🎥مداحی/شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها 😭😭😭😭 @pooshesh

شرمنده ام که غسل من افتاد گردنت آرام کردن حسن افتاد گردنت... به گریه فاطمه گفت ای پسرعموی غریب رسیده وقت جدایی و دل پریشان است منم‌ مشکل گشا و کار بر من مشکل افتاده... شُستی تن حسین و حسن با کدام دست؟ آماده کرده‌ای تو کفن با کدام دست.‌.. #مادرم_فاطمه 😭 @pooshesh

📢 رهبر معظم انقلاب درباره تحولات منطقه سخنرانی خواهند کرد 🔹️هزاران نفر از اقشار مختلف مردم چهارشنبه ۲۱ آذرماه ۱۴۰۳ با حضور در حسینیه امام خمینی(ره) با حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی دیدار خواهند کرد. ✏️ حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در این دیدار درباره تحولات اخیر منطقه به سخنرانی خواهند پرداخت. 💻 Farsi.Khamenei.ir

⚠️ در آینده ممکن است افرادی مطرح نمایند که ثمره خون‌ها و شهادت‌ها و ایثارها چه شد... ✅ @EMAM_COM

سخنان امام خمینی ( ره) مورخ:۱۳۶۷/۴/۲۹👆👆

📹 #ریل | رهبر انقلاب، صبح امروز: نباید تردید کرد که آنچه در سوریه اتفاق افتاده، محصول یک نقشه مشترک آمریکایی و صهیونیستی است. 👆 قرائنی داریم. این قرائن برای انسان جای تردید باقی نمی‌گذارد. 💻 Farsi.Khamenei.ir

بسم الله الرحمن الرحیم 🔹سلام خدمت همراهان گرامی کانال طنین،شبتون بخیر

🔹در یکی از روزهای گرم تابستان، جوانی به نام محمود در شهر پرهیاهوی بازار مشغول خرید بود. در حالی که او در حال بازگشت به خانه بود، ناگهان صدای ناله‌های ضعیفی به گوشش رسید. پیرمردی ناتوان در کناری از خیابان افتاده بود و سبد سنگینی را در کنار خود می‌کشید. محمود با تمام قلب خود حس کرد که نمی‌تواند بی‌تفاوت از کنار این وضعیت بگذرد. او به سوی پیرمرد شتافت و بی‌هیچ تردیدی سبد را از دست او گرفت و به او کمک کرد تا به مقصد برسد. 🔸پیرمرد با چشمانی پر از سپاس و قدردانی به محمود نگریست و با صدای ضعیفی گفت: "خداوند تو را برای ما فرستاده است، پسرم." این جمله در دل محمود اثری عمیق گذاشت و او حس کرد که وظیفه‌ای سنگین بر دوش خود دارد. 🔹وقتی محمودبه خانه رسید، مادرش از او خواست که اتاق خود را مرتب کند، چرا که به شدت به هم ریخته بود. محمود با بی‌حوصلگی شروع به مرتب کردن کرد. در حین این کار، کتابی از نهج‌البلاغه از قفسه افتاد. او کتاب را برداشت و به طور تصادفی صفحه‌ای باز شد که حکمت‌های امام علی (ع) در آن نوشته شده بود. چشم‌های محمود به این حکمت افتاد: 🔴"کسی که خودش را اصلاح کند، جامعه‌اش را اصلاح کرده است." (نهج البلاغه، حکمت ۳۸۱) 🔸این جمله مانند جرقه‌ای در ذهن محمود نشست. او به اعمال خود در آن روز اندیشید: کمک به پیرمرد و مرتب کردن اتاق. او درک کرد که هر کدام از این کارها، هر چند کوچک، می‌تواند تأثیری بزرگ در جامعه داشته باشد. محمودبا خودش عهد بست که هر روز قدمی در راه بهتر شدن خود بردارد و دیگران را نیز به انجام نیکی‌ها تشویق کند. 🔹او به این نتیجه رسید که اگر هر کس از خودش شروع کند و به اصلاح خود بپردازد، این اصلاح به جامعه نیز گسترش خواهد یافت. محمود با این انگیزه تصمیم گرفت که از آن پس، بیشتر به اطرافیانش کمک کند و به یاد داشته باشد که هر عمل کوچکی، می‌تواند دنیایی از تفاوت ایجاد کند. 🔻اگر مفید بود نشر دهید👇🏻 @pooshesh

بسم الله الرحمن الرحیم کم کم نزدیک میشیم به ماه رجب إن شاالله برنامه ریزی داشته باشیم و وقت برای دعا و نیایش در این ماه پر از خیر و برکت بگذاریم و از فیوضات این ماه عزیز بهره ببریم و برای همدیگر دعا کنیم