.: یامحسن بحق الحسن :. 📣 #اطلاعیه ✨ قابل توجه مربیان تربیتی و معلمان تفکر : 🔰 ارائه گام های طرح درس دوره "پژوهش و تفکر" جهت برگزاری در مدارس، مساجد و مراکز آموزشی نوجوان 🔺 دوره “پژوهش و تفکر” یکی از دوره های آموزشی است که در پاییز 1401 توسط برخی مربیان مدرسه دانش آموزی قرآن و عترت(ع) ویژه نوجوانان می باشد. 🔺 جهت دریافت این طرح درس و گام های اجرایی آن #فایل.صوتی و #پی.دی.اف موجود در لینک زیر را مطالعه کنید: ▪️ quranetratschool.ir/?p=26535 ✅ درصورت تمایل به اجرای گام های این طرح درس، میتوانید به شناسه پشتیبان کانال رهبر نوجوان اطلاع دهید. @RahbareNojavan

*بسم الله الرّحمن الرّحیم* حلول ماه ربیع الاول مبارک🌷 معاونت آموزش ابتدایی آموزش و پرورش شهر تهران برگزار می کند: 🔺پس از کلاس‌های پرنشاط فهم قرآن در بهار و تابستان، 🔻اکنون دوره جدید کلاس‌ها ویژه فصل پاییز آغاز می‌گردد. 🗓 برنامه هفتگی کلاس‌ها به شرح زیر است: 🍁 شنبه‌ها: پایه اول 🍁 یکشنبه‌ها: پایه دوم 🍁 دوشنبه‌ها: پایه سوم 🍁 سه شنبه‌ها: پایه چهارم 🍁 چهارشنبه‌ها: پایه پنجم 🍁 پنجشنبه‌ها: پایه ششم 🔔شروع کلاس ها از شنبه ٩ مهر ⏰ از ساعت ١۶:٣٠ تا ١٧ ✅ این کلاس‌ها به صورت زنده از کانال "همدلانه" در پیام‌رسان شاد برگزار می‌شود. کافیست عبارت *همدلانه* را در پیام‌رسان شاد جستجو کنید و وارد کانال شوید. 🎥فیلم جلسات در کانال های همدلانه و فهم قرآن دبستان قرار می گیرد. 🎁 به دوستانتان اطلاع دهید و با هم در این کلاس شرکت کنید! 😃✋ dabestan.fahmeghoran.ir @fahmeghoran_dabestan #فهم_قرآن_دبستان

سلام ظهر امروز شیرین باد بر شما به شیرینی بلال 🌽 شیری☺️ قصه چند هفته پیش از سایه زدن ابرو تعریف میکنم 😅 برای شما خوبان سرزمینم👇

اسباب وسایل بیت مون جمع کردیم تا دو سه روزی طول کشید تا بیت جدید بریم و وسایل پهن کنیم خونه والدینم سه روزی بودم تا گاز لباسشویی و ... راه بیافته تو این فاصله گفتم برم سالن آرایش بانوان برای پیرایش اصلاح و ابرو 😉 القصه مطهره بانو خواب بود چند خونه اون طرف تر خونه مادرم سالن آرایشی بود یادتون هست مدام آرایشگاه های مختلف میرفتم و کتاب احکام آرایش وقفی میدادم سالن ها بله با محدثه رفتم یک ساعته برگشتم خانم آرایشگر مثل بقیه عزیزان در این حرفه مدام می‌گفت ابرو هات تتو بزن هاشور بزن یا سایه منم قیمت پرسیدم و دیدم خوبه به نسبت جای دیگه و خودم چند سال بود واقعا میخواستم تتو انجام بدم اما باز بیخیال میشدم گفتم خب باشه عصر بیام انجام بده برام سایه ابرو مدل تتو 😜 اومدم خونه به مادرم گفتم و مادرم چند ماه پیش میخواست انجام بده اما پدرم راضی نبود حتی من کتاب احکام آرایش دادم به والدینم و گفتم از مرجع تون هم سوال کنید 👌 القصه عصر شد ساعت ۴ چون ۴ تا خونه اون طرف تر خونه والدینم بود مطهره و نی نی لای لای ش بردم محدثه و مامانم اومدن 😁 محدثه ذوق زده شده بود تا جایی که 😂 اونجا مدلهای کاشت ناخن مصنوعی بود به مدل و رنگهای مختلف بعد به من و مادرم اصرار میکرد ناخن کاشت کنیم 😏 بهش گفتم نه مادر ناخن های خودم سالم زیبا هست نیاز ندارم کاشت کنم 🧐 صبح که رفته بودم کتاب احکام آرایش دادم و در موردش حرف زدم با خانم آرایشگر و حرفهای متنوع زدیم از ازدواج و...

