/تمام دین تویی ،صوفی کسی را خام می خواند/ /که در حوزه دروس پایه اسلام می خواند/ /نمی آید به هم چشمان مست و چادر مشکی/ /گمان کن آیت اللهی عمر خیام می خواند/! /دبیرم، با نگاهی در نگاهت گفت حق دارد/ /اگر شاگرد گیجم چشم را بادام می خواند!/ /چنان سر می دهم از داغ تو" گل پونه ها" را که/ /نمی دانم منم؟ یا ایرجِ بسطام می خواند؟/ /تو در رویا به من پاداش دادی، ابن سیرین گفت/ /که روزی بر مزارت سوره ی انعام می خواند.../ احمدجم _۱۴۱۰_
پر از هیچ؛'
/تمام دین تویی ،صوفی کسی را خام می خواند/ /که در حوزه دروس پایه اسلام می خواند/ /نمی آید به هم چشمان
حال من حال نمازیست که هنگام سفر ،
با وجودی که شکستهست فراموش شده .
چشم تو مجموعه ی شعر و نگاهم ناشر است#
چشم هایت سوژه ی خوبی برای شاعر است#
مشکل شرعی ندارد بوسه از لب های تو# میوه ی بیرون زده از باغ، حق عابر است!# _۱۴۱۰_
گفت یک مصرع بگو از چشم نازِ دلبرت
بعد از آن شاعر شدم ،
دیوان نوشتم جِلد جِلد . .
بیتی که نام و یاد تو در آن نوشته شد# یک بیت ساده نیست ، که بیت المقدس است
صحن مسجد دم مغرب ، دل ما را بردی ،
مؤمنه با دل غصبی ؟ چه نمازی ! احسنت.
دکترم بعد از عمل روزی سه نوبت لب نوشت# آنتی اکسیدان میان میوه های قر مز است ...!# _۱۴۱۰_ سهند_حسینی_نسب
خنده هایت میبرد دل از کف هر غنچه ای
با نگاهت درد را بی نسخه درمان میکنی
طبیب..
عاشق كشی ، دیوانه کردن ، مردم آزاری# يك جفت چشم مشكی و انقدر كارایی!؟# مهدی_صادقی ۱۴۱۰
موی فر ، چشمان عسل ، ابرو قجر ، گیسو کمان
آب قندم را بیاور ، چَشمم سیاهی میرود ..!
برای مست شدن، دیدنِ لبت کافیست !# شرابِ جامدِ تو ... استکان نمی خواهد !# غلامرضا_طریقی ۱۴۱۰
ز مستی فاش میگویم بوسیده ام تورا
اما کسی باور ندارد حرف مست لاابالی را..
چشم عسل،لب زعفران،گیسو شبیه دستبافت# صادرات غیر نفتی انحصاراً دست توست...!# مسعودمحمدپور _۱۴۱۰_
+++++++++
آنقدر شعرِ مرا خواندی و گفتی اَحسنت# فکرَت افتاد که شاید تو دلیلش باشی ؟# شب بخیر
روز و شب خواندم برایش تا بفھمد عاشقم
کف زد و گفتا کہ : ایول ؛ پس شما هم شاعری ¡