🔵{3⃣}همچنین #روایاتی در #ستایش_خوف و #حزن، و اهمیت آنها وارد شده است که برخی از آنها را برمیشماریم:
🌀[1]امام صادق(ع) به اسحاق بن عمار فرمودهاند:
💥یَا إِسْحَاقُ، خَفِ اللَّهَ كَأَنَّكَ تَرَاهُ وَ إِنْ كُنْتَ لَا تَرَاهُ فَإِنَّهُ یَرَاكَ فَإِنْ كُنْتَ تَرَى أَنَّهُ لَا یَرَاكَ فَقَدْ كَفَرْتَ وَ إِنْ كُنْتَ تَعْلَمُ أَنَّهُ یَرَاكَ ثُمَّ بَرَزْتَ لَهُ بِالْمَعْصِیَةِ فَقَدْ جَعَلْتَهُ مِنْ أَهْوَنِ النَّاظِرِینَ عَلَیْكَ؛ ➰ای اسحاق، آنگونه از خدا بترس که گویا تو او را میبینی و اگر تو او را نمیبینی، او تو را میبیند، و اگر معتقد گردی که او تو را نمیبیند کافر شدهای، و اگر بدانی او تو را میبیند و سپس به نافرمانی او اقدام کنی، او را پستترین نظرکنندگان به خویش دانستهای؛
┄┅═✧1⃣2⃣✧═┅┄
🌀[2] امام صادق(علیه السلام) دربارة نقش و اهمیت ترس از خداوند فرمودهاند:
💥مَنْ خَافَ اللَّهَ أَخَافَ اللَّهُ مِنْهُ كُلَّ شَیْ ءٍ وَ مَنْ لَمْ یَخَفِ اللَّهَ أَخَافَهُ اللَّهُ مِنْ كُلِّ شَیْ ءٍ؛ ➰هرکس از خدا ترسید، خدا همه چیز را از او بترساند و هرکس از خدا نترسید، خدا او را از همه چیز بترساند؛
┄┅═✧1⃣3⃣✧═┅┄
🌀[3] امام صادق(علیه السلام) میفرمایند در کتاب امام علی(علیه السلام) خواندم:
💥إنَّ الْمُؤْمِنَ یُمْسی ویُصْبِحُ حَزِیناً؛
➰همانا مؤمن شب و صبح خود را با اندوه به سر میرساند؛
🌀[4] همچنین آن حضرت فرمودند خداوند به حضرت عیسی(علیه السلام) وحی فرمود:
💥یَا عیسی هَبْ لی مِنْ عَیْنَیْكَ الدُّمُوعَ وَمِنْ قَلْبِكَ الْخُشُوعَ وَاکْحُلْ عَیْنَكَ بِمیلِ الْحُزْنِ؛ ➰ای عیسی، از چشمانت اشک و از قلبت خشوع و خضوع نثار من کن و چشمانت را با سرمة اندوه بیارای.
┄┅═✧1⃣4⃣✧═┅┄
☄بر این اساس در مباحث روانشناسی و تربیتی و در فرهنگ عمومی، بسیار میکوشند تا در جوامعْ نشاط و شادابی ایجاد کنند. محض نمونه، برای مبارزه با نگرانی، اضطراب و ترس، که حالاتی غیرطبیعی و بازدارنده به شمار میآیند، مراسم و برنامههای شادیبخش برپا میکنند. بر این مبنا، این پرسش اساسی رخ مینماید که چرا اسلام به ستایش حالاتی ناخوشایند چون اندوه و ترس پرداخته و پیروان خود را به داشتن چنین حالاتی ترغیب کرده است؛ و حتی شادمانی و شادکامی را نکوهیده است:
إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ الْفَرِحِینَ؛ خدا شادیکنندگان را دوست نمیدارد.
