💢 رویارویی مهراب قاسمخانی از مبتکران هشتگ #اعدام_نکنید با خفت‌گیری که از دخترش با قمه زورگیری کرده بود. ⬅️ اینها نه به اعدام و نه به قصاص را فقط برای بچه مردم می‌خواهند که حق‌شان پایمال بشود و الا خودشان تا انتها برای دریافت مطالباتشان می‌مانند. 📌 @ponezs

💢 آقای قاسمخانی یادتان باشد که همه چیز از یک #انتخاب_بد شروع شد، همان انتخابی که هشت سال کشورم را به قهقرا برد و شما به نان و نوا رسیدید. 📌 @ponezs

💢 آقای موسیقی روحانی فوت کرد 🔚 شنیده‌ها حاکی است که محمدرضا شجریان از خوانندگان سنتی ایران دارفانی را وداع گفت. 📌 @ponezs

🔚 شجریان در مصاحبه با بی بی سی گفته بود که راضی نیست صدای او از تلویزیون ایران پخش شود و احساس شرمساری می‌کند اما همین موضوع دستاویزی برای جریان اصلاحات شد تا از ربنای شجریان نانی به روغن انتخابات بزنند. ⬅️ فیلم فوق صحنه‌ای از حضور شجریان در فتنه 88 است که حضور فعالی داشت و شعار مرگ بر دیکتاتور می‌دهد. 📌 @ponezs

💢 سال سیاه اصلاحات و اعتدال تکمیل‌تر می‌شود. ⭕️ سرودهای ملی مرا پخش نکنید ↩️ نامه شجریان به رئیس وقت صداوسیما ⬅️ بعد از ناکامی و فشارهای اقتصادی مردم ایران در سال‌های دولت بنفش و حمایت‌های بی شائبه طرفداران جریان اعتدال و اصلاحات از این دولت، حالا با سیاه کردن زندگی مردم و بعد از فوت صانعی، با مرگ شجریان این جناح سیاسی روزهای سیاه‌تری را تجربه می‌کند. 🔚 در این مصاحبه شجریان از صداوسیما می‌خواهد تا صدای او را پخش نکنند و این ادعای دروغ یکی از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری را ثابت می‌کند که تاکنون دروغ‌های بی‌شماری گفته است و مردم هر روز در کوچه و خیابان لعن‌ش می‌کنند. 📌 @ponezs

#پست_موقت با وجود تایید خبر از سوی همه خبرگزاری‌ها اما دکتر بهلولی عضو تیم پزشکی بیمارستان جم این خبر را تکذیب کرد. 📌 @ponezs

💢 واکنش #وزیر_بحران_ساز نسبت به فوت مرحوم شجریان اردوگاه اصلاحات عزادار شد 📌 @ponezs

⬅️ حسن روحانی از ترس قالیباف که به خاطر سرزدن از بیمارهای کرونایی به بیمارستان امام خمینی تهران رفته بود، دیدار سران قوا را لغو کرد. ↩️ چرا خبرگزاری ایرنا وابسته به دولت سه بار تیتر و عکس یک خبر را عوض می‌کند؟ 📌 @ponezs

↙️ نفوذ یعنی اینکه درمقابل ساختار قوی و قدرتمند صنعت عروسک‌سازی غرب برای جا انداختن برهنگی فرهنگی، کسانی را به مذهبی‌ترین شبکه تلویزیون بیاوری که ذره‌ای اعتقاد و ارادت به آرمان‌های انقلاب اسلامی ندارند و این می‌شود که همیشه همین دست جریان انقلابی را مهجور می‌کند. ⬅️ هر کجا که بچه‌های انقلابی، بدون توقع به وسط میدان آمدند، عافیت‌طلبانی که حقوق‌بگیر این و آن بودند، به وسط میدان آمدند تا فقط گردوخاک‌ها را بتکانند، تکاندنی که همواره به نفع جریان لیبرالی شد. ⬅️ این اتفاق در بسیاری از ارگان‌های انقلابی هم مطرح بود و افرادی که به دنبال اصلاح و پیشرفت بودند، همواره #تندرو خطاب می‌شدند و یک ادبیات ارتجاعی در مقابل آنها استفاده می‌شد، حال آنکه استراتژی همین نهادها در مقابل دگراندیشان #جذب بود. 📌 @ponezs

💢 وقتی طرفداران آقای آواز روحانی در خیابان نعره‌های موسیقی‌طور سر می‌دهند و نیمه شب فکری به حال بیمارستان و همسایه‌ها نمی‌کنند و این در حالی است که رسانه‌های حامی دولت از این کار استقبال می‌کنند. 📌 @ponezs

💠 زیر باران سکوتیم و نم عشق سرازیر نموده (2) 💢 به آسمان که نگاه می‌کردی، بوی خاک نم‌دار با حال و هوای نیمه شب توی صورت می‌زد، روز دوم پیاده‌روی هم داشت تمام می‌شد و بچه‌ها حال راه رفتن نداشتن، بعد از اذان مغرب با هم طی کرده بودیم که تا ستون 1200 برویم و بعد می‌خوابیم اما 400 ستون کار آسانی نبود. 💢 صورت خندان بچه‌ها آرام آرام به اخم تبدیل می‌شد و هر چقدر که به انتهای شب می‌رسیدیم، غرولند‌های نوجوانانه جای خودش را به لبخندهای سرصبح می‌داد و با دیدن بچه‌ها لبخند می‌زدم که شاید از صدتا فحش برایشان بدتر بود، حتی صبورترین بچه‌ها قالب تهی کرده بودند و دنبال فرصتی برای انتقام می‌گشتند و مقبولیت در حال کاهش بود. ↙️ مهدی با شلوار شیش جیبه انتهای جمع می‌رفت و محمدحسین با شلوار کردی و کوله‌پشتی بزرگش پرچمی سرخ «نصرتی لکم معده» بر دست گرفته بود تا با این کار ابتدا و انتهای گروه را مشخص کنیم و کسی گم نشود، اضطراب گم شدن سیدعلی یک بار جانم را به لب آورده بود و حالا وقت انتقام گرفتن بود. ⬅️ در صورت بچه‌ها التماس و عصبانیت آمیخته بود و همه نگاهشان به من بود تا برای خواب آتش بس اعلام کنم، اما از صبح بچه‌ها بازیگوشی کرده بودند و اگر آرام می‌رفتیم، شاید روز سوم را هم در مسیر می‌ماندیم و این برای انتهای سفرمان بد بود، چرا که باید قبل از اربعین و هنگامه شلوغی که همه می‌آیند، ما برمی‌گشتیم. 📌 @ponezs

⏳ ادامه پست قبلی 💠 زیر باران سکوتیم و نم عشق سرازیر نموده (2) ⬅️ پای بچه‌ها از حالت یازده مدام کاهش پیدا می‌کرد و به سمت هشت می‌رفت و من نباید می‌گذاشتم تا کار به هفت برسد که در این صورت ماندگار می‌شدیم اما به مرگ گرفتیم که به تب راضی شوند و نزدیک‌های ستون 1050 کنار چادرهای عربی بغل جاده برای خواب توقف کردیم. ⬅️ لشکر شکست خورده با صورت‌های کثیف ایستادند اما خودم می‌دیدم که بچه‌ها در راه کوله‌پشتی‌هایشان را پر می‌کردند و دکترمان مخزن آب‌های تک نفره بود، تقریبا به هیچ ایستگاهی نه نمی‌گفت و برای احتیاط و وسواس شستشو یکی برمی‌داشت تا از خودش و بچه‌ها مراقبت کند، دکتری که حالا صنعتی و سنتی را با هم استعمال می‌کرد و از آنتی هیستامین تا عرق نعنا و از استامینوفن تا روغن بنفشه با خود به همراه آورد بود و طبابت می‌کرد. ⬅️ شب آرامی بود، چرا که از سختی‌ها گذشتیم، فشارِ راه جان بچه‌ها را به لب آورده بود و تازه معنای قیام را از قعود تشخیص می‌دادند، برایشان از یک موکب شام و آب خنکی مهیا کردیم مقبولیت به طور فزاینده‌ای رشد می‌کرد. 📌 @ponezs