eitaa logo
P_masome 99
40 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
1.2هزار ویدیو
196 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 دعای عهدی که یکبار خواندن آن باعث عهد و پيمان با امام زمان ارواحنا فداه می شود. 🔵 جابر بن يزيد جعفي گويد : امام باقر عليه السلام فرمود : هر کس اين دعا را در عمر خود يک مرتبه بخواند، اين عهد و پيمان در پوستي نوشته مي‏شود و در ديوان و دفتر حضرت قائم (صلوات اللَّه عليه) بالا برده مي‏شود، هنگامي که قائم ما قيام کند او را به نام خود و نام پدرش مي‏خوانند، آن گاه اين نوشته را به او مي‏دهند و مي‏گويند : اين نوشته را بگير، اين عهد و پيماني است که در دنيا با ما پيمان بستي، و اين همان کلام خداي متعال است که مي‏فرمايد : ( إِلّا مَنِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمنِ عَهْداً « (۱)، يعني... مگر کسي که در پيشگاه خداي رحمان پيمان بسته باشد. اين دعا را با طهارت مي‏خواني، مي‏گويي : 🌕 أَللَّهُمَّ يا إِلهَ الْآلِهَةِ، يا واحِدُ، يا أَحَدُ، يا آخِرَ الْآخِرينَ، يا قاهِرَ الْقاهِرينَ، يا عَلِيُّ يا عَظيمُ، أَنْتَ الْعَلِيُّ الْأَعْلي، عَلَوْتَ فَوْقَ کُلِّ عُلُوٍّ، هذا يا سَيِّدي عَهْدي وَأَنْتَ مُنْجِزُ وَعْدي ، فَصِلْ يا مَوْلايَ عَهْدي، وَأَنْجِزْ وَعْدي، آمَنْتُ بِکَ. وَأَسْأَلُکَ بِحِجابِکَ الْعَرَبِيِّ، وَبِحِجابِکَ الْعَجَمِيِّ، وَبِحِجابِکَ الْعِبْرانِيِّ، وَبِحِجابِکَ السِّرْيانِيِّ، وَبِحِجابِکَ الرُّومِيِّ، وَبِحِجابِکَ الْهِنْدِيِّ، وَأَثْبِتْ مَعْرِفَتَکَ بِالْعِنايَةِ الْاُولي، فَإِنَّکَ أَنْتَ اللَّهُ لاتُري، وأَنْتَ بِالْمَنْظَرِ الْأَعْلي. وَأَتَقَرَّبُ إِلَيْکَ بِرَسُولِکَ الْمُنْذِرِ صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، وَبِعَلِيٍّ أَميرِالْمُؤْمِنينَ صَلَواتُ اللَّهِ عَلَيْهِ الْهادي، وَبِالْحَسَنِ السَّيِّدِ وَبِالْحُسَيْنِ الشَّهيدِ سِبْطَيْ نَبِيِّکَ، وَبِفاطِمَةَ الْبَتُولِ، وَبِعَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ زَيْنِ الْعابِدينَ ذِي الثَّفَناتِ، وَمُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الْباقِرِ عَنْ عِلْمِکَ، وَبِجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّادِقِ، اَلَّذي صَدَّقَ بِميثاقِکَ وَبِميعادِکَ، وَبِمُوسَي بْنِ جَعْفَرٍ الْحَصُورِ الْقائِمِ بِعَهْدِکَ، وَبِعَلِيِّ بْنِ مُوسَي الرِّضَا الرَّاضي بِحُکْمِکَ، وَبِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الْحِبْرِ الْفاضِلِ، اَلْمُرْتَضي فِي الْمُؤْمِنينَ، وَبِعَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الْأَمينِ الْمُؤْتَمَنِ، هادِي الْمُسْتَرْشِدينَ، وَبِالْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ الطَّاهِرِ الزَّکِيِّ، خَزانَةِ الْوَصِيّينَ. وَأَتَقَرَّبُ إِلَيْکَ بِالْإِمامِ الْقائِمِ الْعَدْلِ الْمُنْتَظَرِ الْمَهْدِيِّ، إِمامِنا وَابْنِ إِمامِنا صَلَواتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ أَجْمَعينِ. يا مَنْ جَلَّ فَعَظُمَ و] هُوَ[ أَهْلُ ذلِکَ فَعَفي وَرَحِمَ، يا مَنْ قَدَرَ فَلَطُفَ، أَشْکُو إِلَيْکَ ضَعْفي ، وَما قَصُرَ عَنْهُ عَمَلي مِنْ تَوْحيدِکَ، وَکُنْهِ مَعْرِفَتِکَ، وَأَتَوَجَّهُ إِلَيْکَ بِالتَّسْمِيَةِ الْبَيْضاءِ، وَبِالْوَحْدانِيَّةِ الْکُبْري، اَلَّتي قَصُرَ عَنْها مَنْ أَدْبَرَ وَتَوَلَّي. وَآمَنْتُ بِحِجابِکَ الْأَعْظَمِ، وَبِکَلِماتِکَ التَّامَّةِ الْعُلْيا، اَلَّتي خَلَقْتَ مِنْها دارَ الْبَلاءِ، وَأَحْلَلْتَ مَنْ أَحْبَبْتَ جَنَّةَ الْمَأْوي، وَآمَنْتُ بِالسَّابِقينَ وَالصِّدّيقينَ، أَصْحابِ الْيَمينِ مِن الْمُؤْمِنينَ، ]وَ[ الَّذينَ خَلَطُوا عَمَلاً صالِحاً وَآخَرَ سَيِّئاً أَلّا تُوَلِّيَني غَيْرَهُمْ، وَلاتُفَرِّقَ بَيْني وَبَيْنَهُمْ غَداً إِذا قَدَّمْتَ الرِّضا بِفَصْلِ الْقَضاءِ. آمَنْتُ بِسِرِّهِمْ وَعَلانِيَتِهِمْ وَخَواتيمِ أَعْمالِهِمْ، فَإِنَّکَ تَخْتِمُ عَلَيْها إِذا شِئْتَ، يا مَنْ أَتْحَفَني بِالْإِقْرارِ بِالْوَحْدانِيَّةِ، وَحَباني بِمَعْرِفَةِ الرُّبُوبِيَّةِ، وَخَلَّصَني مِنَ الشَّکِّ وَالْعَمي، رَضيتُ بِکَ رَبّاً، وَبِالْأَصْفِياءِ حُجَجاً، وَبِالْمَحْجُوبينَ أَنْبِياءَ، وَبِالرُّسُلِ أَدِلّاءَ، وَبِالْمُتَّقينَ اُمَراءَ، وَسامِعاً لَکَ مُطيعاً. (۲) 📚 منابع: ۱) سوره مريم، آيه ۸۷ ۲) مهج الدعوات ص ۳۹۸/ بحار الأنوار ج ۹۵ ص ۳۳۷/ نجم الثاقب ص ۷۸۲/ صحیفه مهدیه بخش ۶ دعای ۲
🔹صفحه: 350 💠سوره نور: آیات 1 الی 10 @ahlolbait_story
𝓐.𝓜: زن ،زندگی ، آزدای بالاخره بعد از روزی پر از ماجرا، سحر روی تختی که برای خودش انتخاب کرده بود ، تختی که نزدیک پنجره اتاق قرار داشت و با رو تختی آبی کم رنگ پوشیده شده بود ،دراز کشید. الی که از زمان ورود به اتاق اجازه حرف زدن به سحر را نداده بود. با دراز کشیدن سحر ، انگار طلسم هم شکسته شده بود، حالا که چمدان وسایلشان را آورده بودند، دفتری را از داخل وسائلش برداشت و به طرف تخت سحر رفت . سحر خودش را گوشهٔ دیوار کشید تا جایی برای الی باز شود الی دفتر را باز و همانطور که با خودکار به صفحات دفتر اشاره می کرد گفت: من به نوشتن خاطرات هر روز عادت دارم و از دیروز توی کشتی نتونستم بنویسم. و روی کاغذ نوشت: اینجا هیچ حرف خاصی نزن دوربین کار گذاشته اند. هر چی خواستی داخل دفتر بنویس سحر نگاهی به دفتر و نگاهی با ترس به دور و برش کرد.. الی خیلی عادی ادامه نوشتنش را از سر گرفت: عادی باش دختر چرا اینقدر تابلو بازی درمیاری؟ سحر لبخند ساختگی زد و رو به الی گفت: منم میتونم یه یادگاری برات بنویسم. الی دفتر را به سمتش داد و گفت: خیلی هم خوشحال میشم... سحر دفتر و خودکار را قاپید و نوشت: تو واقعا کی هستی؟ این کارا برای چیست؟ ما با چه کسی طرفیم؟ تو منو داری میتروسنی....اون گردنبد چی بود؟ الی لبخندی زد و گفت: به به ،دست به قلمت هم خوبه... در همین حین درب اتاق را زدند... 📝به قلم : ط_حسینی 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 زن، زندگی، آزادی الی اوفی کرد و همانطور که دفتر را میگرفت و آن را می بست از جا بلند شد و گفت: دقیقا سر لحظهٔ حساس میزنن تو حالت.. بار دیگه در زده شد ، الی در را باز کرد، یکی از خدمتکاران خانم بودکه با فارسی شکسته ای ، سعی میکرد بفهماند که غذا حاضر است. الی لبخندی زد و گفت : ما یه ربع دیگه میایم و سریع در را بست بعد دوباره به طرف سحر رفت کنارش نشست در دفتر را باز کرد و نوشت: فعلا من هم نمی دونم چی به چیه...منم مثل تو...اما از لحظهٔ حرکت احساس کردم ،کار خطرناکی کردم ، داستان زندگیم را میدونی، من مجبور بودم مجبورررر اما تو از سر خوش و هوس راهی این سفر شدی و با برخوردهایی شد، مطمئنم تو را برای یه کار مهم لازم دارن و وجود تو براشون بیش از دیگران مهم هست، برای همین بهت میگم خیلی مراقب خودت باش... هر اتفاقی برات افتاد به من بگو... به من اعتماد کن عزیزم.... سحر که کلمات را تند تند میخوند، بدون اینکه حرکت مشکوکی کند ،رو به الی گفت: الی بریم غذا بخوریم، خاطره نویسی را بزار بعدش، از اون زنجیر خاطره انگیزت هم داستان داری.. الی خنده بلندی کرد و گفت: همون که مال مادرم بود و خیلی برام عزیز بود؟! اونو که بهت گفتم دیگه... و با این حرف ، سحر متوجه شد که اون پلاک و زنجیر چرا برای الی ارزشمند بود و نمی خواست از خودش جداش کنه و الانم دست خود الی بود. المیرا در دفتر را بست اما قبل از بستن سحر حس کرد تمام نوشته ها پاک شده... نفسش را آهسته بیرون داد و با خودش گفت: من خیلی خیالاتی میشم...خییلی هر دو نفر از جا بلند شدند تا برای خوردن شام به طبقه پایین بروند ادامه دارد..‌ 📝به قلم: ط_حسینی 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺
30.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷🇮🇷🇮🇷 👈پیام آخوند خادمی امام جمعه اهل سنت روستای کهنه جلگه شهرستان مانه. ، در حمایت از مردم مظلوم فلسطین
52.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فایل سخنرانی امام جمعه و هادی سیاسی شهرستان مانه (پیش قلعه) حجت الاسلام ابراهیمی فرد ، در حمایت از مردم مظلوم فلسطین
9.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 چرا ایران به جبهه مقاومت کمک کرد؟ 🔴 دیدن این ۳ دقیقه به اندازه مطالعه چندین کتاب، محتوا دارد! ⁉️ ماجرای خاورمیانه جدید چه بود؟ ‼️ میزان خسارت ناشی از جنگ جهانی دوم ⁉️ بودجه ایران چقدر است؟ ⁉️ چه ميزان ایران به کشورهای محور مقاومت کمک کرده؟ @iiran_sarbolandd
برگزاری جشن ۳۰۰میلیون دلاری در شیراز!! ♨️ واقعیت‌هایی که شاید تاکنون نمی‌دانستید... @iiran_sarbolandd