🔰 لوح | مرگ بر آمریکا
🔻 حضرت آیتالله خامنهای: «آمریکاییها در طول تاریخ وضعیّتی را به وجود آوردند که نتیجهاش همین است. این سنّت الهی است، اینها محکومند به اینکه ساقط بشوند.» ۱۳۹۷/۰۸/۱۲
#13آبان
#مرگ_بر_آمریکا
🆔 @nahadpnuash
۱۲ آبان ۱۳۹۸
🔴 به بهانه سالگرد شهادت طیب حاج رضایی
♦️ بیانات #منتشر_نشده رهبرمعظم انقلاب درباره #طیب_حاج_رضایی در دیدار خانواده این شهید
♦️یکی از بالاترین و با فضیلتترین شهادتها، شهادتی است که پدرشما مرحوم طیب به آن شهید شدند.
♦️در دوران غربت، وحشت و اختناق؛ آن هم تنها. یک وقت انسان با هزار نفر به میدان جنگ میرود؛ یک وقت انسان، تنها در مقابل دشمن قرار میگیرد؛ این یکطور دیگر است.
♦️دورهی اختناق واقعاً خیلی سخت بود؛ بخصوص نسبت به اینها که وضع عجیبی داشتند. خداوند انشاءالله درجاتشان را عالی کند. (۷۵/۱۰/۱۰)
♦️ امام خمینی بر سر مزار طیب:
طیب، تو که عاقبت به خیر شدی؛ دعاکن خمینی هم مثل تو عاقبت به خیر شود
📔کتاب طیب ص۱۸۷
🌹طیب رو به سرهنگ نصیری گفت: حرفهای شما درست؛ اما ما تو قانون مشتیگری، با بچه های حضرت زهرا در نمیافتیم. من این سید رو نمی شناسم؛ اما با او در نمی افتم.
اگه یه روز اقا روح الله رو دیدی ، سلام منو بهش برسون بگو خیلی شمارو دیدند و خریدند، ما ندیده شمارو خریدیم .
🌹شادی ارواح طیبه شهدا صلوات🌹
@nahadpnuash
۱۲ آبان ۱۳۹۸
#رهایی_از_گناه
💠امام صادق (علیه السلام) فرمودند: کسیکه به فکر گناه افتاد، آن را انجام ندهد؛ زیرا چه بسا بندهای درحضور خدا مرتکب گناهی میشود و خدای بزرگ میفرماید: به عزت و جلالم قسم، از این پس تو را نمیآمرزم.
💠كسی كه از خود غافل شود، شیطان از او غافل نیست. پس انسان باید حسابگر خویش باشد و از سرمایه خود به خوبی بهره گیرد.
💠به فرموده امیرمؤمنان علیه السلام: مطمئنترین فرصت برای تهاجم شیطان، زمانی است كه كسی گرفتار وسوسه گناهانی مانند عُجب و خودپسندی و خودبسندی و... شده و مدح و ثناگویی و تملق دیگران را درباره خود دوست بدارد و از این حالت ها به خدا پناه نبرد.
📙 #آیت_الله_جوادی_آملی/کتاب مفاتیح الحیات، صفحه 198
✅ @nahadpnuash
۱۲ آبان ۱۳۹۸
💫 درخانه ای کوچک و مستاجری درحوالی ميدان خراسان تهران زندگی می كرديم.
💫 اولين روزهای ارديبهشت سال 1336 بود. پدر چند روزی است كه خيلی خوشحال است.
💫 خدا در اولين روز اين ماه، پسری به او عطا کرد. او دائماً از خدا تشكر مي كرد. هر چند حالا در خانه سه پسر و يك دختر هستيم، ولی پدر برای اين پسر تازه متولد شده خيلی ذوق می كند. البته حق هم دارد. پسر خيلي با نمكی است.
💫 اسم بچه را هم انتخاب كرد: «ابراهيم » پدرمان نام پيامبری را بر او نهاد كه مظهر صبر و قهرمان توكل و توحيد بود و اين اسم واقعاً برازنده او بود.
💫 بستگان و دوستان هر وقت او را مي ديدند با تعجب می گفتند: حسين آقا، تو سه تا فرزند ديگه هم داری، چرا برای اين پسر اينقدر خوشحالی می كنی؟!
💫 پدر با آرامش خاصی جواب می داد: اين پسر حالت عجيبی دارد! من مطمئن هستم كه ابراهيم من، بنده خوب خدا می شود، اين پسر نام من را هم زنده می كند!
💫 راست می گفت محبت پدرمان به ابراهيم، محبت عجيبی بود. هر چند بعد از او، خدا يك پسر و يك دختر ديگر به خانواده ما عطا كرد، اما از محبت پدرم به ابراهيم چيزی كم نشد.
💫 ابراهيم دوران دبستان را به مدرسه طالقانی در خيابان زيبا رفت. اخلاق خاصی داشت. توي همان دوران دبستان نمازش ترك نمی شد.
💫 يكبار هم در همان سال های دبستان به دوستش گفته بود: بابای من آدم خيلی خوبيه. تا حالا چند بار امام زمان (عج) را توی خواب ديده. وقتي هم كه خيلی آرزوی زيارت كربلا داشته، حضرت عباس (ع) را در خواب ديده كه به ديدنش آمده و با او حرف زده.
💫 زمانی هم كه سال آخر دبستان بود به دوستانش گفته بود: پدرم میگه، آقای خمينی كه شاه، چند ساله تبعيدش كرده آدم خيلی خوبيه. حتی بابام میگه: همه بايد به دستورات اون آقا عمل كنند. چون مثل دستورات امام زمانه(عج) می مونه.
💫 دوستانش هم گفته بودند: ابراهيم ديگه اين حرف ها رو نزن. آقای ناظم بفهمه اخراجت میكنه.
