تمام جان و تنم را بکش در آغوشت مرا که طاقت یک پیرهن جدایی نیست ۱۴۱۰_
از شوق آن بر و دوش، روزی بغل گشودم
آغوش من چو محراب، دیگر به هم نیامد..
#صائب
اخلاق تمام عاشقان را بلد است
معشوقه ی ما دامپزشکی خوانده ست ۱۴۱۰_
وای😂
عالی بود🤝🤝🤝🤝
خسته ام مثل همان دختر اصلاح طلب
که شده عاشق فرمانده گردان بسیج🥹
۲۰۰۰_
خرجش یه چادره🥹
شدم دلتنگِ آغوشِ پُر از جورِ تو، مانندِ دل سجیلِ ایرانی که بیتابِ تلاویو است ۱۴۱۰_
براش چیزیو پیدا نکردم که بار معنایی داشته باشه💆🏽♀
کس ندیدم که در این شهر، گرفتار تو نیست
مگر آنکس که به شب آید و غافل برود
ساربان! تند مران، ورنه، چنان میگریم
که تو و ناقه و محمل، همه در گل برود
سر آن کشته بنازم که پس از کشته شدن
سر خود گیرد و اندر پی قاتل برود
باکم از کشته شدن نیست، از آن میترسم
که هنوزم رمقی باشد و قاتل برود
شاطر عباس ۱۴۱۰_
منبع شعراتون کجاست؟واقعا قشنگن🤝
روزه دارم من و افطارم از آن لعل لب است
آری! افطار رطب در رمضان مستحب است
روز ماه رمضان، زلف میفشان که
فقیه بخورد
روزهٔ خود را به گمانش که شب است
زیر لب، وقت نوشتن همه کس نقطه نهد
این عجب! نقطه خال تو به بالای لب است
یا رب! این نقطهٔ لب را که به بالا بنهاد؟
نقطه هر جا غلط افتاد، مکیدن ادب است
گفتمش ای بت من، بوسه بده جانبستان
گفت: رو کاین سخن تو، نه بشرط ادب است
شاطر عباس ۱۴۱۰_
پر از هیچ؛'
روزه دارم من و افطارم از آن لعل لب است آری! افطار رطب در رمضان مستحب است روز ماه رمضان، زلف میفشا
این چرا یه مصرع زیاد داره؟🫠
اگه نمیخوایی بزاریشون ، بگو که دیگه نفرستم
ایتایار ندارم در نتیجه برام نوتیفی نمیاد برای پیام ناشناس.
پر از هیچ؛'
روزه دارم من و افطارم از آن لعل لب است آری! افطار رطب در رمضان مستحب است روز ماه رمضان، زلف میفشا
گر نیمه شبی مست در آغوش من افتد
چنان بر لبش بوسه زنم کز سخن افتد
تو رو جان جدت ، این شعرایی که میفرستم رو با ساختار درست بفرست ، بابا قافیه مشخصه ردیف مشخصه وزن شعر مشخصه ، بعد تو یه جور دیگه میزاری دیگه واقعا دارم شک میکنم از عمد اینجوری بینظم شعر ها رو میزاری
مگه باهاتون خصومت شخصیییی دارم:|
چرا از اول تو خود ناشناس با نظم نمیفرستین؟
تو را میبوسمت هر شب،به خوابم دزدکی گاهی
نمی دانم تو هم گاهی ،از این بوسیدن آگاهی؟
حمیدرضاقبادیراد ۱۴۱۰_
اگاهه🤝
گر بگویند عاشقان این بوسه بی دینت کند ،
من تو را می بوسمُ از ریشه کافر می شوم !