنم :)
مداحی‌پلیر
خاک باش ؛ ابوتراب است علی‌ع ..
[WWW.FOTROS.IR]ma97102910.mp3
15.47M
ببین می‌توانی بمانی بمان .. عزیزم تو خیلی جوانی بمان :))💔 | *نسخه‌هیئتی
مداحی‌پلیر
تا که مادر رفت ، انگار از پدر چیزی نماند در جهان هرگز امیری این قدر تنها نشد ..
مداحی‌پلیر
#حسین‌طاهری
لعن‌الله به اونی که چادرت رو لگد کرد ..
ثُمّ بَکَیا جَمیعاً ساعة؛ سپس هر دو در واپسین خلوت عاشقانه خویش، سخت گریستند. بغض روزها فروخردهٔ سنگ‌شده در گلویشان ناگهان شکست و بالاخره اشک ریختند. سپس زهــراء چون مادری سالخورده و عطوف سر به زانوی علی گذاشت و دست‌های نحیف رنگ‌باخته‌ بر گونه‌هایش کشید که اشک نریز عزیزقلبم؛ چاره چیست؛ بگذار آخرین تصویر چشمانم از علی، همان چهره مردانه استوار باشد که هرگز چین به گوشه چشمانش نمی‌آمد. اشک‌ نریز؛ که تو خود شایسته‌تری بر اشک‌ریختن، و از طلوع‌ فردا تو مظلوم‌ترین مرد تاریخی. یکّه و تنها. همین.
فَرَجَعَ؛ تاریخ هیچ‌ننوشته که «فَرَجَعوا». تاریخ هیچ فعل جمع ننوشته. تاریخ حواس‌جمع بوده. رسم در تمام جهان است که بعد از دفن و تجهیز میت، طایفه و عشیره متوفی زیر شانه‌های خانواده‌اش را بگیرند و گلاب بر چهره‌اش بپاشند و به خانه بیاورندش. هم‌صحبتش شوند و سه روز غذا طبخ کنند و لحظه‌ای تنهایش نگذارند. تاریخ اما نوشته که «فَرَجع». تنها برگشت. بی‌هیچ همراه. سپس با خانه‌ای ساکت مواجه شد. و تاریک. و سرد. و بستری خالی از فاطمه در آن کنج مهیب و کشنده خانه. آنگاه تکیه بر دیوار زد و نشست؛ کوهی تکیه‌زده بر دیوار. گریست و شانه‌هایش لرزید و از ریش‌هایش قطره اشک چکید و زیر لب گفت که من حالا مظلوم‌ترین مرد تاریخم. همین.
هدایت شده از _نوارکاسِت
:)
25.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یاحبیبَتی أنتِ شابةَ ، إبقي :)
درد من از اینه که مردم امروز به حرم حضرت‌ زینب(س) از دست حرامی‌ها پناه آورده بودن حالا پناه‌گاه عالم حرم حضرت‌زینب هم آتیش زدن.و روضه‌ای که موقع آتیش گرفتن خیام باز تداعی‌ شد"خودم پناهِ عالمم،کدوم طرف فرار کنم..." https://t.me/Tanha_128
1403052030.mp3
3.22M
خودم پناه عالمم ، کدوم طرف فرار کنم ..💔
مداحی‌پلیر
سمتِ دلتنگیِ ما چند قدمی راهی نیست حالِ ما خوب ، فقط طاقتمان طاق شده (:
آفتابِ شب یلدای همه گریه‌ی پشتِ تمنای همه .. هیچ‌کس فکر تنهایی تو نیست گریه کن جای خودت ، جای همه :) بی تو دارند همه می‌میرند زود برگرد مسیحای همه همه شهر به چاه افتادند مددی یوسف زهرای همه بنشین تا بنشانی همه را دربیار از نگرانی همه را ..
انا_لله_و_انا_الیه_راجعون_خرجت_زینب.mp3
3.59M
گفتم که دلم ! گفت چه داری در دل ؟ گفتم غم تو ! گفت نگاهش می‌دار !
نیستی؛ وقتی بودی آقا هنوز مقابل دوربین‌ها سر «اللهم انا لانعلم منهم الّا خیرا» آنطور بغض نکرده بود. نیستی؛ وقتی بودی آقا بین جمعیت، «گرم است به هم پشت رقیبان پی قتلم» نگفته بود. نیستی؛ آن‌طرفِ خط تلفنِ بچه‌شهیدها کسی دیگر نازشان را نمی‌کشد. مادرشهیدها باز پسر از دست داده‌اند. نیستی؛ ما هنوزاهنوز با ریختن خون هر شهید، یاد تو میکنیم باز. گویی که خون همه شهیدان از رگ‌های توست. تو که نیستی ما آن تابوت سبک پرچم‌پیچ را بیست‌و‌پنج میلیون‌نفری روی شانه گرفتیم و بعد از پنج سال اگر راستش را بخواهی سر شانه‌هایمان درد میکند هنوز. تو که بودی، بار روی شانه ما نبود. توی خاطره‌هایت می‌گویند چندباری در نیمه‌شب‌های مخفی بیروت جان سید را نجات داده بودی؛ نیستی؛ خون سید را در گودالی مهیب در بیروت ریختند و حتی تابوت پرچم‌پیچی از او بر شانه‌ها نرفت. توی خاطره‌هایت می‌گویند که در قلب جنگ شام وقتی همه چشم‌ها به سرانگشتت بود، مرغ و خروس‌ها را که کنج اتاق عملیات دیده‌بودی، گفته‌ بودی که هوا سرد است، تا جلسه تمام شود باید جای گرمی برایشان بسازید؛ گفته‌اند زمستان از عراق زنگ می‌زدی و نفیر گلوله‌ها به گوش می‌رسید؛ میگفتی شنیده‌ام تهران برف آمده و سرد شده، هوای آهوهای پشت پادگان سپاه را داشته باشید. حالا که نیستی، این روزها نوزادهای چندماهه‌ی نحیف در زمستان غزه یخ‌زده و مرده‌اند. می‌بینی؟ تو نیستی؛ و حالا در منطقه مردانگی نیست؛ محبت نیست؛ انسانیت نیست؛ و پناه نیست. تو همه بودی. تو که نیستی، هیچ نیست... «مهدی مولایی»