💫 شايد برای دوستان ابراهيم شنيدن اين حرف ها عجيب بود، ولی او به حرفهای پدر خيلی اعتقاد داشت.
@nahadpnuash
۱۳ آبان ۱۳۹۸
🔺 #مراقب_تحریف_تاریخ_باشیم
🔶 بعضی ها تاریخ را تحریف میکنند که « شروع اختلافات از تسخیر لانه جاسوسی بوده » این تحریف تاریخ است. اختلاف بین ملت ایران با دولت آمریکا از 28 مرداد و قبل آن بود که آنها ملت ایران را دچار یک رژیم فاسد وابسته کردند.12 آبان 1398
#13آبان_روزاستکبارستیزی
💻 @nahadpnuash
۱۳ آبان ۱۳۹۸
۱۳ آبان ۱۳۹۸
💠 مراسم عزاداری شهادت امام حسن عسگری (علیه السلام)
📚سخنران : حجت الاسلام سعید قیدری
🔹مداح : کربلایی مهدی عبدی
⏰ زمان :سه شنبه 98/08/14 بعد از نماز ظهر و عصر
🕌 مکان : حسینیه دانشگاه پیام نور مرکز تبریز
🆔 @nahadpnuash
۱۳ آبان ۱۳۹۸
#یک_آیه
🔺عسَىٰ أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ ۖ وَعَسَىٰ أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَكُمْ
🔰چه بسا چیزی را خوش نداشته باشید، حال آن که خیرِ شما در آن است. و یا چیزی را دوست داشته باشید، حال آنکه شرِّ شما در آن است.
📙قسمتی از آیه 216 سوره بقره
@nahadpnuash
۱۴ آبان ۱۳۹۸
روزی حلال🌹
💫پيامبر اعظم(ص) می فرمايد: فرزندانتان را در خوب شدنشان ياری كنيد، زيرا هر كه بخواهد می تواند نافرمانی را از فرزند خودبيرون كند.
💫بر اين اساس پدرمان در تربيت صحيح ابراهيم و ديگر بچه ها اصلا كوتاهی نكرد.
💫البته پدرمان بسيار انسان با تقوائی بود. اهل مسجد و هيئت بود و به رزق حلال بسيار اهميت می داد.
💫او خوب می دانست پيامبر (ص) می فرمايد: عبادت ده جزء دارد كه نه جزء آن به دست آوردن روزی حلال است.
💫برای همين وقتی عده ای از اراذل و اوباش در محله اميريه شاپور آن زمان، اذيتش كردند و نمی گذاشتند كاسبی حلالی داشته باشد، مغازه ای كه از ارث پدری به دست آورده بود را فروخت و به كارخانه قند رفت.
💫آنجا مشغول كارگری شد. صبح تا شـب مقابل كوره می ايستاد. تازه آن موقع توانست خانه ای كوچك بخرد.
💫ابراهيم بارها گفته بود: اگر پدرم بچه های خوبی تربيت كرد، به خاطر سختی هائی بود كه برای رزق حلال می كشيد.
💫هر زمان هم از دوران كودكی خودش ياد می كرد می گفت: پدرم با من حفظ قرآن را كار ميكرد. هميشه مرا با خودش به مسجد ميبرد. بيشتر وقت ها به مسجد آيت الله نوری پائين چهارراه سرچشمه می رفتيم.
💫آنجا هيئت حضرت علی اصغر(ع) بر پا بود. پدرم افتخار خادمی آن هيئت را داشت.
💫يادم هست كه در همان سال های پايانی دبستان، ابراهيم كاری كرد كه پدر عصبانی شد و گفت: ابراهيم برو بيرون، تا شب هم برنگرد.
💫ابراهيم تا شب به خانه نيامد. همه خانواده ناراحت بودند كه برای ناهار چه كرده. اما روی حرف پدر حرفی نمی زدند.
💫شــب بود كه ابراهيم برگشت. با ادب به همه سلام كرد.
💫بلافاصله سؤال كــردم: ناهار چيكار كردی داداش؟!
💫پدر در حالي كه هنوز ناراحت نشان می داد اما منتظر جواب ابراهيم بود.
💫ابراهيم خيلی آهسته گفت: تو كوچه راه می رفتم، ديدم يه پيرزن كلی وسائل خريده، نميدونه چيكار كنه و چطوری بره خونه. من هم رفتم كمك كردم. وسايلش را تا منزلش بردم. پيرزن هم كلی تشكر كرد و سكه پنج ريالی به من داد. نميخواستم قبول كنم ولی خيلی اصرار كرد. من هم مطمئن بودم اين پول حلاله، چون براش زحمت كشيده بودم ظهر با همان پول نان خريدم و خوردم.
💫پدر وقتی ماجرا را شنيد لبخندی از رضايت بر لبانش نقش بست. خوشحال بود كه پسرش درس پدر را خوب فرا گرفته و به روزی حلال اهميت می دهد.
💫دوستی پدر با ابراهيم از رابطه پدر و پسر فراتر بود. محبتی عجيب بين آن دو برقرار بود كه ثمره آن در رشد شخصيتی اين پسر مشخص بود.
💫اما اين رابطه دوستانه زياد طولانی نشد! ابراهيم نوجوان بود كه طعم خوش حمايت های پدر را از دست داد. در يك غروب غم انگيز سايه سنگين يتيمی را بر سرش احساس كرد. از آن پس مانند مردان بزرگ به زندگی ادامه داد.
💫آن سال ها بيشتر دوستان وآشنايان به او توصيه می كردند به سراغ ورزش برود او هم قبول كرد.
🆔 @nahadpnuash
۱۴ آبان ۱۳۹۸