در مورد اثرات کتاب خواندن و ازدواج موفق تر داشتن حرف پیش آمد و گفت آره یه خانمی خیلی تنها هست بهم گفته مورد ازدواج قبول می‌کنه و گفتم قبلا کانون ازدواج داشتم خیلی خوبه ثواب داره از تنهایی در بیاد و ... شماره من رو گرفت و گفتم من دیگه کانون ازدواج خودم تعطیل هست اما به دوستان پیگیر هستن میگم و عصر که برا تتو رفتیم ادامه مبحث زود ازدواج کردن داشتیم متوجه شدم خودش دوبار طلاق گرفته از دو آدم متفاوت و دو فرزند بزرگ داره مطهره کمی نا آرام بود بغلش کردم یهو یه خانمی دیگه آمد و یه گربه پرید پیش من 😧کلا از گربه و هر حیوانی به شدت میترسم فرار کردم با جیغ 😥 خانم آرایشگر اومد بغلش کرد گفت ملوس برا چی اومدی یکی از خانمها گفت آخی نازی ملوس بچه خوبیه 🙄 ملوس بغل کرد چنگ ش کشید خون اومد دست خانم آرایشگر گفت بی‌تربیت خوبه تازه واکسن هاری ت زدم 🤔 منم یه نگاهی به مطهره کردم تو دلم گفتم لذت این بچه رو داشتن کجا و گربه داشتن به جای بچه انسان کجا🤔 گفتم وای این چیه خواهر ترسیدم گفت من هفت تا گربه دارم یه دونه سگ 😒 خیلی نازن خوبن اینقدر کیف داره الان به شما وقت دادم وگرنه باید میرفتم غذا سگ و گربه هام بخرم 😐 راستش یه جای دیگه هم کار میکنم تو یه مغازه فلان دیگه به شما قول دادم نرفتم 😐

در مورد مضرات نگهداری سگ و گربه حرف زدم و نجس هست خودش و خانمهای دیگه گفتن نه این حرف مال موقعی بود که واکسن نبوده الان ما می‌بریم حمام واکسن و... بله ابرو های ما رو تتو کرد 😌 نوبت مادرم شد از مبحث سگ و گربه رفتیم به ازدواج 😅 گفت من شانس نداشتم از دو شوهرم😳 پدرم گفت طلاق ت بگیر بیا ور دل خودم بهتره و ... ادامه داد و رو به من کرد خیلی جدی دوبار تاکید کرد اگر پیرمردی بود رو به مردن که حقوق ش دولت میخواست بخوره به من بگو زنش بشم 😐 به شوخی نگفت ها خیلی جدی بهم گفت 🧐 خب دو جا و دو شیفت کار کردن به سختی پول درآوردن بعد خرج غذا گربه و سگ کردن تنها زندگی کردن راحت تر هست براش تا زندگی و ازدواج معمولی با مردی همسن سال خودش 🧐 بله دیگه کار ابرو ما تمام شد ✅

بله خودم احکام تتو و ..‌. میدونستم پدرم شاکی بود این چه شکلی مادرت شده 😁 گفتم چند روز دیگه میره سایه میمونه بعدش هم ما رعایت میکنیم و من خودم چادر روسری مقنعه رو تا پایین ابرو میکشم تا معلوم نشه 📚 بله حالا محدثه هم متوجه شده بود تو خیابون این یه هفته هی نگاه میکرد اگر ابرو هام کمی معلوم میشد بهم میگفت 😉 شکر خدا اون رنگ جیغ ش رفت دیگه

روز جمعه خجسته باد بر خوبان سرزمینم☺️

چندی پیش لیوان شیشه ای مادربزرگم خونه پدرم جا موند چون رفته بودن سفر تو کیف ش بود و میخواستن با لیوان پسر عمه کوچیک ام قاطی نشه برای همین مادربزرگ خلاقم که بسیار هنرمند و خلاق بوده و هست رو شیشه اش چند گل با لاک کشید 😊 محدثه لیوان رو دید و گفت مامان لیوان بده مثل مامان جون تو می‌خوام نقاشی کنم روش🎨 بله دیگه سه تا لیوان تحویل دادیم به گل گلدون بیت 👧🏻 بازم قرار بقیه لیوان‌ها رو نگار گری کند 😍 عکسی که مشاهده میکنید هنرنمایی محدثه بانو با لاک هست 🤗