┄┅═✧1⃣6⃣✧═┅┄
☄آنان با اعتقاد به اینکه اندوه، نگرانی و ترسْ بیماریهایی روانی و غیرطبیعی و ناهماهنگ با طبیعت انساناند و زیانشان نیز در دانش روانشناسی ثابت شده است و فرهنگ عمومی نیز آنها را برنمیتابد، میپرسند: چرا اسلام که خود را دین فطرت معرفی میکند، این حالات منفی و ناخوشایند را میستاید؟ چرا برخی از آموزههای اسلامی، خنده را که بازتاب شادی و نشاط است، مینکوهند، و در مقابل، گریستن و تضرع را که بازتاب ترس و اضطراب است، میستایند؟ وقتی غیر مسلمانان، و از جمله اروپاییان، از نزدیک یا از طریق رسانههای تصویری مراسم و رفتارهای مذهبی مسلمانان و بهویژه شیعیان را میبینند و عزاداریها، سینهزنیها و گریه کردنهای آنان را مشاهده میکنند، میگویند این مردم دچار بیماری مازوخیسماند و به خودزنی و خودآزاری عادت کردهاند!
┄┅═✧1⃣8⃣✧═┅┄
☄پیش از رد شبهة فوق یادآور میشویم که دربارة حالت خوف، حزن، غم و غصه، و در مقابل آنها، نشاط، شادابی و نفی ترس و حزن دو گرایش کاملاً متضاد وجود دارد
🌀گرایش اول اندیشة صوفیانه است که بر انزوا، جمعگریزی، داشتن غصه، غم، ترس و حزن پیوسته تأکید دارد و نشاط، شادابی و شادکامی را برنمیتابد؛
🌀گرایش دوم نیز مربوط به کسانی است که به طور مطلقْ ترس، اندوه، غم و غصه را بیماری و حالاتی غیرطبیعی و ناسازگار با بافت روحی و جسمی انسان دانسته، توصیه میکنند با این حالات مبارزه شود.
┄┅═✧1⃣9⃣✧═┅┄
☄ما پاسخ شبهة فوق این است که اسلام در مقام دینی کامل و جامع، همة ابعاد وجودی و جوانب حیات ما را در نظر گرفته است و بنابر آموزههای آن، هیچیک از قوای جسمی، ذهنی، روانی، معرفتی و تمایلات و حالات انسان لغو و بیهوده یا زیانبار نیستند، و همة این امور فطری و غریزی، در صورتی که بهدرستی از آنها استفاده شود، وسیلهای برای تکامل انساناند. برای مثال، غریزه و شهوت جنسی برای انسان لازم است و زمینة تداوم نسل را فراهم میآورد، یا غضب، گرچه آثار بد اخلاقی و روانی و خسارتها و زیانهایی برای فرد و جامعه دارد، اما بیهوده نیست و اِعمال آن در مواردی لازم است. پس همة قوا و حالات برای انسان لازماند و اگر در جای خود به کار گرفته شوند سودمند و مفیدند، و زیانها و آفتها ناشی از آن است که قوا، حالات و تمایلات در جای خود به کار نروند.
┄┅═✧2⃣1⃣✧═┅┄
☄بنابر آنچه گذشت، خداوند متعال قوا، حالات، تمایلات و غرایزی را در انسان قرار داده است که نه فقط اِعمال و ارضای بههنگامِ آنها مفید است، بلکه در مواردی این امر واجب نیز هست و هیچیک از آنها را نمیتوان لغو و بیفایده یا مضر دانست؛ زیرا کار لغو و گزاف با حکمت خداوند ناسازگار است. مهم آن است که انسان بداند خداوند این قوا، تمایلات و غرایز را برای چه منظوری قرار داده و در چه مواردی باید از آنها استفاده کرد. پس نه لغو و زیانبار دانستن حالاتی چون اندوه و ترس از سوی برخی مکاتب روانشناسی و دیگران صحیح است و نه توصیه و تأکید بر سرکوبی غریزة جنسی و پلید شمردن آن از سوی برخی گرایشها و نحلههای مسیحی و برخی فرقههای انحرافی مسلمان.
┄┅═✧2⃣3⃣✧═┅┄